شرک و اقسامش

  • 1394/11/04 - 23:01
وهابیون از پیش خود معیارها و ملاک‌هایی برای شرک ابداع کرده اند و با آنها، دیگر مسلمانان را به شرک متهم می‌کنند. از نظر ما، ملاک‌ها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کرده‌اند، هیچ گونه اعتباری ندارد، زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله) و جانشینان آن حضرت (دوازده امام) منافات دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شرک، در لغت به معنای نصیب قرار دادن، و درهم آمیخته شدن دو شریک است[1] و در اصطلاح قرآنی، در مقابل حنفیت به کار برده می‌شود و مراد از شرک، شریک و مثل و مانند قراردادن برای خداوند متعال است. حنیف، به معناى تمایل پیدا کردن از گمراهى به درستى و راستى است. از آن جا که پیروان توحید خالص، از شرک روى گردان شده و به این اصل اساسى متمایل مى‏‌شوند، به آنها حنیف گفته می‌شود.
خداوند متعال در قرآن کریم، به پیامبر خود می فرماید: «قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَ‌بِّي إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَ‌اهِيمَ حَنِيفًا ۚ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ.[انعام/ 161]بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده، آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم(عليه‌السلام)، که از آیین‌های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود».
همچنین می‌فرماید: «وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ.[یونس/ 105] و به من دستور داده شده که روی خود را به آیینی متوجه ساز که از هرگونه شرک خالی است و از مشرکان مباش.»
بنابراین از نظر قرآن، شرک، نقطه‌ی مقابل دین حنیف است و برای شناخت شرک باید دین حنیف را شناخت، از جهت «تعرف الاشیاء باضدادها»؛ یعنی، اشیاء به واسطه‌ی ضدشان شناخته می‌شوند. در یک جمله، می‌توان گفت که شرک، ضد توحید است و همان طور که توحید دارای اقسامی است، شرک نیز دارای اقسامی است. در یک تقسیم بندی کلی، شرک به دو قسم تقسیم می‌شود.
الف: «شرک در عقیده»
ب: «شرک در عمل»
شرک در عقیده، خود به سه قسم تقسیم می‌شود:
شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که به طور مستقل دارای تمام صفات جمال و کمال است. چنین اعتقادی موجب کفر می‌شود[2]، به همین جهت خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «لَّقَدْ كَفَرَ‌ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْ‌يَمَ.[مائده/ 17]آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند.»
شرک در خالقیت: انسان دو مبدأ مستقل برای عالم قایل شود، به طوری که خلق و تصرف در شئونات عالم به دست شان است. همان گونه که مجوس (زرتشتی ها) قایل به دو مبدأ خیر (یزدان) و شر (اهرمن) است.
شرک در ربوبیت: آن است که انسان معتقد شود در عالم، ارباب (پروردگاران) متعددی است و خداوند رب الارباب است. به این معنا که تدبیر عالم به هر یک از ارباب متفرق، به طور مستقل تفویض شده است. همان گونه که مشرکان عصر حضرت ابراهیم (عليه‌السلام) به این نوع شرک مبتلا بودند و گروهی ستارگان را مدبر عالم می‌دانستند و گروه دیگر ماه را و گروهی خورشید را.
شرک در مقام عمل:
شرک در مقام عمل را شرک در طاعت و عبادت می‌نامند و به این معناست که انسان خضوع و خشوعش ناشی از اعتقاد به الوهیت یا خالقیت و یا ربوبیت کسانی باشد که برای آنها خضوع و خشوع دارد و به آنها احترام می‌گذارد.
این‌ها ملاک‌ها و معیار­های شرک است که از قرآن مجید استفاده می‌شود.
اما عده‌ای و از جمله آنها وهابیت، از پیش خود معیارها و ملاک هایی برای شرک ابداع کرده اند و با آنها، دیگر مسلمانان را به شرک متهم می‌کنند. از نظر ما، ملاک‌ها و معیارهایی که آنها برای شرک تعیین کرده‌اند، هیچ گونه اعتباری ندارد، زیرا معیارهای آنان با آیات قرآن و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام (صلى‌الله‌عليه‌وآله) و جانشینان آن حضرت (دوازده امام) منافات دارد.

پی‌نوشت:
[1]. مجمع البحرین، ج 5، ص 274؛ الناشر: مكتبة المرتضوي - طهران/ إيران،الطبعة: الثانية - 1365 هـ تحقيق: السيد أحمد الحسيني
العین، ج 5، ص 293، المحقق: عبد الحميد هنداوي، الناشر: دار الكتب العلمية،سنة النشر: 1424 - 2003
[2]. لازم به تذکر است که همه ی اقسام شرک، به نوعی موجب کفر خواهد شد، البته باید دقت کرد که مراد ما از کفر اعم از کفر کلامی و فقهی می‌باشد.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.