دروغ ابن‌تیمیه در مورد آیه «و لکل قوم هاد»

  • 1394/03/22 - 14:48
شکی باقی نمی‌ماند در این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از این آیه، امیرالمومنین (عليه السلام) را به عنوان مصداق هدایت‌کننده این امت معرفی کرد؛ و دیگر این‌که به اعتراف عالمان اهل سنت، اخبار وارده سند صحیح داشته و ابن‌تیمیه به دروغ ادعا می‌کند: «بر دروغ بودن این حدیث اجماع وجود دارد» و چشم خود را بر کتاب‌های عالمان...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از وظایف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ارائه معجزات به عنوان سند حقانیت و ارتباط وی با خداوند متعال است، و مردم حقیقت‌جو نیز به هنگام شک و تردید در دعوت نبی، این حق را دارند، که از او معجزه بخواهند، مگر این که دلائل نبوت یک پیامبر از طریق دیگری آشکار باشد. اما مخالفان انبیاء، همواره دارای حسن نیت نبوده‌اند، یعنی معجزات را برای یافتن حق نمی‌خواستند، بلکه به عنوان لجاجت و عدم تسلیم در برابر حق، هر بار درخواست معجزه و خارق عادت عجیب و غریبی می‌کردند. درخواست کافران لجوج برآورده نمی‌گشت و آیه هفت سوره رعد، سخن کفار را آورده و سپس خداوند خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ [رعد/7] جز اين نيست كه تو بيم‌دهنده هستى و هر قومى را رهبرى است».
از طريق اهل سنت چند حديث نقل شده است که مقصود از منذر پیامبر (صلی الله عليه و آله) و از هادی، امیرالمومنین (عليه السلام) می‌باشد، و نقل شده است که چون آيه مزبور نازل شد، رسول خدا (صلی الله عليه و آله) فرمود: «انا المنذر و عليّ الهاد و بک ياعلي! يهتدي المهتدون. يعنی: من انذار کننده‌ام و علی هدايت‌کننده و به وسيله تو ای علی، هدايت‌يافتگان، هدايت می‌يابند».
ابن تیمیه، رهبر فکری وهابیون که بنا را بر آن گذاشته که هر فضیلتی که در مورد امیرالمومنین (عليه السلام) وارد شده را منکر گردد؛ در مورد این روایت که در پی نزول آیه 7 سوره رعد آمده، می‌گوید: «أن هذا لم يقم دليل على صحته، فلايجوز الاحتجاج به؛ و كتاب الفردوس للديلمي فيه موضوعات كثيرة، اجمع أهل العلم على أن مجرد كونه رواه لايدل على صحة الحديث؛ و كذلك رواية أبي نعيم لاتدل على الصحة. و أن هذا كذب موضوع، باتفاق أهل العلم بالحديث فيجب تكذيبه و رده.[1] دلیلی برای صحیح بودن این مطلب ارائه نگردیده، پس نمی‌توان آن را پذیرفت و به آن استدلال نمود؛ کتاب فردوس نوشته دیلمی که این روایت را نقل نموده، دارای احادیث ساختگی زیادی است و عالمان همه معتقدند که وجود داشتن یک روایت، دلیلی بر صحیح بودن آن روایت نیست؛ هم‌چنین روایت ابونعیم هم دلالت بر صحیح بودن نمی‌کند. همه عالمان حدیث معتقدند که این روایت دروغ و ساختگی است. پس باید آن را رد نمود و تکذیب کرد».
ما در این‌جا برای این که نشان دهیم سخنان ابن‌تیمیه از روی بی‌اطلاعی و یا از روی تعصب و ناصبی‌گری اوست، سخن عالمان اهل سنت را می‌آوریم و ادعای ابن‌تیمیه بر این که تمام عالمان، این حدیث را دروغ می‌پندارند، را باطل می‌نماییم. طبری در تفسیر خود این روایت را از ابن‌عباس می‌آورد که «وقتی این آیه نازل شد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: من بیم‌دهنده‌ام و تو هدایت‌کننده‌ای، ای علی، و به وسیله تو هدایت‌شوندگان بعد از من، هدایت می‌گردند».[2] حاکم حسکانی 20 روایت آورده که این مضمون را می‌دهند که 5 طریق آن از «سعيد بن جبير از ابن‌عباس بوده و در حدیثی از كلبي از ابوصالح از ابن‌عباس، این حدیث را نقل کرده؛ هم‌چنین همین حدیث از أبوداود از أبوبرزه اسلمی در چهار روایت آمده، و مشابه آن از ابوهریره، یعلى بن مره و عبدالله بن عامر، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز نقل گردیده است، و در روایتی دیگر نیز حسکانی نظر مجاهد در تفسیر این آیه را مضمون همین روایت آورده است».
در روایتی دیگری که حسکانی آن را نقل نموده، این روایت از عباد بن عبدالله از امیرالمومنین (عليه السلام) نقل شده است» و در ادامه حدیث دیگری نیز از امیرالمومنین (عليه السلام) نقل نموده که در آن آمده است: «بیم‌دهنده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و هدایت کننده شخصی از بنی‌هاشم می‌باشد» این حدیث را حسکانی از سدی از عبدخیر از امیرالمومنین (عليه السلام) در سه روایت نقل می‌کند، که از مسند احمد این روایت را آورده: حدثنا عبدالله حدثنی عثمان بن ابی‌شیبه ثنا مطلب بن زیاد عن السدی عن عبدخیر عن علی فی قوله (انما انت منذر و لکل قوم هاد) قال رسول الله صلى الله عليه وسلم المنذر والهاد رجل من بنی‌هاشم».[3]
با مطالب نقل شده روشن شد که «ابن تیمیه» که ادعای اجماع بر دروغ بودن این حدیث را دارد، نه تنها از کتب حدیث اطلاع کافی ندارد، بلکه از کتاب حدیثی امام مذهب خود، «احمد بن حنبل» هم خبر ندارد. در ادامه نقل‌های دیگری که در کتب عالمان اهل‌سنت آمده بیان می‌داریم: سیوطی از علمای طراز اول اهل سنت، در کتاب تفسیر خود آورده است: «عالمانی مانند: ابن‌جرير و ابن‌مردويه و أبونعيم و ديلمی و ابن‌عساكر و ابن‌النجار نقل نموده‌اند که پس از نزول آیه 7 سوره رعد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و ‌آله) دستش را بر سینه خود قرار دادند و فرمودند: من بیم‌دهنده‌ام و با اشاره بر بازوان امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: تو هدایت‌کننده‌ای ای‌علی بعد من به وسیله تو، هدايت‌يافتگان هدايت می‌یابند. و گفته: «ابن‌مردويه از أبوبرزه أسلمی شنیدن همین مطلب از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و ‌آله) را نقل نموده است.» و آورده است: «ابن‌مردويه و ضياء در کتاب المختارة از ابن‌عباس در مورد این آیه نقل کرده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و ‌آله) بیم‌دهنده و هدايت‌کننده، علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه السلام) است.» و بیان نموده: «پسر أحمد بن حنبل و ابن‌أبي‌حاتم و طبرانی در کتاب معجم الأوسط و حاكم به همراه حکم کردن به صحت روایت، و ابن‌مردويه و ابن‌عساكر از علی‌بن‌أبی‌طالب (علیه السلام) نقل کرده‌اند: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و ‌آله) بیم‌دهنده وهدايت‌کننده، من هستم»، و در نقلی دیگر فرموده‌اند: «هدایت‌کننده، مردی از بنی‌هاشم است»، که منظور خودشان می‌باشند».[4]
ابن‌صباغ مالکی هم در فصول المهمه حدیث ابن‌عباس در مورد این آیه را نقل کرده است.[5] «قندوزی حنفی از ثعلبی حدیث سعيد بن جبير، از ابن‌عباس را نقل کرده، و از سدى از عبد خیر از امیرالمومنین (عليه السلام) حدیث هدایت‌گر مردی از بنی‌هاشم است، را نقل نموده است. هم‌چنین از حموينی حدیث أبوهريره و از صاحب المناقب همین حدیث را از امام باقر و امام صادق (علیهما ‌السلام) را نقل می‌کند. او از حسكاني، حدیث بريده أسلمی را نقل می‌نماید و همین حدیث را از أبوحمزه ثمالی از امام باقر (عليه السلام) نقل کرده است».[6] هم‌چنین قندوزی از کتاب فردوس حدیث ابن‌عباس را نقل می‌نماید.[7]
در نتیجه: شکی باقی نمی‌ماند در این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از این آیه، امیرالمومنین (عليه السلام) را به عنوان مصداق هدایت‌کننده این امت معرفی کرد؛ و دیگر این‌که به اعتراف عالمان اهل سنت، اخبار وارده سند صحیح داشته و  ابن‌تیمیه به دروغ ادعا می‌کند: «بر دروغ بودن این حدیث اجماع وجود دارد» و چشم خود را بر کتاب‌های عالمان، حتی مسند احمد می‌بندد؛ بنابراین می‌توان گفت سخن خود ابن‌تیمیه یک درغغ بوده و از روی تعصب و دشمنی او نسبت به امیرالمومنین (عليه السلام) بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة القرطبة، 1406ق، ج7، ص136.
[2]. جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج13، ص142.
[3]. شواهد التنزيل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانی، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، 1411ق، ج1، ص381 الی ص395.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دار صادر، ج1، ص126.
[4]. الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی، دار المعرفة للطباعة والنشر، ج4، ص45.
[5]. الفصول المهمه فی معرفة الائمه، ابن صباغ مالکی، دار الحديث للطباعة والنشر، 1422ق، ج1، ص574.
[6]. ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، دار الأسوة للطباعة والنشر، 1416ق، ج1، ص296.
[7]. همان، ج2،ص246.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.