راههای کسب تقوا در عرفان اسلامی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روح اصلى و اساسى براى سير و سلوك و طى مراحل عرفان اسلامی، «بندگى» است، اكنون اين سؤال به ذهن ميآيد که چه راهكار(يا راهكارهاى) عملى براى «بنده شدن» وجود دارد؟ براى پاسخ به اين پرسش بايد توجه كنيم كه «عبد» و «بنده» اصطلاحاً به كسى گفته مىشود كه تمام اختيارش به دست «مولا» و مطيع او است و بدون اجازه مولا كارى انجام نمىدهد. ازاينرو بنده خدا شدن هنگامى تحقق مىيابد كه انسان کاملاً مطيع خداى متعال گردد و برخلاف امرونهي او گامى برندارد. از سوى ديگر نيز عاملى كه انسان را در اين مسير قرار مىدهد «تقوا» است. بدين ترتيب اولين مرحله بندگى در مقام عمل اين است كه انسان متقى شود و «ملكه تقوا» را تحصيل نمايد. تقوا يعنى اينكه آدمى همه واجبات الهى را كه متوجه او است، انجام دهد و همه محرّمات را ترك كند. براى موفقيت در تحصيل و تحقق ملكه تقوا نيز امورى وجود دارد كه هر سالكى بايد به آنها توجه كند و شرط تحقق بندگى هستند. اين امور عبارتاند از: «مشارطه، مراقبه و محاسبه.[1] قرآن كريم دراينباره مىفرمايد: «اللهُ يَتَوَفَّى الأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الأُخْرى إِلى أَجَل مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لآَياتٍ لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ؛ [زمر/42] خدا روح مردم را هنگام مرگشان بهتمامي بازمیستاند، و ارواحى را كه هنگام مرگشان نرسيده در حال خوابشان «قبض مىكند»؛ پس آن «نفْسى» را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مىدارد، و آن ديگر «نفْسها» را تا هنگامى معيّن «بهسوی زندگى دنيا» باز پس مىفرستد. قطعاً در اين امر براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى «از قدرت خدا» است.» ازاينرو بايد توجه داشت كه بيدار شدن از خواب، حياتى دوباره و نعمتى است از سوى خداوند و سرمايه جديدى است كه در اختيار يک انسان گذارده شده است. اكنون انسان مىتواند با اين سرمايه سعادت دنيا و آخرت را براى خود كسب كند و يا خسران و شقاوت دنيا و آخرت را نصيب خود گرداند.
بنابراين يک سالك پس از تأمل بايد با نفس خود شرط كند كه اين نعمت و سرمايه را در مسير مناسبی صرف نمايد. گويا نفس خود را شريكى مىدانيم كه سرمايهاى را به دست او مىسپاريم تا با آن تجارت كند و با او شرط مىكنيم كه بايد با اين سرمايه سودى تحصيل نمايى و مبادا خسارت به بارآوری! اين قرارداد با نفس، تأثير روانى مهمى به دنبال دارد و مىتواند موجب گردد كه انسان در طول روز توجه بيشترى به انجام وظايف خود داشته و دچار غفلت نگردد. بنابراين اولين كارى كه سالك بايد در آغاز هرروز انجام دهد «مشارطه» است؛ مشارطه و قرارداد با خود، مبنى بر اينكه در طول روز از همه گناهان پرهيز كند و همه تكاليف و واجباتش را انجام دهد. پس از مشارطه نوبت به «مراقبه» مىرسد. سالك پس از آنكه در ابتداى روز با خود شرط كرد و تصميم گرفت كه واجبات را انجام دهد و از ارتكاب محرّمات و گناهان اجتناب ورزد، در طول روز بايد همواره اين شرط را به خاطر داشته باشد و از نفس خويش مراقبت نمايد، كه خلاف اين شرط رفتار نكند. اصطلاح مراقبه در برخى روايات و ادعيه نيز واردشده است؛ ازجمله در مناجات شعبانيه مىخوانيم: «اِلهِي وَاَلْحِقْني بِنُورِ عِزِّكَ الاْبْهَجِ فَاَكُونَ لَكَ عارِفاً وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِباً؛ [2] معبودا! و مرا به نور عزتت كه نشاطآورتر از هر لذتى است پيوند ده، تا عارف به تو گردم و از غير تو رویگردانم و از تو ترسان و در مراقبت باشم.» ازآنجايیکه يک صاحبکار بايد مواظب كارگرش باشد كه كارش را درست انجام دهد، سالك نيز بايد در طول روز پيوسته مراقب نفس خويش باشد كه بر شرط و عهد و پيمان خويش پايدار و استوار مانده و آن را نقض نكند. چنين مراقبت و نظارتى بسيار به انسان كمك مىكند كه مبادا لغزشى براى او پيش آيد و از مسير اطاعت و بندگى خداى متعال منحرف گردد.
سرانجام پس از مراقبه، در مرحله آخر نوبت به «محاسبه» مىرسد. مراد از محاسبه اين است كه يک سالک شبهنگام و قبل از آنكه به خواب رود، بايد لَختى درباره رفتار و اعمال آن روزش فكر كند و يكيك كارهايى را كه در آن روز انجام داده به خاطر آورد و از نَفس خود حساب بكشد. مانند صاحب سرمايهاى كه بهحساب شريكى كه سرمايه خود را براى تجارت به او سپرده رسيدگى مىكند، پس يک انسان مؤمن و سالك نيز بايد در پايان هرروز به كار همه اعضا و جوارحش رسيدگى كند كه آيا وظايفشان را بهخوبی و بهدرستی انجام دادهاند يا احياناً تقصير و تَخَلُّفى از آنها سرزده است. پسازاين محاسبه و رسيدگى، انسان بايد در برابر مواردى كه در انجاموظيفه عبوديت و بندگى موفق بوده است خدا را شكر كند كه چنين توفيقى به او عنايت فرموده؛ و اگر خدایناکرده تخلف و لغزشى صورت گرفته، براى آنها نيز استغفار كند و تا دير نشده درصدد جبران مافات برآيد. در روايات اسلامی اينطور آمده كه وقتى خطا و گناهى از مؤمنى سر مىزند، ملائكهاى كه مأمور ثبت اعمال او هستند تا هفت ساعت صبر مىكنند و درصورتیکه شخص در اين فاصله توبه کند چيزی بر او نمىنويسند. ازاينرو انسان بايد در هرروز بهحساب اعمال خود رسيدگى كند تا اگر لغزشى اتفاق افتاده فوراً توبه كند و اگر احياناً نياز به قضايا پرداختن پول و اقدام ديگرى دارد به انجام آن مبادرت ورزد.[3]
امام خمينى(رحمهالله) در كتاب«چهل حديث» دراينباره می فرمايند: «از امورى كه لازم است از براى مجاهد؛ مشارطه، مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است كه در اول روز مثلاً با خود شرط كند كه امروز برخلاف فرموده خداوند تبارکوتعالي رفتار نكند، و اين مطلب را تصميم بگيرد. و معلوم است كه يك روز خلاف نكردن امرى است خيلى سهل، و انسان مىتواند بهآسانی از عهده برآيد. تو عازم شو و شرط كن و تجربه نما و ببين چقدر سهل است. ممكن است شيطان و جنود آن ملعون بر تو اين امر را بزرگ نمايش دهند، ولى اين از تَلبيسات آن ملعون است. او را از روى واقع و قلب لعن كن و اوهام باطله را از قلب بيرون كن، و يك روز تجربه كن، آنوقت تصديق خواهى كرد. و پسازاين مشارطه بايد وارد مراقبه شوى، و آن، چنان است كه در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن، و اگر خداينخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرموده خدا است، بدان كه اين از شيطان و جنود او است كه مىخواهند تو را از شرطى كه كردى بازدارند. به آنها لعنت كن و از شر آنها به خدا پناه ببر و آن خيال باطل را از دل بيرون نما و به شيطان بگو كه من يك امروز با خود شرط كردم كه خلاف فرمان خداوند تعالى نكنم. ولىنعمت من سالهاى دراز است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنيت مرحمت فرموده و لطفهايى فرموده كه اگر تا ابد خدمت او كنم از عهده يكى از آنها برنمىآيم. سزاوار نيست يك شرط جزئى را وفا نكنم. اميد است انشاءالله شيطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آيد و اين مراقبه با هيچيك از كارهاى تو از قبيل كسب و سفر و تحصيل و غيرها منافات ندارد. و به همين حال باشى تا شب كه موقع محاسبه است، و آن عبارت است از اينكه حساب نفس را بكشى در اين شرطى كه باخدای خود كردى كه آيا بهجا آوردى؟ و با ولىنعمت خود در اين معامله جزئى خيانت نكردى؟ اگر درست وفا كردى، شكر خدا كن در اين توفيق و بدان كه يکقدم پيش رفتى و موردنظر الهى شدى، و خداوند انشاءالله تو را راهنمايى مىكند در پيشرفت امور دنيا و آخرت، و كار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به اين عمل مواظبت كن، اميد است ملكه گردد از براى تو، بهطوریکه از براى توکار خيلى سهل و آسان شود، بلكه آنوقت لذت مىبرى از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصى در همين عالم، با اينكه اينجا عالم جزا نيست لذت مىبرى و جزاى الهى اثر مىكند و تو را مُلْتَذّ مىنمايد. و بدان كه خداى تبارکوتعالي تكليف شاق بر تو نكرده و چيزى كه از عهده تو خارج است و درخور طاقت تو نيست بر تو تحميل نفرموده، لكن شيطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه مىدهند، و اگر خداى ناخواسته در وقت محاسبه ديدى سستى و فتورى شده در شرطى كه كردى، از خداىتعالى معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه بر عمل بهشرط قيام كنى، و به اين حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفيق و سعادت را بر روى تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند».[4]
اين سه امر، يعنى مشارطه و تصميم در آغاز روز، نظارت و مراقبه در طول روز، و محاسبه در پايان روز، در تمام مراحل سير و سلوك وجود دارد، گرچه بسته به مرتبه و مقامى كه سالك در آن قرار دارد شدت و ضعف و برخى خصوصيات آن متفاوت مىشود. ولی یک سالک برای رسیدن به مقام معرفت الله باید این سه مرحله را هر روز با جدیت و اهتمام بشتری انجام داده و سعی کند روز بعدی را به نسبت روز قبل با همت و تلاش بیشتری به سرانجام برساند.
پينوشت:
[1]. در جستجوي عرفان اسلامي، علامه مصباح يزدي، نشر موسسه امام(ره)، ص 229
[2]. مفاتيحالجنان، شيخ عباس قمي، اعمال مشترك ماه شعبان، عمل هشتم.
[3]. در جستجوي عرفان اسلامي، علامه مصباح يزدي، نشر موسسه امام(ره)، ص 230
[4]. چهل حديث، امام خمينی (ره)، نشر موسسه آثار و نشر امام(ره)، ص9-10
برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.
افزودن نظر جدید