اهانت ابنتیمیه به امیرمؤمنان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که سرکرده وهابیت ابنتیمیه حرّانی در مبحث غدیر به شیعه وارد میکند این شبهه میباشد که هنگامی که علی (علیه السّلام) نماز خواند و در نماز خود به اشتباه افتاد، خداوند این آیه را نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید!.»
پاسخ: متأسفیم که باید بگوییم این سخن زشت و اهانتآمیز ابنتیمیه ریشه در دو کتاب از کتابهای صحاح ستّه اهلسنت دارد که در زیر به بررسی آنها میپردازیم: اصل اتهام در دو کتاب از صحاح ستّه اهلسنت؛ در ابنباره در دو کتاب سنن ترمذی و سنن ابیداود روایتی نقل شده که ابتدا این دو روایت را مرور میکنیم: ترمذی در سننش مینویسد: «از علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نقل شده: عبد الرحمن بن عوف غذایی برای ما درست کرد و ما را دعوت نمود و به ما شراب داد؛ چون شراب را نوشیدیم هنگامه نماز فرا رسید؛ او مرا مقدّم داشت و من در نماز، سوره کافرون را اینگونه خواندم «لا أعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون (ما آنچه شما مشرکان میپرستید را میپرستیم.)» در آن هنگام این آیه نازل شد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَی حَتَّی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ [نساء/43] ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید!... .»[1] ابوداود نیز در سنن خود مینویسد: «از علی بن ابی طالب (علیه السّلام) روایت شده: شخصی از انصار، او و عبد الرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو ـ پیش از نزول حرمت شراب ـ شراب نوشانید و علی (علیه السّلام) برای نماز مغرب امام جماعت شد و سوره کافرون را اشتباه خواند؛ در این هنگام آیه نازل شد: «... لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَی حَتَّی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ [نساء/43]... در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید!... .»[2] حال، پس از بیان دو روایت به بررسی هر دو روایت میپردازیم:
اشکال سندی روایت: ابو عبد الرحمن سلّمی دشمن امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛ سازنده داستان، در هر دو روایت، ابو عبد الرحمن سلّمی است که وی از دشمنان امیرمؤمنان (علیه السّلام) بوده است. وی از کسانی است که در لشکر امیرمؤمنان (علیه السّلام) بود، اما به قرار خویش در باطن با حضرت دشمنی داشت؛ طبری در کتاب «المنتخب من ذیل المذیّل» از خود او نقل میکند که وی با امیرمؤمنان (علیه السّلام) دشمن بوده: «... شخص به ابو عبد الرحمن گفت: تو را به خدا سوگند! از چه زمانی با علی (علیه السّلام) دشمن شدی؟ آیا از همان زمان نبود که او در کوفه مالی را تقسیم نمود، اما به تو و خانوادهات چیزی نداد؟ پاسخ داد: آری!.»[3] شاهد دیگر بر این مطلب شهادت ابن ابی الحدید به نقل از کتاب الغارات ابراهیم ثقفی، است؛ وی نام او را در میان گروهی از فقهای بزرگ که با امیرمؤمنان (علیه السّلام) دشمنی کردند، آورده است: «از جمله ایشان (کسانی که از امیرمؤمنان (علیه السّلام) جدا شده و با وی دشمنی نمودند) ابوعبدالرحمن سلّمی است؛ از عطاء روایت شده: شخصی به ابوعبدالرحمن گفت: تو را به خدا سوگند اگر مطلبی را از تو بپرسم راست میگویی؟ گفت: آری، پس از اصرار و تاکید از او پرسید: آیا جز برای این با علی (علیه السّلام) دشمن شدی که روزی بیتالمال را تقسیم کرد، امّا به تو و خانوادهات چیزی نداد؟ پاسخ داد: چون مرا قسم دادی، میگویم: آری، همینگونه است.»[4] بنابراین، هر دو روایتی که در صحاح سته اهلسنت آمده، به خاطر بودن این شخص (ابوعبدالرحمن سلّمی) در سلسله سند، از اعتبار ساقط است. عطاء بن سائب، دیوانه؛ دوّمین راوی هر دو روایت که از ابوعبدالرحمن سلّمی روایت میکند، عطاء بن سائب است. مزّی در بزرگترین کتاب رجالی اهلسنت و نیز گروهی دیگر از علمای رجال اهلسنت درباره او گفتهاند: «از یحیی روایت شده: عطاء دیوانه شد و اگر کسی پیش از آن دوران از او حدیث شنیده باشد صحیح است... از یحیی بن معین شنیدم که میگفت: لیث بن ابی سلیم مانند عطاء بن سائب ضعیف است.»[5] ابوجعفر رازی، ضعیف در نقل روایت؛ سومین راوی که در طریق روایت ترمذی وجود دارد، ابوجعفر رازی است که بسیاری از بزرگان اهلسنت وی را تضعیف کردهاند. مزّی در تهذیب الکمال درباره او میگوید: «عبدالله بن احمد از پدرش نقل میکند که وی در روایت، قوی نیست...؛ از عمرو بن علی روایت شده: او ضعیف است؛ اگر چه راستگوست اما حافظه او بد است. ابوزرعه گفته: او پیرمردی است که غلطهای بسیار دارد. زکریا بن یحیی ساجی گفته: راستگویی است که حرفهای او محکم نیست. نسایی نیز گفته: او قوی نیست.»[6] سفیان ثوری، مدلّس مشهور و روایت از دیوانگان؛ چهارمین راوی در سند روایت ابوداود، شخصی است به نام سفیان ثوری که وی نیز از مدّلسهاست (نیرنگباز در حدیث). ذهبی، مرد شماره یک رجال اهلسنت درباره سفیان سوری مینویسد: «شبابه از شعبه نقل میکند که وی گفت: زمانی که سفیان از مردی برای شما حدیث نقل کرد که او را نمیشناسید، از او قبول نکنید؛ زیرا او از افرادی مثل ابوشعیب دیوانه روایت نقل میکند.»[7] با این حال، چگونه میتوان به روایتهای سفیان ثوری اعتماد کرد؟ آیا به روایت چنین شخصی میتوان اعتماد کرد؟
اشکالی دلالی روایت؛ در متن این دو روایت تناقض وجود دارد؛ زیرا در یک روایت، میزبان مجلس شراب، عبدالرحمن بن عوف و در روایت دیگر شخصی از انصار است؛ در حالی که به نظر علمای علم حدیث، با وجود یکی بودن روات اصلی دو روایت، دلالت بر دروغگو و یا کم حافظه بودن راویان هر دو روایت میکند.
پینوشت:
[1]. الجامع الصحیح سنن الترمذی، ترمذی، بیروت، ج 5، ص 238.
[2]. سنن أبی داود، سجستانی، دارالفکر، بیروت، ج 3، ص 325.
[3]. المنتخب من ذیل المذیل، أبو جعفر محمد بن جریر، دار النشر، ج 1، ص 147.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، بیروت، ج 4، ص 60.
[5]. تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 20، ص 91.
[6]. تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 33، ص 194.
[7]. ضعفاء العقیلی، أبوجعفر محمد موسی العقیلی، بیروت، ج 2، ص 209.
افزودن نظر جدید