مخالفان واقعی دستور خدا و رسول
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث قلم و دوات به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که اگر بر فرض، عمر بن خطاب کوتاهی کرد و مخالفت دستور رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را نمود، چرا علی (علیه السّلام) مخالفت ورزید و قلم و دوات نیاورد؟ با وجود قدرت، چرا به آن عمل نکرد؟ آیا ترک دستور پیامبر، مخالفت با دستور خداوند نیست؟ اگر مخالفت با دستور خداوند است پس چرا علی (علیه السّلام) را مخالف دستور الهی معرفی نمیکنید؟! مخاطبان آن حضرت، جمعی از اصحاب و اهلبیت بودهاند، بنابراین همان اعتراضی که بر عمر بن خطاب شده، بر اهلبیت نیز صادق میآید. در این صورت آیا آنها را معذور میدانید و یا این که مخالف امر خدا و رسول میدانید؟
پاسخ: اولاً در متن حديث قلم و دوات آمده حاضران در منزل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو گروه بودند که با هم اختلاف داشتند که قطعا گروهی از آنان همچون ابنعباس و اهلبیت (علیهم السّلام) همراه امیرمؤمنان (علیه السّلام) و مخالف با عمر بن خطّاب بودند که میگفتند: «کاغذ و قلمی بیاورید تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وصیتی بنویسد که شما را برای همیشه از گمراهی نجات دهد. برخی دیگر گفتار عمر را تکرار کردند.»[1] همچنین احمد بن حنبل روایت کرده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از ابتدا به امیرمؤمنان (علیه السّلام) امر فرمود تا قلم و کاغذی برای حضرت بیاورد تا وصیت بنویسد: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا امر فرمود تا کاغذ و قلمی بیاورم تا حضرت چیزی بنویسد که امّت پس از او گمراه نشود.»[2] با توجه به مطالب بالا جبههبندی در ماجرای قرطاس و موافقان و مخالفان امر نبوی به خوبی مشخص میگردد.
ثانیاً این که چرا امیرمؤمنان (علیه السّلام) عکس العمل نشان نداد و با مخالفان برخورد نکرد، باید گفت: امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) تابع محض پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود آن حضرت به خوبی میدانست که به همان اندازه که مخالفت با دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرام است، پیش افتادن از آن حضرت نیز به معنای مخالفت با خداوند است؛ چنان که در قرآن کریم میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزی را بر خدا و پیامبرش مقدّم نشمرید و پیشی مگیرید.» یقینا اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره میفرمود، امیرمؤمنان (علیه السّلام) همان شمشیری که در خیبر، بدر، احد، حنین و دیگر نبردها گردن دشمنان اسلام را از تن جدا میکرد را بر میکشید و فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را اجرا مینمود، ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با توجه به موقعیت حکومت اسلامی و دشمنان داخلی و خارجی، برخوردهای فیزیکی را بر خلاف مصالح عامّه جامعه اسلامی میدانست. چنان که شبیه همین ماجرا را در داستان هجوم به خانه وحی از سوی امیرمؤمنان (علیه السّلام) شاهدیم که آن حضرت در مرحله نخست و هنگامی که به خانه وی تعرّض صورت گرفت، ابتدا از خود واکنش شدید نشان داد و با مهاجمان از جمله عمر بن خطّاب برخورد کرد؛ بدین صورت که گریبان او را گرفت، او را بر زمین کوفته و مشتی بر صورت و گردن وی کوبید؛ اما از آنجا که حضرت، مأمور به صبر و بردباری بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) صبر پیشه ساخت. یعنی در حقیقت امیرمؤمنان (علیه السّلام) همانگونه که خود در نهجالبلاغه میفرماید همچون فرزند شتری که پا جای پای مادر خود گذارده و از فرامین و دستورات آن حضرت، پیروی کرده و بر اساس دستور آن حضرت باید صبر و بردباری را سرلوحه کار خود در مقاطع مختلف تاریخی قرار میداد.
ثالثاً پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نخستین روزهای بعثت خویش تا آخرین فرصت مناسب که روز غدیر خم بود امیرمؤمنان (علیه السّلام) را به عنوان جانشین و امام جامعه اسلامی معرفی نمود؛ اما از آنجا که دوست نداشت زحمات بیست سالهاش بر باد رود، برای اتمام حجت، بار دیگر تصمیم گرفت که وصیتنامهاش را به صورت مکتوب در اختیار مسلمانان قرار دهد تا اگر در آینده، جامعه اسلامی دچار مشکلاتی شد، کسی نگوید که چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کوتاهی کرد و راه را به مردم نشان نداد؟ در حقیقت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواست عدم قابلیت برخی از صحابه را به همه مردم نشان دهد که آنها بودند که نگذاشتند اسلام مسیری را طی کند که خدا و رسولش ترسیم کرده بودند. در حقیقت یکی از اهداف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این دستور، افشای چهره واقعی کسانی بود که ادعای جانشینی آن حضرت را داشتند و تمام تلاش خود را برای بدست آوردن آن از مدتها پیش آغاز کرده بودند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواست به مسلمانان بفهماند کسانی که به او نسبت هذیان میدهند، صلاحیت و شایستگی اداره جامعه اسلامی را ندارند و نمیتوانند مرجعیت علمی و سیاسی جامعه اسلامی را به عهده گیرند؛ به ویژه اینکه رسول خدا دستور داد که مخالفت کنندگان با دستورش از خانه خارج شوند.
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 5، ص 2146.
[2]. مسند أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل شیبانی، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 1، ص 90.
دیدگاهها
محمد
1394/05/11 - 02:18
لینک ثابت
آیا محمد سواد داشت که قلم و
tahamohsen
1394/09/26 - 14:26
لینک ثابت
یکی از شبهاتی که پیروان
افزودن نظر جدید