پیشگویی پیامبر از گروه ناکثین، قاسطین و مارقین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آنجا که حجت خدا بر مردم و خلیفهی اوست که از جانب خداوند سبحان وظیفه رساندن پیام الهی را دارد، هیچ امر و رویداد مهمی را که بر امت اسلام خواهد گذشت وانگذاشته، مگر اینکه برای امت خود بیان فرموده است تا حجت بر آنان تمام شده و عذر و بهانهای برای بهانه جویان باقی نماند، لذا پیامبر اکرم نیز خطر فتنه را گوشزد نمود و امت خود را بیم داد و امیدوار کرد و فرمانش داد و از همین جهت است که خداوند در سوره احزاب فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً وَدَاعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُنِيراً[1] ای پیامبر همانا فرستادیم تو را تا گمراه و مژده رسان و بیم دهنده و دعوتگر به سوی خدا به فرمانش و چراغی درخشان باشی». آن حضرت امت خود را به پاداشی در خور، بشارت و از جزایی هولناک بیم داده است و تمام رویدادهای مهم و دشواری که روی داده و یا خواهد داد، همانا خداوند دربارهی آنها بازخواست میکند و امت هم ناچار باید حق را شناسایی کند، در این هنگام بود که پیامبر از اولین فتنه بعد از خود که مسئله امامت و خلافت بود آغاز سخن کرد و به آخرین رویدادی که در این امت روی خواهد داد که جریان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است اشاره فرمود.
اینجاست که صدها بلکه بیشتر روایت از آن وجود مقدس صادر شده که با حجت و برهان، حق را در هر کدام از این رویدادها و فتنهها و گرفتاریها بیان فرموده است که این خود نشانههای نبوت و عظمت آن حضرت را آشکار میکند، چرا که مضمون فرمایش ایشان در پیشبینی آن رویداد و فتنه محقق شده و صدق کلامشان به اثبات رسیده است و از جمله این روایات و اخبار، خبر مشهوری است که تمام علمای مذاهب اسلامی از آن مطلع هستند به حدی که منابع و مآخذ فراوانی هم دارد تا جایی که ابن ابی الحدید معتزلی این عالم بزرگ اهلسنت در کتاب خود شرح نهج البلاغه با قاطعیت اعلام میکند: «که صدور این روایت از پیامبر به اثبات رسیده است که حضرت به علی (علیه السلام) فرمود: «یا علی انّ: تقاتل الناکثین و القاسطین و المارقین[2] ای علی تو با ناکثین، قاسطین و مارقین نبرد خواهی کرد».
لذا در این مقاله به برخی از روایات وارده ذیل همین موضوع از کتب علمای بزرگ اهلسنت اشاره میکنیم تا هم به اثبات نبوت پیامبر اکرم و هم به جایگاه ویژه و ممتاز حضرت علی (علیه السلام) در میان امت اسلامی بپردازیم.
- ابوصادق گوید ابو ایوب انصاری در عراق به نزد ما آمد... من نزد او رفتم و سلام کردم و گفتم: ای ابو ایوب انصاری خداوند تو را به واسطهی مصاحبت با پیامبر خود و اقامت آن حضرت در خانه تو گرامی داشته است، حال چه شده که میبینم با شمشیرت با مردم روبرو شدهای؟ امروز با این گروه و فردا با گروه دیگری نبرد میکنی، گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با ما عهد کرد که به همراه علی با ناکثین جهاد کنیم، که کردیم و با ما پیمان بست که با او همراه شویم و با قاسطین نبرد کنیم که اینک برای جنگ با آنها آمدهایم (یعنی معاویه و اصحاب او) و نیز با ما پیمان بسته که در رکاب علی (علیه السلام) با مارقین بجنگیم که هنوز آنها را ندیدهام[3].
- علقمه و اسود از ابو ایوب انصاری نقل کردهاند که گفت: «همانا راهنما به اهل خود دروغ نمیگوید، و رسول خدا به ما فرمان داد همراه علی با سه گروه جنگ کنیم، ناکثین، قاسطین و مارقین...»[4].
- ابو سعید خدری گفت: «رسول خدا ما را به جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین فرمان داد، عرضه داشتیم یا رسول الله، ما را به جنگ با اینها فرمان دادی، اما با چه کسی به جنگ آنها برویم؟ فرمود: با علی بن ابیطالب»[5].
- خلید عصری گفت: «در روز نهروان از امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) شنیدم که میفرمود: «أمرنی رسول الله صلی الله علیه و آله بقتال الناکثین و القاسطین و المارقین.[6] رسولخدا مرا امر کرد تا با ناکثین و قاسطین و مارقین نبرد کنم».
- عبدالله بن مسعود گفت: «روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به منزل ام سلمه رفت و در همان وقت، علی نیز وارد منزل شد، رسول خدا فرمود: «یا ام سلمه هذا والله قاتل القاسطین و الناکثین و المارین من بعدی.[7] ای ام سلمه به خدا سوگند این شخص بعد از من با قاسطین، ناکثین و مارقین جنگ و نبرد خواهد کرد».
- ابن عباس گوید:رسول خدا به ام سلمه فرمود: «ای ام سلمه همانا علی با ناکثین، قاسطین و مارقین پیکار خواهد کرد. ابن عباس گفت: جنگ با این گروهها مورد خشنودی خدا و صلاح امت و خشم و ناراحتی گمراهان است. مردی شامی به ابن عباس گفت: ای پسر عباس ناکثین چه کسانی هستند؟ گفت کسانی که در مدینه با علی بیعت کردند اما بعد از بصره بیعت خود را شکستند و آنها اصحاب جمل هستند، قاسطین معاویه و اصحاب او هستند و مارقین اهل نهروان و همراهانشان، مرد شامی گفت: ای پسر عباس، سینهام را آکنده از نور و حکمت کردی و گره از کار من گشودی، خداوند گره از کار تو باز کند، شهادت میدهم که علی (علیه السلام) مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی است».[8]
- سیوطی در کتاب درالمنثور در سوره زخرف ذیل آیه شریفه: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ.[9] پس اگر ما تو را از دنیا ببریم قطعاً از آنان انتقام میکشیم، از ابن مردویه از محمد بن مروان از کلبی از ابی صالح از جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم روایت نموده است که این آیه شریفه در حق علی بن ابیطالب نازل شده که او پس از من با ناکثین، قاسطین و مارقین جنگ میکند و انتقام میگیرد».
- نسائی در کتاب خصائص امیرالمؤمنین با سند خودش از ابن حبیش نقل کرده که او از علی (علیه السلام) شنید که میفرمود: «انا فقأت عین الفتنه و لو لا أنا ما قوتل اهل النهروان و اهل الجمل...[10] من چشم فتنه را از کاسه درآوردم و اگر من نبودم کسی با اهل نهروان و اهل جمل نبرد نمیکرد».
پینوشت:
[1]. سوره احزاب: آیه 45 و 46.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان،چاپ دوم، ج 13، ص 183.
[3]. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج 5، ص 41.
[4]. تاریخ بغدادی، خطیب بغدادی، ج 3، ص 187.
[5]. تاریخ ابن کثیر، ابن کثیر، ج 7، ص 305.
[6]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8، ص 340.
[7]. کنز العمال، متقی هندی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول 1419 هـ ج 6 ص 391.
[8]. کنز العمال، متقی هندی، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، چاپ اول 1419 هـ ج 6 ص 154.
[9]. سوره زخرف: آیه 41.
[10]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دار صادر، بیروت، لبنان، ج 6، ص 50.
افزودن نظر جدید