عایشه و حفصه به دنبال کسب فضیلت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله روایاتی که بر ولایت و برتری مطلق امیرمؤمنان (علیه السّلام) بر همه اصحاب، به ویژه ابوبکر، عمر، عثمان دلالت دار، روایت «طیر (پرنده)» است. طبق این روایت، روزی پرنده شکار شدهای را به عنوان غذا به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه آوردند؛ حضرت به دیدن گوشت لذیذ پرنده، دستان خود را به دعا گشود و از خداوند خواست تا بهترین بندگانش را برای همسفره شدن با وی بفرستد. و طبق برخی دیگر از روایات، عایشه و حفصه با شنیدن این دعا آرزو کردند این افتخار نصیب پدران آنان گردد؛ اما امیرمؤمنان (علیه السّلام) که از موضوع بیخبر بود ناگهان از راه رسید. «عن أنس بن مالك قال أهدي لرسول الله صلى الله عليه وسلم حجل مشوي بخبزه وضيافه، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: اللهم ائتني بأحب خلقك إليك يأكل معي من هذا الطعام، فقالت عائشة اللهم اجعله أبي، وقالت حفصة اللهم اجعله أبي،[1] انس گوید: کبک بریان شدهای را همراه تکه نان و ظرف شیری نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند؛ حضرت با دیدن آن فرمود: خدایا محبوبترین مخلوق خود را بفرست تا با من همغذا گردد! عایشه گفت: خدا کند آن شخص، پدر من باشد. حفصه گفت: خدا کند آن شخص، پدر من باشد. انس گوید: من نیز آرزو کردم آن شخص سعد بن عباده از قبیله من باشد. ناگهان صدای در را شنیده و خارج شدم، دیدم علی (علیه السّلام) است؛ گفتم: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول کاری است؛ علی (علیه السّلام) بازگشت، دوباره صدا را شنیدم، خارج شدم، دیدم علی (علیه السّلام) است تا این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صدا را شنید و فرمود: کیست؟ گفتم: علی (علیه السّلام) است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تا شنید علی (علیه السّلام) است دست به آسمان، عرضه داشت: «خدایا او را دوست بدار! خدایا او را دوست بدار.»
تلاش برای تضعیف و سرپوشگذاری بر حدیث طیر؛ از آنجا که این روایت، افضلیت بیمانند امیرمؤمنان (علیه السّلام) را به خوبی ثابت میکند، بسیاری از علمای اهلسنت و مورد قبول وهّابیت، تمام توان خود را در تضعیف این روایت به کار گرفتهاند؛ تا جایی که برخی از آنها تنها به جرم نقل همین روایت به شدت تضعیف شدهاند؛ «ابن سقاء» به جرم نوشتن این روایت مورد هجوم قرار گرفت؛ ذهبی در تذکرة الحفاظ مینویسد: «إبن السّقاء الحافظ الامام محدّث... هو من مزینة مضر... ذوی الثروة و الحفظ... واتّفق إنّه أملی حدیث الطّائر فلم تحتمله أنفسهم فوثبوا به و أقاموا و غسلوا موضعه فمضی و لزم بیته.[2] ابن سقاء... از مزینه از قبیله مضر... سرشناس، صاحب ثروت و حافظهای خوب...؛ «ابن سقاء» حدیث طیر را نقل کرد، اما این کار مورد تحمل آنان قرار نگرفت به همین جهت به او حمله کرده، او را از منبر بلند کرده و محل نشستن او را آب کشیده و او را خانه نشین کردند.»
تلاش ذهبی در سرپوش گذاری بر حدیث طیر: شمس الدین ذهبی، که علمای وهابیت از او با تعبیر «امام الحدیث» و «امام الجرح و التّعدیل»؛ (امام در تضعیف و توثیق راویان حدیث و علم رجال) یاد میکنند؛ گرچه در کتاب «تذکرة الحفّاظ» خود نتوانسته منکر تعدد طرق این روایت شود و به آن اعتراف نموده، امّا از آنجا که میبیند تایید کامل این روایت، تبعات منفی فراوانی را برای معتقدات او و همفکرانش در پی دارد بدین روی، در کتاب «سیر اعلام النبلا» تمام کوشش خود را به کار میگیرد تا با وجود اعتراف به کثرت طرق آن به نحوی بر آن سرپوش گذارد. «و حدیث الطّیر علی ضعفه فله طرق جمّة و قد أفردتها فی جزء و لم یثبت و لا انا بالمعتقد بطلانه... .[3] حدیث طیر با این که اسناد آن ضعیف است، امّا سندها و طرق فراوانی دارد که با وجود آن که من مجموع آنها را در یک مجموعه گرد آوردهام، اما نمیتوان گفت آنها صحیح هستند. با این وجود من اعتقاد به بطلان و جعلی بودن آن هم ندارم.»
اعتراف و انکار همزمان البانی؛ تصریح و اعتراف «البانی» در این باره بسیار عجیبتر است؛ او در چرایی این همه انکار و تلاش بر مخفی ساختن روایت طیر چنین میگوید: «و بالجملة، فالحدیث لا ینقصه کثرة طرق، و إنّما یفتقر إلی سلامة المتن، فإنّما أنکر من الأئمة هذا الحدیث لما یظهر من متنه من تفضیل علیّ علی الشّیخین رضی الله عنهم.[4] خلاصه این که حدیث طیر از نظر کثرت طرق سند، هیچ مشکلی ندارد؛ اما نیاز به سلامت متن دارد و اگر میبینیم ائمه حدیث، منکر این حدیث شدهاند، به خاطر آن است که متن این روایت برتری علی (علیه السّلام) بر شیخین (ابوبکر و عمر) را ثابت میکند.» قضاوت را به عهده منصفان جهان میگذاریم. نام اینگونه موضعگیری در برابر امیرمؤمنان (علیه السّلام) را چه میتوان گذارد؟ نزد این شخصیت وهّابی معاصر تنها دلیل ردّ این روایت اثبات برتری امیرمؤمنان (علیه السّلام) است؛ حقّا که باید سخن خود امیرمؤمنان (علیه السّلام) را که همچنان در گوش زمان، طنینانداز است، تکرار نمود: «فوالله ما زلت مدفوعا عن حقّی، مستاثرا علیّ منذ قبض الله نبیّه حتّی یوم النّاس هذا.[5] به خدا سوگند از همانگاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبضه روح گردید همواره مظلوم بودهام.»
پینوشت:
[1]. وقال أنس وقلت اللهم اجعله سعد بن عبادة، قال أنس فسمعت حركة بالباب فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة فانصرف ثم سمعت حركة بالباب فخرجت فإذا علي بالباب، فقلت إن رسول الله صلى الله عليه وسلم على حاجة فانصرف ثم سمعت حركة بالباب فسلم علي فسمع رسول الله صلى الله عليه وسلم صوته فقال انظر من هذا؟ فخرجت فإذا هو علي فجئت إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فأخبرته فقال ائذن له يدخل علي فأذنت له فدخل، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم اللهم وال من والاه. البدایة و النهایة ابن کثیر دمشقی، مکتبة المعارف، بیروت، ج 7، ص 351.
[2]. سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة بیروت، ج 16، ص 352.
[3]. سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة بیروت، ج 13، ص 233.
[4]. السلسة الضعیفة و أثرها السیء فی الأمة، محمد ناصر ألبانی، مکتبة المعارف للنشر و التوزیع، ریاض، ج 14، ص 183.
[5]. نهجالبلاغة، خطبه 6.
افزودن نظر جدید