ترور، دستاورد سلفیگری معاصر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ سلفیگری، دچار فراز و فرودهایی بوده است که به عیان قابل مشاهده است. اما اکنون، سلفیگری، با توجه به امواج بیداری اسلامی، رسانههای جمعی و عقل حقیقتیاب جوانان به چالش کشانده شده است.
از جمله پیامدهای سلفیه معاصر، ارهاب، ترور و خشونت است. ارهاب (ترور)، به دو قسم ارهاب علمی و عملی تقسیم میشود.اما ارهاب فکری سلفیها را میتوان در مبتدع خواندن دیگر گروههای اسلامی دانست. وهابیهای سلفیها، مسلمان دیگر را که با آن مخالف هستند را، به شرک، کفر و تعطیلی شناخت در صفات الهی متهم میکنند. آنان غیر از خود را، دشمنان اهلسنت و توحید میخوانند.[1] همین افکار است که راه را برای ارهاب عملی هموار ساخته و موجبات ضربه زدن به دین اسلام را فراهم میآورد. شاید این مبانی ناشایست است که عدهای از نویسندگان را به مخفی کردن ریشههای ارهاب فراخوانده است. مثلا "حصاد الارهاب(دستاوردهای ترور)" نام کتابی است که الزهرانی نگاشته است. او به پیامدهای ترور و تکفیر اشاره کرده، اما از ریشه تفکراتی که منجر به این پیامدها شده است، اسمی نبرده است.[2] این در حالی است که مبانی فکری سلفیگری معاصر، منجر به ارهاب (تروریسم) گشته است؛ اما نویسنده، از روی تعصب یا جهل، از آن اسمی به میان نیاورده است.
اما در باب ارهاب عملی باید گفت: امروزه جوانان میبینند که چگونه مبانی سلفیگری منجر به اعمال تروریستی و خشونتآمیز شده است؛ که از سویی، این با روح عطوفتپرور دین اسلام به شدت مخالف است و از سویی دیگر نیروهای بالقوه جوانان را در راهی غیر صحیح به هدر میدهد. اگرچه باید گفت که جوانانی که گرایش به خشونت و ارهاب پیدا میکنند وامدار افکار محمد بن عبدالوهاب(موسس سلفیوهابی) هستند. در این باره فتحی عثمان مینویسد: «محمد بن عبدالوهاب حرکت خود را برای کسانی که میپذیرفتند با گسترش دین صحیح آغاز کرد ولی تنها راه برای کسانی که او را قبول نمیکردند، شمشیر بود».[3] این نحوه از برخود برای گسترش دین اسلام، چارهای جز ترور، خشونت و ارهاب، باقی نمیگذارد.
سلفیه معاصر با فراخوانی که در خودکشی داده است، امنیت کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را به خطر انداخت است. امنیتی که به وجود آورنده شرایط برای تکامل انسانی میباشد.
با این همه، وهابیان خود را داعیان اسلامگرایی معرفی کرده، بلکه تنها فرقه ناجیه میخوانند. نویسنده کتاب "السلفیه و قضایا العصر(سلفیه و مسائل روز)" در اینباره نوشته است: «حدیث پیامبر که فرمود: یهود و مسیحیت بر هفتاد و یک یا دو فرقه تقسیم شدند و امت من بر هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند، که تنها یک فرقه از آن قابل نجاست است. فرقه ناجیه در این حدیث سلفیه است».[4] اکنون سوال این است که چگونه سلفی وهابی که خود در گسترش ترور و خشونت، گوی سبقت را از دیگر گروهها ربوده است، میتواند فرقه ناجیه باشد. وهابیت، با چه وسایلی در راه نجات دیگر انسانها و مسلمانان قدم بر میدارد؛ حملات انتحاری، بمبگذاری، شمشیر و... .
البته باید به این نکته تذکر داد که سلفگرایی واقعی با قرائت شیعی چیزی است که مورد تاکید نویسنده میباشد. اما این غیر از جمودگرایی است که امروزه با برچسب سلفگرایی عرضه میگردد. سلفیگری معاصر ریشه در افکار ابنتیمیه دارد که وی با بسیاری از آرای سلف مخالف کرده است. به همین علت است که منصور عویسی کتابی در اینباره تالیف کرده و عنوان کتابش را "ابنتیمیه لیس سلفیا (ابنتیمیه سلفی نیست)" گذاشته است.[5]
پینوشت:
[1] شافعی، حسن بن علی، السلفیه الوهابیه، بیروت، دار الامام، بیتا؛ ص71.
[2] الزهرانی، ناصر، حصاد الارهاب، ریاض، مکتبه العبیکان، چاپ اول، 1425ق؛ 36-90.
[3] فتحی، محمد، السلفیه فی المجتمعات المعاصره، کویت، دار القلم، 1414ق، بیتا، ص32.
[4] زنیدی، عبدالرحمن، السلفیه و قضایا العصر، ریاض، دار اشبیلیا، چاپ اول، 1418ق، ص64-65.
[5] عویسی، منصور، ابنتیمیه لیس سلفیا، لیبی، چاپ اول، 1970ق، ص7-62.
افزودن نظر جدید