مکان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شبهاتی که در مورد غیبت امام مهدی (علیه السلام) توسط وهابیت مطرح شدهاست، بحث مکان غیبت ایشان است؛ نویسندهای وهابی ضمن اینکه روایات ناظر به مکان امام مهدی (علیه السلام) را با یکدیگر معارض دانسته، اعتقاد به وجود ایشان در سرداب را به شیعیان نسبت دادهاست. [1]
در پاسخ به این شبهه باید گفت؛ روایاتی که متعرض محل سکونت امام مهدی (علیه السلام) در عصر غیبت شدهاند، دو دستهاند: دستهای به مکانهای خاص اشاره کرده و دستهی دوم مکان آن حضرت را نامعلوم دانستهاند. [2] روایاتی که از مکانی خاص یاد کردهاند نیز، مکان امام را مدینه، [3] کوه رضوی [4] و ناحیه ذی طوی [5] عنوان کردهاند.
در مورد این روایات باید گفت میان آنها هیچ تعارضی وجود ندارد؛ چرا که به مضموم همه آنها، بدون کمترین اشکالی میتوان ملتزم شد. باید دانست امام مهدی (علیه السلام) به اقتضای اینکه بشر است، به مکانی برای زندگی نیاز دارد. بهجز آن، این مکان میتواند در مقاطع مختلف زمانی، تغییر یابد و همانطور که در روایات علت اختفای مکان دقیق آن حضرت، ایمن ماندن ایشان از شناسائی بیان شدهاست. روشن است که تصریح به شهر حضور ایشان از دو جهت منجر به شناسائی آن حضرت نمیشود: اول اینکه مقطع زمانی حضور ایشان در آن شهر معین نشده است. دوم اینکه هویت آن حضرت برای مردم ناشناخته است. با این توضیح روشن میشود که این روایات با دیگر روایات شیعه که مکان امام را نامعلوم عنوان میکند هیچ گونه تضاد و تناقضی ندارند. زیرا میتوان روایات دسته نخست را ناظر به مقطعی از زمان گرفت. از سوی دیگر، ازآنجا که مقطع زمانی حضور امام در مدینه، روشن نیست، بنابراین، مکان زندگی آن حضرت بر کسی آشکار نیست.
اما یکی از شبهاتی که نویسندگان وهابی اصرار زیادی دارند تا آن را به شیعه وصله کنند اعتقاد به زندگی امام زمان (علیه السلام) در سرداب است، و با وجود اینکه دانشمندان شیعه این مسئله را نفی کردهاند، باز این اتهام را تکرار میکنند. نویسندهی مورد نظر هم زیارتی را از کتب شیعی آورده و بر اساس آن مدعی شده است، که شیعیان معتقد به وجود امام مهدی (علیه السلام) در سرداب هستند. بخشی از این زیارت اینگونه است: «خدایا، صورت مبارک ولیات را در زمان حیات و مماتمان به ما بنما. بارخدایا، من به رجعت پیش روی صاحب این مکان ایمان دارم.... ای صاحب الزمان برای وصال تو از دوستان بریدم و سرزمینها را درنوردیدم و مطلب خود را از اهل سرزمینها مخفی داشتم تا اینکه نزد پروردگارت و پروردگارم شفیع من باشی، ای سرورم من، ای فرزند حسن بن علی، بهعنوان زائرت آمدم.»[6]
توجه به چند نکته در مورد این زیارت ضروری است؛ اولاً این زیارت به هیچ عنوان دلالت بر وجود امام مهدی (علیه السلام) ندارد. در آن امام مهدی (علیه السلام) مورد خطاب قرار میگیرند، ولی این به معنای حضور فیزیکی امام در سرداب نیست؛ چرا که شیعیان معتقدند امام معصوم کلام زائر را میشنود، هرچند در دورترین نقاط دنیا باشد؛ و این مفهوم در سایر ادعیه و زیارات شیعه هم بیان شده است. [7] البته سرداب مقدس از این جهت ویژگی دارد که خانه شخصی و محل سکونت سه امام معصوم شیعه (علیهم السلام) بوده است. بنابراین، شیعیان هنگام ورود به خانه شخصی امام خود اذن دخول میگیرند و عرض ارادت میکنند.
ثانیاً کهنترین منبعی که زیارت مورد ذکر را نقل کرده، کتاب المزار ابن مشهدی در قرن ششم است. این زیارت در کتبی که پیش از قرن ششم نوشته شدهاند و جزء معتبرترین کتب ادعیه شیعه هستند مثل کامل الزیارات ابن قولویه، المزار شیخ مفید، مصباح المجتهد شیخ طوسی وجود ندارد. ضمن اینکه این زیارت به هیچ یک از معصومین شیعه هم نسبت داده نشده است. پس قول معصوم نیست و قول غیرمعصوم هم برای شیعه حجیت ندارد.
اما با توجه به آنچه گذشت؛ از کسانیکه اعتقاد وجود امام در سرداب را به شیعه وصله میکنند چند سؤال داریم:
- روایات معتبر شیعه به صراحت مکانهای مختلفی را برای امام زمان (علیه السلام) نقل کردهاند، که ذکر شد. با این حال چرا این نویسندگان از همهی این روایات چشم پوشی کرده به یک زیارت نه چندان معتبر، که آن هم به وجود امام در سرداب تصریح ندارد، استناد کردهاند؟
- چگونه است که این نویسنده روایات علمای طراز اول شیعه مثل شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی، شیخ مفید و...که هم از نظر زمانی هم از نظر دانش مقدم بر ابن مشهدی هستند را رها کرده و به این زیارت که به معصوم هم مستند نیست، استناد کردهاند؟
- چگونه است که این نویسنده نقل نشدن این زیارت در معتبرترین کتب ادعیه شیعه را دلیل بر بیاعتباری آن نگرفته است ولی وجود آن در چند کتاب از کتب متأخرین شیعه را دلیل اعتقاد همه شیعیان به وجود امام عصر در سرداب دانستهاست؟ جالب این جاست که او نفی اعتقاد به وجود امام در سرداب توسط علمای شیعه مثل محسن امین، علامه امینی، محدث نوری و... را رها کرده و به رفتار عوام شیعه در یک شهر خاص (سامراء) استناد کردهاست و آن را به همه شیعیان نسبت داده است![8] و جالبتر و عجیبتر از همه، اینکه برای اثبات مدعای خود به کتب هم مسلکان خود مثل ابن قیم جوزی، ابن خلکان، ابن کثیر و... استناد کرده؛ و به قول معروف، شاهد خود را دم خود قرار داده است!
پینوشت:
[1]. اصول مذهب شیعه، القفاری، انتشارات دار الرضا، ص 1026-1030
[2]. کمالالدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ اول 1405 ق، ص 447
[3]. الکافی، شیخ کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1363 ش، ج 1،ص 340
[4]. الغیبة للحجة، نعمانی، قم، انوار الهدی، چاپ اول، 1422 ش، ص 163
[5]. بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ج 52،ص 341
[6]. اصول مذهب شیعه، همان
[7]. الغیبة للحجة، نعمانی، ص 213/ اقبال الاعمال، سیدبن طاووس، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ج 3، ص 123/ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 99، ص 81
[8]. دلیل روشن، آیتی، قم، آینده روشن، ص 199
افزودن نظر جدید