نگاه اجمالی بر مرتفع با مسطح بودن قبور در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشکالاتی که وهابیت سلفی به شیعیان دارند صاف و مسطح کردن قبور است، چرا که شیعیان قبور اموات خود را مقداری مرتفع کرده و نسبت به زمین کمی بلندتر قرار میدهند، و این در حالی است که وهابیت این را بدعت میداند و شدیداً با این حرکت شیعیان به مخالفت میپردازد و استناد گفتار خودشان را به روایت معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار دادهاند که فرمود: «ولاتدع قبراً مشرفاً الا سویّته.[1] هیچ قبری را بصورت بلند و مرتفع قرار نده بلکه همه را صاف و مسطح با زمین قرار بده»، حال اگر کسی اندک بهرهای از فهم و درک واژگان و ترکیبهای صرفی در زبان عربی داشته باشد، به تفاوت میان «سوّی» از مصدر «تسویه»، و «ساوی» از مصدر «مساواة» پینبرده است، و به راستی کسانی که واژه - سویّته - در حدیث مورد بحث را به معنای «با زمین برابر کردن» و «ویران کردن» آوردهاند، نه فهم سلیم دارند و نه از ادبیات عرب آگاهی کامل دارند، بلکه اینان راه به گمراهی پیمودهاند، چرا که «تسویه به معنای صاف کردن روی یک چیز است و معنای مقابل آن، تسنیم و برآمده کردن آن بصورت کوهان شتر است».[2] لذا معنای مورد نظر حدیث، ویران و با خاک یکسان کردن قبر نیست، بلکه معنایی که به ذهن انسان خطور میکند صاف و مسطح کردن روی قبر است، و برای دلیل گفتارمان میتوانیم به کتاب صحیح مسلم مراجعه کنیم، بخاطر اینکه مولف این کتاب هم همین معنا را از حدیث برداشت کرده، زیرا او در کتابش بابی دارد به نام «باب تسویه القبور» و حدیثی را با ذکر سلسله اسناد آن نقل کرده که متن آن چنین است: «به همراه فضاله بن عبید در سرزمین روم بودم، یکی از همراهان ما از دنیا رفت. پس از دفن او، فضاله فرمان داد که روی قبر را صاف کنند و گفت: شنیدم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: روی قبرها صاف باشد».[3]
سپس در همین باب حدیث ابو الهیاج را نقل کرده است که میگوید: «لا تدع تمثالاً الا طمسته و لا قبراً مشرفاً إلا سویته» یعنی هیچ تندیسی را بر جا مگذار و همه را نابود کن و هیچ قبر برافراشتهای را باقی نگذار و همه را صاف کن و از طرف دیگر شارحان صحیح مسلم از جمله نووی هم همین معنا را از حدیث مذکور برداشت کرده است، این شارح بزرگ اهلسنت در بیان معنای سخن پیامبر آورده است که : «سنت آن است که قبر، زیاد از زمین ارتفاع نداشته باشد و روی آن برآمدگی (به صورت کوهان شتر) نباشد، بلکه تقریباً به اندازه یک وجب بالاتر از زمین قرار گیرد، البته عقیده شافعی این چنین است، اما قاضی عیاض از برخی از علمای دیگر نقل کرده که عقیده آنان، برآمده بودن قبر افضل است».[4]
و همچنین در کتاب صحیح بخاری، باب توصیف قبر پیامبر و ابوبکر و عمر، روایتی نقل شده که بیانگر برتری و اولویت تسنیم و برآمده بودن قبر است، بخاری در این باب مذکور از سفیان تمّار نقل کرده که او، قبر پیامبر خدا را دیده که برآمده و مرتفع بوده است.[5] همچنین ابونعیم در کتاب المستخرج خود قبر ابوبکر و عمر را نیز به همان صورت توصیف کرده و آن را دلیلی بر استحباب مرتفع بودن قبر دانسته است. افراد دیگری مانند ابو حنیفه، مالک، احمد بن حنبل و مزنی و ...تصریح به همین مطلب دارند. ابوداود با سند صحیح از قاسم بن محمد بن ابی بکر، چنین نقل کرده است: «روزی نزد عایشه رفتم و به او گفتم: قبر پیامبر و ابوبکر و عمر را به من نشان بده، عایشه پرده را کنار زد و من سه قبر را دیدم که نه چندان مرتفع بودند و نه هم سطح با زمین».[6]
قسطلانی یکی از شارحان صحیح بخاری هم در ذیل این حدیث آورده است: «مسنّم به معنای مرتفع است» و اینکه رافضیها (شیعیان) قبرها را مرتفع و بالاتر از سطح زمین میسازند، به استحباب این امر خدشهای وارد نمیکند، زیرا نباید سنتی را به خاطر پذیرش آن از سوی بدعتگذاران رها کنیم و از سویی دیگر این کار با روایت علی (رضی الله عنه) که از قول پیامبر نقل کرده که آن حضرت مرا فرمان داد تا هیچ قبر برافراشته ای را باقی نگذارم و همه را صاف کنم، منافاتی ندارد، زیرا منظور او از صاف کردن، هم سطح کردن قبر با زمین نیست، بلکه صاف کردن روی آن است. شافعی معتقد است که «صاف بودن قبر بهتر از مرتفع بودن است، چرا که پیامبر اکرم قبر فرزندش ابراهیم را صاف کرد و این عمل حجت است، نه عمل دیگران.[7]
در نتیجه از این عبارات مشاهده میکنیم که تمامی علمای اهلسنت، اعم از ناقلان حدیث مانند بخاری و مسلم و پیشوایان مذاهب چهارگانه مانند ابوحنیفه، شافعی، مالک و احمد بن حنبل، مجتهدانی مانند نووی و دیگران بر این نکته اتفاق نظر دارند که این عمل در زمان نزول وحی و حضور نبّی اکرم اسلام مشروعیت داشته و اختلاف نظر بر روی صاف بودن روی قبر و یا مرتفع بودن آن است، که در هر دو صورت هر دو مشروع است، و اما سؤالی که مطرح است نسبت به وهابیان این است که «روی چه حسابی و با استناد به کدام حدیث صریحی و عمل آشکار پیامبر، شما دستور به تخریب قبور میپردازید، مگر نه این است که افرادی مثل ابن تیمیه و پیروان درصدد ترویج افکار نادرست و باطل درآمده و چنین گمان کردهاند که باید قبور خراب شود، فقط به خاطر برداشتهای شخصی، بدون اینکه دلیل و حجت محکمی داشته باشند، فلذا از روی ناچاری به تحریف حقایق پرداخته، و این در حالی است که اصل تخریب قبور در مورد یهودیان و نصاری و اهل حبشه بوده که مورد نکوهش پیامبر اکرم قرار گرفته، چرا که آنان بر روی قبور بزرگان خود تندیس و تصویر صاحب قبر را می نهادند و آن را میپرستیدند که در گذشته این چنین میکردند و بعداً از این کار دست برداشتند و عقاید خود را تعدیل دادند.[8] در زمان پیامبر تا به الآن هیچ مسلمانی صاحب قبر خود را پرستش نکرده و نمیکند و فقط آن را تکریم میکنند و آن هم به مصداق آیهای در سوره حج که خداوند میفرماید: «وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ.[حج/32] یعنی هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد این صفت دلهای انسانهای با تقوی است.»
پینوشت:
[1]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج3 ص61.
[2]. معجم مقایس اللغه، ابن فارس، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (2000م)، باب3 ص112، کلمه سوی.
[3]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (2000م)، باب31 ج7 ص666.
[4].ارشاد الساری، قسطلانی، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1421 هـ 2000م)ج4 ص301.
[5]. صحیح بخاری، اسماعیل بخاری، دار احباء التراث العربی، بیروت، لبنان، (2001م)، ج2 ص128.
[6]. سنن ابی داود، ابن داود، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (2000م)، ج3 ص 215 حدیث 3220
[7]. ارشاد الساری، دارالفکر، بیروت، لبنان، (1421هـ 2000م)، ج2 ص477.
[8]. صحیح بخاری، اسماعیل بخاری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، (2001م)، ج2 ص114.
افزودن نظر جدید