شفای کودک معلول در روز اربعین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از عقاید وهابیون حرمت استعانت از غیر خداست، ایشان با استناد به آیه «ایاک نستعین؛ تنها از تو یاری میجوییم» میگویند با توجه به این آیه، هر گونه استعانت از غیر خدا جایز نیست. ابن تیمیه در کتاب خود میگوید: «فإن العبادة لغیر الله أعظم کفرا من الاستعانة به غیر الله [۱] عبادت غیر خدا کفرش بزرگتر از استعانت به غیر خداست.» محمد بن عبد الوهاب در کتاب خود میگوید: «مِنَ الشِّرک الإِستعانة به غیر الله [۲] یکی از اقسام شرک استعانت و کمک خواستن از غیر خداست.»
اما این جاهلان کلا از معنای "شرک" بیخبرند، "شرک" به معنای شریک دانستن برای خداست، کدام عاقلی میگوید که توسل و استعانت از اولیای الهی به معنای شریک دانستن برای خداست. اگر این جاهلان چشم خود را باز کنند، آثار توسل به اولیای الهی را میبینند. آنچه در ذیل میآید، داستان توسل کودک معلول در حرم امام حسین(علیه السلام) در روز اربعین است.
روز اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) در کنار یکی از هیئتهای عزاداری در چند متری حرم امام حسین (علیه السلام) کودکی معلول عراقی به نام احمد که توان راه رفتن نداشت نشسته بود که ناگهان لب به سخن گشود و مولای خود سید الشهدا (علیه السلام) را همراه با قطرات اشک و قلب کوچک خود این گونه مخاطب قرار داد: «لبیک یا حسین، ای مولا و جد من، یکی از خادمان تو هستم، تو را قسم میدهم به حق مادرت زهرا، به حق کسی که دو دستش را در کربلا بریدند، اکنون کسی جز تو ندارم و از تو میخواهم مرا از این بیماری و رنج نجات دهی که اکنون به زیارت شما آمدهام، پس مرا به حق بیمار کربلا شفاعت کن.»
هنوز لحظاتی نگذشته بود که احمد در حالی که ستون کنار خود را گرفته بود به روی پاهای خود ایستاد و این جمله را تکرار میکرد که اللهم صل علی محمد و آل محمد. احمد فلاح کاظم الموسوی اهل بغداد و سیزده ساله است که طبق گفته خودش معلولیت جسمی او این روزها بدتر شده بود.
وی میگوید امسال نیز همچون سال های گذشته تصمیم گرفتم با زائران پیاده روی اربعین زیارت جدم امام حسین(علیه السلام ) همراه شوم و به همراه خانواده و عموها و دوستان راهی کربلا شدیم و بیش از هزار متر نرفته بودیم که به خاطر شدت بیماری و سختی راه، خانواده تصمیم گرفتند مرا به خانه بازگردانند، اما روز دوم باز تصمیم گرفتم به زیارت بروم و زبان حال من این بود که ای جدم ای حسین عادت کردهام هر سال به زیارت تو بیایم و به زائرانت خدمت کنم اما حال من بدتر شده، تو را به حق طفل شیرخوار شهیدت قسم می دهد که توفیق زیارت و خدمت به زائران را به من عنایت کنی و بار دیگر از پدرم اجازه گرفتم و راهی کربلا شدم تا به هیئت عزاداری خودمان در خیابان «السدره» رسیدم.
احمد که اکنون اشک میریزد ادامه میدهد: به کربلا که رسیدم بسیار خسته بودم و عصر روز اربعین در موکب نشسته بودم و به حرم مطهر چشم دوختم و دیدم درهای ضریح مطهر به طرف من گشوده است و گویی ضریح مطهر به من نزدیک شده و جمعیت میلیونی زائران را نمیدیدم و در این حال بود که با جدم حسین سخن گفتم و با گریه از خدا خواستم مرا به حق حسین شهید مظلوم شفا عنایت کند که دیگر از درمان و مداوا خسته شدهام. پدر احمد هم که همسر خود را از دست داده و از بیماری فرزند خود بسیار رنج دیده میگوید «پزشکان از درمان فرزندم ناتوان بودند و حتی نام بیماری او را هم نمیدانستند» و احمد در نهایت همراه زائران و خادمان کربلا شد و از من خواست دیگر او را به دکتر نبرم تا به طبیب خود حسین اکتفا کند و در اوج زیارت اربعین و شلوغیهای اطراف حرم مطهر متوجه شدم احمد با صدای بلند و همراه با گریه فریاد میزند "لبیک یا حسین" به او گفتم احمد چه شده؟ و متوجه شدم روی دو پای خود ایستاده و اشک تمام چشمان او را فراگرفته و مردم اطراف او صلوات میفرستند و اشک میریزند و به او تبرک میجویند.[3]
با یک وهابی مناظرهای داشتم، به او گفتم که مگر نبودند کسانی که با توسل به اولیا خدا شفا یافتند، او گفت: اینها همگی بر اثر تلقین است، به او گفتم، چطور میشود نابینائی که متوسل به اولیای الهی میشود، بر اثر تلقین بینا شود، چه طور میشود کسی که فلج مادر زاد باشد و دکترها از او قطع امید کردهاند، کاملا بهبود یابد، آن وهابی جوابی نداشت که بدهد.
پینوشت:
[1]. ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة أصحاب الجحیم ج ۱ ص ۲۵۹. دار النشر، مطبعة السنة المحمدیة، القاهرة، ۱۳۶۹. الطبعة الثانیة، تحقیق، محمد حامد الفقی
[2]. محمد بن عبدالوهاب، کتاب التوحید ج ۱ ص ۴۱. دار النشر، مطابع الریاض، الریاض، الطبعة الأولی، تحقیق: عبد العزیز بن زید الرومی، د. محمد بلتاجی، د. سید حجاب
[3].حوزه نیوز
دیدگاهها
فرشید
1394/09/21 - 09:13
لینک ثابت
جواب سوال اخرتو که از
memar
1394/09/22 - 07:30
لینک ثابت
ظاهرا شما می خواهید توسل را
افزودن نظر جدید