آیات قرآن استدلالی بر خلافت امیرالمؤمنین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بسیاری از منابع اهلسنت و مورد قبول وهّابیت از ابن عباس چنین روایت کردهاند: «ما نزل فی أحد من القرآن ما نزل فی علیّ بن أبی طالب. [1] درباره هیچ یک از صحابه، به اندازه علی (علیه السّلام) آیه نازل نشده است.» و به نقل از ابن عباس روایت کردهاند: «قال نزلت فی علیّ ثلاثمائة آیة [2] سیصد آیه از قرآن کریم در شأن علی بن ابیطالب (علیه السّلام) نازل شده است.» همچنین حاکم حسکانی در تفسیر خود آورده است؛ اصبغ بن نباته از امیرمؤمنان (علیه السّلام) روایت کرده: «نزل القرآن أربعة أرباع: ربع فینا، و ربع فی عدوّنا، و ربع حلال و حرام و ربع فرائض و أحکام و لنا کرائم القرآن [3] قرآن در چهار بخش نازل شده؛ یک چهارم آن درباره ما (اهلبیت (علیهم السّلام)) است که آن بهترین آیات قرآن کریم است (کرائم القرآن)؛ یک چهارم درباره دشمنان ما، یک چهارم درباره حلال و حرام و یک چهارم دیگر درباره واجبات و احکام.» بنابراین هر چند «حدیث غدیر» به تنهایی برای اثبات امامت و خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) کافی است امّا اشاره به دو آیه دیگر از دهها دلیل قرآنی و روایی در این باره، خالی از لطف نیست:
- آیه «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا...» قرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ [نساء/59] ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و کاردارانی که از شما هستند فرمان برید.» در این که ذات خداوند همراه با عصمت و بدون خطا و هرگونه سهوی است و دستوراتش همواره صحیح و مطاع است تردیدی نیست؛ همو که این مقام را نائل است همین اطاعت را درباره پیامبرش از مردم خواسته، پس معلوم میشود پیامبر او نیز باید از مقام عصمت برخوردار باشد. با عنایت به یکی دیگر از آیات قرآن کریم که علاوه بر تاکید مطلب بالا، نکته ظریف دیگری را در بر دارد و آن این که خداوند بدون تکرار لفظ «اطیعوا» اطاعت از رسولش را واجب فرموده: «أأَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» یعنی اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر او از جنس هم، عین یکدیگر و در راستای هم میباشد. و بالاخره این که خداوند سبحان، مؤمنان را به اطاعت مطلق و بیچون و چرا، از اولوالامر فرا میخواند که از این نکته پی میبریم آنان نیز باید از همان عصمتی که خداوند و رسولش برخوردارند، برخوردار بوده و هیچگاه دستوری به گناه و ناصواب ندهند و گرنه اطاعت مطلق از آنها صحیح نخواهد بود. نکته ظریف اینجاست که در مواردی که قرآن کریم احتمال خطا و اشتباه را در افرادی که اطاعت از فرامینشان واجب است را محتمل میبیند، اطاعت را مقیّد فرموده؛ به عنوان نمونه در احترام و اطاعت از پدر و مادر، آن را مشروط به عدم شرک به خداوند و مخالفت با فرامین الهی دانسته و چنین میفرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْناً وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَآ [عنکبوت/8] ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای من همتایی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنها پیروی مکن! بازگشت شما به سوی من است، و شما را از آنچه انجام میدادید با خبر خواهم ساخت!» به همین جهت، پیمیبریم «اولوا الامر» که در آیه شریفه آمده باید از مقام عصمت بهرهمند باشد؛ چرا که در غیر این صورت گاهی لازم خواهد آمد، فرمانی از او را گردن نهیم که خلاف دستور خدا باشد. فخر رازی، مفسّر مشهور اهلسنت و مورد قبول وهابیت نیز از آیه مورد بحث، برداشت عصمت نموده و ذیل آن گفته: «فثبت أنّ الله تعالی أمر بطاعة أُولی الأمر علی سبیل الجزم, وثبت أنّ کلّ من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم وجب أن یکون معصوماً عن الخطأ, فثبت قطعاً أنّ أُولی الأمر المذکور فی هذه الآیة لا بدّ وأن یکون معصوماً [4] فرمان خدا به اطاعت از «اولوا الامر» حتمی و قطعی است و هر کسی که خداوند، پیروی و اطاعتش را واجب بداند باید معصوم از خطا و اشتباه باشد.»
- آیه «مباهله»؛ علمای شیعه با استفاده از منابع اهلسنّت و مورد قبول وهّابیت آیه مباهله را یکی دیگر از دلایل خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) برشماردهاند: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ [آل عمران/61] هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به بحث و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را فرا میخوانیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.» از آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برترین مخلوق خدا در جهان بوده و در این آیه از امیرمؤمنان (علیه السّلام) به عنوان نفس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد شده، پس ایشان از همه وجوه به جز نبوت با آن حضرت شباهت دارد؛ در نتیجه ایشان از همه اصحاب و حتّی همه پیامبران به جز شخص پیامبر برتر و بالاتر میباشد.
پینوشت:
[1]. الکشف و البیان، أحمد بن محمد الثعلبی نیشابوری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 279.
[2]. تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، دارالفکر، بیروت، ج 42، ص 364.
[3]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، مؤسسة الطبع و النشر لوزارة الثقافة، ایران، ج 1، ص 59.
[4]. التفسیر الکبیر، فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 10، ص 116.
افزودن نظر جدید