انسان کامل از دیدگاه قرآن کریم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیدگاه قرآن کریم انسان موجودی است دو بُعدی؛ یعنی فطرت انسانی، هم بُعد مثبت دارد هم بُعد منفی. انسان میتواند هم سیر صعودی داشته باشد و هم سیر نزولی و در نهاد او هم استعداد و گرایش به خیرها و نیکیها وجود دارد و هم گرایش به شرها و زشتیها. انسان همنفس لوَّامِه دارد که او را به سوی خیرها و فضیلتها هدایت میکند و هم نفس اماره که او را بهسوی خیرها و فضیلتها هدایت میکند، و همنفس اماره که او را بهسوی زشتیها سوق میدهد. خداوند در قرآن میفرماید: «لا اُقسِمُ به یوم القِیامَة وَلا اُقسِمُ بِالنَّفسِ اللَّوَّامَه [قیامت/1-2]؛ سوگند به روز رستاخیز، و سوگند به نفس ملامت گر.» «اِنَّ النَّفسَ لأمَّارَةٌ بالسُّوءِ الاَّ ما رَحِمَ رَبِّی؛ [یوسف/53] همانا نفس، به کارهای بد امر میکند، مگر آنکه پروردگارم رحم کند.»
انسان در بُعد مثبت خود به خداوند متعال گرایش دارد: «فِطرَةَ اَللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا [روم/30]؛ فطرت خدایی که خدا مردم را بر آن، سرشته است.» این فطرت، استعداد آن را دارد که به سوی خدا سیر کند و موجودی متعالی شود و میتواند خود را به مقام نفس مطمئنه برساند: «یا ایَّتهَا النَّفسُ المطمئنَّة ارجِعِی اِلَی رَبِّک راضِیةً مَرضِیَّةً فادخُلِی فی عِبادِی وَ ادخُلِی جَنَّتِی [فجر/27-30]؛ ای نفس مطمئنِّة، خشنود و خداپسند، بهسوی پروردگارت بازگرد، و در میان بندگان من در آی، و در بهشت من داخل شو.»
در بُعد منفی نیز نفس انسانی، بخیل و حریص است: «کانَ الِانسانُ قَتُوراً [اسراء/100]»، «اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً [معارج/19]»، «کانَ الاِنسانُ عَجُولاً [اسراء/11]» چنین موجودی، ناسپاس و کَفور نامیده شده است. حتی طبیعت منفی انسان بهگونهای است که میتواند خود را به اسفل سافلین بکشاند: «ثُمَّ رَدَدناهُ أسفَلَ سَافِلِینَ الاَّ الذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ [تین/6-7]، سپس او را به پستترین (مراتب) پَستی بازگردانیدیم، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند.»
ازدیدگاه قرآن، انسان موجودی است که خداوند او را گرامی داشته و به او استعدادهایی داده است تا با آنها بر بسیاری از مخلوقات، برتری پیدا کند: «وَلَقَد کَرَّمنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلنَاهُم فِی البَرِّ وَ البَحرِ وَ رَزَقنَاهُم مِنَ الطّیِّباتِ وَ فَضَّلنَاهُم عَلَی کَثِیرٍ مِمَّن خَلَقنَا تَفضِیلاً [اسراء/70]؛ و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبها) برنشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خود، برتری آشکار دادیم.» انسان از دیدگاه قرآن، چنان ارزش و مقامی دارد که بهفرمان الهی، همه جهان آفرینش، مسخر او هستند و خدا نیز انسان را بهگونهای آفریده است که بتواند همه نیروهای طبیعت را تسخیر و از آنها به نفع خود، استفاده کند.
از دیدگاه خداوند متعال، عالم هستی، غایت دارد: «وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ و الِانسَ اِلّا لِیعبُدُون [ذاریات/56]؛ و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» هدف از خلقت انسان، عبادت و بندگی خداست؛ یعنی انسان برای این آفریده شده تا به بندگی خدا بپردازد و سرانجام به قرب ربوبی یا به آن مقامی دست یابد که حضور خدا را با دیده دل، درک کند. فقر وجودی خود را دریابد و درک کند که همه عالم وجود، به او نیازمند هستند. تنها خداوند، غنی بالذات است و بقیه، سراسر فقر و نیاز هستند. [1] در فرهنگ قرآنی، انسان کامل از مقربین محسوب میشود، یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خود، به جایی میرسد که جوار رحمت خداست. [2] بنابراین باید دانست که عبودیت پروردگار، از مراحل اولیه که همان خشوع و خضوع ظاهری است، آغاز و به مراتب نهایی که اوج اخلاص است، میانجامد. از دیدگاه وحی، انسان حقیقتی است تشکیل یافته از دو بُعد جسم و روح. جسم انسان با مرگ او از بین میرود اما روح او که جوهر اصلی وجود وی است، باقی مانده، به حیات خود ادامه میدهد و هرگز فنا نمیپذیرد. بنابراین، کمال انسان نیز که به روح مربوط است، باید امری فنا ناپذیر و جاودانه باشد. [3]
پینوشت:
[1]. نصری، عبدالله، سیمای انسان کامل، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، صص 389-394.
[2]. راسخچی زاده، حمید، اخلاق و ارزشهای انسانی، تهران، نشر انجمن اولیا و مربیان، ص 195.
[3]. همان، ص 195.
برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.
افزودن نظر جدید