ادعای تمجید امیرالمومنین (ع) در نهج‌البلاغه

  • 1394/06/31 - 12:57
از جمله شبهاتی که وهابیت در مقابله با اعتقادات شیعیان مبنی بر غصب خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط ابوبکر و عمر بیان می‌کنند، این‌که ادعا می‌کنند امیرالمومنین (علیه السلام) در سخنان خود که اتفاقا در کتاب مورد قبول شیعیان یعنی نهج‌البلاغه نیز آمده، به تعریف و تمجید از عمر پرداخته و از وی ستایش نموده است و این‌گونه نتیجه می‌گیرند که ادعای و...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که وهابیت در مقابله با اعتقادات شیعیان مبنی بر غصب خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط ابوبکر و عمر بیان می‌کنند، این‌که ادعا می‌کنند امیرالمومنین (علیه السلام) در سخنان خود که اتفاقا در کتاب مورد قبول شیعیان یعنی نهج‌البلاغه نیز آمده، به تعریف و تمجید از عمر پرداخته و از وی ستایش نموده است و این‌گونه نتیجه می‌گیرند که ادعای و تعصب شیعیان در این زمینه باطل و بی اساس بوده چرا که امام ایشان خود به تحسین از شخصیت ابوبکر و عمر پرداخته و او را کسی معرفی نموده که تکلیفش را نسبت به خداوند انجام داده است؛ بنابراین خلافت وی بدون اشکال است. در این شبهه آمده است:
«علی –کرم الله وجهه- در خطبه 228 نهج البلاغه، از عمر و خدمات او ستایش نموده، اما به خاطر تقیّه چنین فرموده: خدا شهرهای «فلانی» را برکت و او را پاداش دهد که کژی‌ها را راست، بیماری‌ها را مداوا، سنّت پیامبر را به پا و فتنه‌ها را پشت سر گذاشت. با جامه‌ای پاک و کم عیب از این جهان رخت بر بست و به خیر و نیکی آن رسید، از شر و بدی آن رهایی یافت، وظیفه خویش را نسبت به خداوند انجام داد، آن چنان که باید از مجازات او می‌ترسید. خود رفت و مردم را بر سر چند راهی باقی گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت می‌یافتند و نه جویندگان هدایت به یقین، راه خویش را پیدا می‌کردند...»[1] ابن ابی‌الحدید معتزلی در شرح خود آورده است: «سید رضی –گرد آورنده نهج‌البلاغه- گفته نسخه‌ای به دستم رسید که زیر کلمه «لله بلاد فلان» نوشته بود «عمر» و بدین طریق علی –کرم الله وجهه- از مقام عمر تمجید نموده...»
در پاسخ به شبهه مذکور مسیرهای متعددی برای جواب دادن در پیش است که ما به صورت اختصار هم به صورت حلّی و هم به صورت نقضی به آن جواب خواهیم داد. در پاسخ نقضی باید گفت: اگر ما بودیم و همین یک عبارت، شاید جای تأمل وجود داشت ولی از شبهه کننده نگاهی اجمالی به کلمات دیگر نهج‌البلاغه بیندازد حتما حرف خود را پس خواهد گرفت چرا که در سراسر نهج‌البلاغه فرازهای تند و صریح فراوانی وجود دارد که آن حضرت با صراحت کامل و شفّافیت هرچه تمام‌تر آن‌را محکوم ساخته است؛ و نکته دیگر این‌که احادیث فراوانی است که در معتبرترین کتب اهل‌سنّت و مورد قبول خودتان آمده که امیرالمومنین (علیه السلام) به انتقاد از خلفاء پرداخته و زبان به شکایت گشوده است.
و اما در پاسخ حلّی، کلام بسیار است از جمله این‌که اولا: اگر بنا بر این است که وهابیون به روایات غیر شفاف و بدون نام در نهج‌البلاغه استناد کنند، نباید نسبت به پاسخ نقضی ما که در بالا بیان شد اعتراضی داشته باشند و دیگر این‌که سخن شارحان نهج‌البلاغه در این زمینه شنیدنی است. صبحی صالح، از شارحان سنی مذهب نهج‌البلاغه در شرح خود گفته که منظور یکی از یاران امیرالمومنین (علیه السلام) است: «این سخنان از سوی علی (علیه السلام) در ستایش یکی از یاران خود بوده است».[2] حال سؤال این است که آیا عمر بن خطّاب از یاران امیرالمومنین (علیه السلام) بود؟! قطب الدین راوندی نیز که از شارحان شیعی نهج‌البلاغه است در این مورد گفته که منظور، یکی از یاران امیرمومنان (علیه السلام) است: «امیر مومنان (علیه السلام) این عبارت را در وصف رفتارهای نیکوی برخی از یاران و اصحاب خود بیان نموده که قبل از وقوع فتنه‌ای که پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به وقوع پیوسته از دنیا رفته است».[3] و همچنین میرزا حبیب الله خویی از دیگر شارحان نهج‌البلاغه در تعین آن شخص قائل شده است: «...بنابراین احتمال دارد مراد از «فلان»، مالک اشتر باشد که حضرت در بسیاری از کلمات خود از او بسیار ستایش نموده است...»[4]
نکته: آن‌چه باعث شد عده‌ای گمان کنند که منظور از کلمه«فلان» عمر است سخن ابن ابی‌الحدید معتزلی است که در شرح خود آورده و گفته: «از سید رضی -گردآورنده نهج‌البلاغه- نسخه‌ای به دستم رسید که زیر کلمه «لله بلاد فلان» نوشته بود «عمر»... [5] که در پاسخ به این شبهه نیز می‌توان گفت که این شاید ادعایی از جانب ابن ابی‌الحدید بوده چون تاکنون نوشته‌ای از ایشان و یا یا هیچ کس دیگری که به چنین مضمونی اشاره شده باشد یافت نشده و اینان می‌بایست برای صدق ادعای گفتار خود دلیل بیاورند.

پی‌نوشت:
[1]. آیه الله شیخ حسین انصاریان، ترجمه نهج‌البلاغه، خطبه228
[2]. صبحی صالح، شرح نهج البلاغه، خطبه 228، ص350
[3]. الراوندی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، تحقیق: سید عبد اللطیف کوه کمری، قم1364، ج2، ص402
[4]. میرزا حبیب الله هاشمی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، مصحح: سید ابراهیم میانجی، مکتبه الاسلامیه تهران، ج14، ص375
[5]. ابن ابی‌الحدید المدائنی، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق: محمد عبدالکریم النمری، دار الکتب العلمیه، بیروت1418، ج12، ص3

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.