ادعاهای علی محمد شیرازی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بوشهر، قدوس را روانه کرد تا در اذان نماز بگویند «اشهد أنّ عَلیاً قبل نبیل باب بقیةالله: گواهی میدهم که علی قبل از محمد باب امام زمان است».[1] توضیح: «علی قبل نبیل» به حساب حروف ابجد، مساوی «علی محمد» میشود. در احسن القصص میگوید: «یا ایهاالملاء! اَنا باب امامکم المنتظر.[2] ای مردم من باب امام زمان شما هستم». در احسن القصص خود را ذِکر میداند، که امام زمان از جانب او به مردم پیام میرساند.[3] در سال ۱۲۶۰، اعلان کرد که: «انا القائم الذی کنتم به تنتظرون.[4] من قائمی هستم که منتظر او بودید». «انتی اَنا القائم الحق الَّذی انتم بِظهورِه تُوعدون.[5] من قائم هستم که به ظهور او وعده داده شده. در زمان تبعید به تبریز بدون هیچ هراسی در حضور ناصرالدینشاه که آن هنگام ولّی عهد بود ادعای مهدویّت کرد.[6] پس از رسیدن به تبریز صریحاً ادعای قائمیّت کرد، که عدهای در قبول آن مردد بودند ولی به هر حال پذیرفتند. در زیارتی که برای امام حسین (علیه السلام) ساخته میگوید: «اشهد انه لا اله الا هو الذی أتی انه هو الموعود فی الکتب و الصحف و المذکور فی افئدة المقربین المخلصین». در این جا خدا را موعودِ کتب و صحف آسمانی معرفی میکند.
در موارد مختلف در منابع بهائیّت، از سران خود به عنوان موعود الهی یاد کردهاند، که نمونههایی از ادعاهای مزبور را میخوانیم:
الف: «... ظهور حضرت بهاءالله، ظهور موعود کُلّ ادیان و ملل است».
ب: «اگر حضرت بهاءالله شیخ حسن را منع نفرموده بودند با شدت اشتغال و کثرت انجذاب، ندای ظهور موعود را اعلان مینمود و بشارت رجعت حسینی را به مردم میداد».[7] «عباس افندی در امریکا گفت: من عیسی هستم، و این نغمه را به گوش امریکاییان زد».
ج: در کتاب دلیل و ارشاد میگوید: «مقصود از حضرت عیسی، بهاءالله است و این حدیث در کتاب صحیح بخاری و مسلم و سایر کتب معتبره روایت شده و حضرت رسول فرمود که عیسی میآید و مقصودش حضرت بهاءالله است».
د: حسینعلی بهاء خود را بهرام موعود خوانده است و در قسمتی از کتاب «آیین بودا» نقل میکند. من اولین بودا نیستم و آخرین بودا هم نخواهم بود (با این توجیه که «آمیت ابها»، به معنی امر مورد پرستش یک بودایی است و بهاءالله یعنی «بهاء لا حدّ له»؛ یعنی همان آمیت ابها)[8]. موارد مذکور نشان دهنده سوء استفاده از متون روایی و مذهبی مشهور در مورد رجعت مسیح و رجعت حسینی است؛ از آن جا که بهاییان، «باب» را موعود اسلام خواندهاند با تطبیق بهاء و عبدالبهاء به افرادی که پس از موعود میآیند به فریب مردم پرداختهاند و شاید مسافرتهای اروپایی و امریکایی عبدالبهاء هم مزید علت شده باشد. امّا پیروانی که این مطالب را پذیرفتهاند به دلیل تسلط نداشتن بر متون روایی، به خصوصیات مسیح (نازل به آسمان، نداشتن پدر، فتح قدس توسط او و...) توجه نکردهاند.[9]
پینوشت:
[1]. تلخیص تاریخ نبیل زرندی/ ۱۲۷ .
[2]. رحیق مختوم، ج ۱، ص ۲۲و اسرار الآثار، ج ۲، ص ۱۱ .
[3]. احسن القصص، خطی، ص ۱
[4]. نقطه اولی/ ۱۴۲ و کتاب ظهور الحق، فاضل مازندرانی، ص ۱۷۳.
[5]. کتاب ظهور الحق/ ۱۷۱.
[6]. الکواکب الدریّة، ج ۱، ص ۲۲۴.
[7]. کشف الحیل، ج ۳، چاپ سوّم ۱۲۷.
[8]. مجله آهنگ بدیع، سال ۱۸، ۱۳۴۲ (۱۲۰ بدیع)، ص ۲۶۶_ ۲۷۲ و کشف الحیل، ج ۳، ص ۱۲۷.
[9]. جهت مطالعه بیشتر، به کتاب پیچک انحراف نوشته جواد اسحاقیان مراجعه شود.
افزودن نظر جدید