پاسخ عالم سنّی به شرک دانستن واسطه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دلیل اصلی وهابیون بر شرک دانستن واسطه و توسل این است که تا خدا هست چرا انسان به واسطه پناه ببرد، پناه بردن به واسطه یعنی عیبی در صاحب قدرت وجود دارد و این نقصی برای خداست! چنانچه ابن تیمیه در این باره میگوید: «هر كس كنار قبر پيامبر يا يكی از افراد صالح بيايد و از آنان بخواهد كه بيماری او را شفا دهد و يا قرض او را ادا كند، مشرك است، زيرا هيچ كس جز خداوند قدرت بر انجام اعمالی اين چنين را ندارد، پس واجب است چنين شخصی را وادار به توبه كنند و اگر توبه نكرد، بايد كشته شود.»[1]
اما نه تنها علمای شیعه بلکه اهل سنت هم با این عقیده مخالف هستند. محمد بن علوی مالکی یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب خود به نقد عقیده وهابیت درباره این مساله میپردازد و میگوید: «بسياری از مردم در فهم حقيقت واسطه اشتباه میكنند و بیضابطه و مطلق حكم میكنند كه واسطه شرك است و اينكه هر كس واسطهای را قرار دهد به هر كيفيتی باشد او به خداوند شرك ورزيده است، و اينكه شأن او در اينباره همانند مشركان است كه میگويند: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى [زمر/3] ما بتها را عبادت نمیكنيم جز آنكه ما را به سوی خدا نزديك كنند.» و اين كلام مردودی است و استدلال به آن به بیجاست؛ زيرا كه اين آيه صريح در انكار بر مشركان است از آن جهت كه بتها را پرستيده و تنها آنها را خدايان خود خواندهاند، و نيز آنها را شريك خدا در ادعای ربوبيت میدانند، با اين ديد كه عبادت آنها آنان را به خداوند نزديك گرداند. پس كفر و شرك آنها بدين جهت است كه بتها را پرستيده و معتقدند كه آنها با قطع نظر از خداوند رب میباشند ... پس واسطه بايد باشد و در عين حال شرك نيست، و هر كس كه بين خود و خدا واسطهای قرار دهد كار شركآميزی نكرده است، وگرنه بايد تمام بشر مشرك به خدا میبودند؛ زيرا تمام امور آنها مبتنی بر واسطه است؛ چرا كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) قرآن را از طريق واسطه جبرئيل تلقی كرده و جبرئيل واسطه برای پيامبر (صلی الله علیه و آله) است و پيامبر هم واسطه بزرگ برای صحابه میباشد ... و او كسی است كه میفرمود: «من تقسيمكننده و خدا عطاكننده است». و به اين مطلب ظاهر میگردد كه جايز است بشر عادی را اينگونه توصيف كرد كه او گرفتاری را برطرف نموده و حاجت را برآورده كرد؛ يعنی واسطه در آن بود، تا چه رسد به سرور كريم و پيامبر اکرم.»[2]
به بیان دیگر: مسلمان براى رفع تشنگى به سراغ آب میرود و براى درمان از دارو استفاده مىكند، ولى با اين حال مىداند كه آب و دارو واسطه هستند و سيراب كننده و درمان کننده واقعى خداوند است. «وَالَّذِى هُوَ يُطْعِمُنِى وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ [شعرا/79-80] و كسى كه مرا غذا مىدهد و سيراب مىنمايد» و اگر مسلمان به سراغ اين امور مىرود، چون آفريدههاى الهى است و اين آثار را خدا در آنها قرار داده است و همه اين اشيا به اذن الهى تأثير گذار است. توسّل به اولياى الهى نيز از اين قبيل است. ما به فرمان خدا براى بخشش گناهان به سراغ اولياى الهى مىرويم و براى رفع گرفتارىها از آنان مىخواهيم براى ما دعا كنند و يا مشكل ما را مرتفع سازند، امّا مىدانيم همه آنها واسطه فيض و مجراى الطاف الهى اند امّا آن كس كه رفع مشكل مىكند خداست، همانگونه كه سيراب كننده ما خداست.[3]
پینوشت:
[1]. ابن تیمیه، زيارة القبور والاستنجاد بالمقبور ج 1 ص 18، دار النشر : الإدارة العامة للطبع والترجمة، الرياض، 1410هـ.ق، الطبعة الأولى
[2]. محمد بن علوی مالکی، مفاهيم يجب أن تصحح ص 26، ناشر: دار الجوامع الکلم -القاهره
[3]. مکارم شیرازی، توسل توحيد يا شرك ص: 46، ناشر: امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1389
افزودن نظر جدید