تحریف اعتقادات و باورهای مذهبی توسط علی یعقوبی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از علی یعقوبی در یکی از جلسات سخنرانی چهل شب با کاروان حسینی، در مورد برداشتها و دیدههایش سؤال میشود که وی اینگونه جواب میدهد:
«بعضی از دوستان در شبهای قبل حرفشان این بود که آقا! شما حرفهایی که میزنید قشنگ است، به دلمان مینشیند. چرا استدلال آن را مطرح نمیکنید؟ عزیزان من! میشود استدلال آن را مطرح کرد؛ ولی من فرصتش را ندارم. خودتان بگردید بدانید این مطالب درست است! من فرصتش را ندارم.»[1]
وی علاوه بر اینکه استدلالی برای برخی از گفتههایش ندارد، با بیان مطالب بدون سند با ذهن فریبخوردگان بازی میکند. به این نمونهها توجه کنید:
«شما مسائل دینی را اطاعت نمیکنید، تبعیت میکنید!»[2]
«کسی که تبعیت از آثار میکند، قیمتش بهاندازه قیمت یک دونده است، کسی که تبعیت از مشیت میکند مثل هواپیما است، قیمتش قیمت هواپیماست.»[3]
«حضرت امير (علیه السلام) تمام نعمت را در اختیار مردم نگذاشتند، نعمات خاصه را از مردم دریغ کردند، کوثر را هم از مردم دریغ کردند، چون کوثر باید دریغ شود.»[4]
تشبیه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) به پنجره خانه امام حسين (علیه السلام) که در واقع دست امام حسين (علیه السلام) از آن خارجشده و فعل انجام داده است [5]، نمونه دیگری از این حرفهای باطل است. یعقوبی این تشبیه را احتمالاً از روایت «انا مدینة العلم و علیٌ بابها» الهام گرفته است. ولی سؤال این است که آیا هر کسی اجازه دارد بر اساس ذوق و سلیقه خود چنین تشبیههایی ابداع کند. مثلاً یک نفر دیگر هم پیدا شود بگوید نسبت حضرت زینب به امام حسین (علیه السلام) مثل شعله شمع است به خود شمع!
یعقوبی به این مثال بسنده نمیکند و پا را فراتر میگذارد و میگوید: «حضرت ابوالفضل (علیه السلام) شخص بودنش گرفته شد و فعل او فعل امام شد؛ یعنی این امام بود که به سمت شریعه رفت و این امام بود که آب را روی آب ریخت، لذا الآن قیمت آن بالا رفته است.» [6]
برخی تعابیر ایشان بسیار عوامانه و با نصّ صریح آیات، روایات و منابع معتبر تاریخی مغایر است، به عنوان نمونه «بین انبیاء اختلاف افتاده، بین ملائکه اختلاف افتاده به خاطر این که در موضعی از کربلا قرار گیرند. [7]» منظور او قرار گرفتن در مقام حضرت عباس (علیه السلام) است، اما آیا کسی اجازه دارد برای بالا بردن حضرت عباس (علیه السلام) مقام انبیا را تنزل دهد به گونهای که بگوید بین انبیاء اختلاف افتاده است.
وی همچنین مدعی شده است: «حضرت زينب (علیها السلام) در واقعه عاشورا حوادث دردناک را ندید، یعنی در واقع حواسش به این حوادث نبود که گفت ما رأیت الا جمیلا.»[8] این به وضوح با نص مقاتل مغایر است.
و یا مدعی میشود که کلمه توحید در قرآن نیست: «اگر شما در قرآن نگاه کنید، یک [بار هم] کلمه توحید را نمیبینید و به جایش کلمه حنیفیت را میبینید.»[9]
خوب در قرآن نام مبارک حضرت علي (علیه السلام) هم نیست، عبارت «کاروان حسینی» هم نیست. آیا با این قاعده میشود هر چیزی که نامش صراحتاً در قرآن نیامده را مردود دانست؟[10] این در حالی است که در قرآن بارها به وحدانیت خدا اشاره صریح شده است.
پینوشت:
[1]. چهل شب با کاروان حسینی، ص 425.
[2]. همان، ص 45.
[3]. همان، ص 46.
[4]. همان، ص 16.
[5]. همان، ص 21.
[6]. همان، ص 21.
[7]. همان، ص 25.
[8]. همان، ص 65.
[9]. همان، ص 121.
[10]. برای مطالعه بیشتر، به کتاب بیراهه، نوشته سعید صدری مراجعه شود.
افزودن نظر جدید