چگونگی معرفت و شناخت امام غائب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که وهابیون مطرح کرده و بر اساس آن مانور تبلیغاتی بر علیه شیعیان به راه انداختهاند، این است که بر اساس ادلهی شیعه کسی که امام زمانش نشناسد به مرگ جاهلیت مردهاست.[1] حال امامی که غائب است چگونه قابل شناختن میباشد؟
در پاسخ میگوییم؛ عالم جلیل القدر شیعه، شیخ مفید، قریب به هزار سال پیش در پاسخ به این پرسش چنین نوشت: «میان معرفت امام و غیبت او منافاتی نیست؛ زیرا علم به وجود امام در هستی نیازمند مشاهده او نیست. ما به چیزهایی که با هیچ یک از حواس درک نمیشوند علم داریم، چه رسد به چیزی که ادراکش ممکن است؛ زیرا میتوان به آنچه مکان ندارد علم پیدا کرد، چه رسد به آنچه مکان دارد ولی مکانش مخفی است. میتوان به معدوم و گذشته و آینده علم پیدا کرد، چه رسد به آنچه که وجود دارد ولی پوشیده و مستوراست. خداوند بلند مرتبه به انبیای گذشته بشارت پیامبر ما محمد(صلی الله علیه و آله) را پیش از وجودش داد... پس نام پیامبر ما در کتابهای پیشین خدا نوشته شده بود و خداوند بر امتهای گذشته معرفت به او، اقرار به او و انتظارش را واجب کرده بود، درحالیکه او ودیعهای در سلب پدرانش بود و به وجود نیامده بود. ما امروز به قیامت و مبعوث شدن و حساب روز واپسین علم و معرفت داریم، در حالی که اینها معدومند و هنوز موجود نشدهاند. ما آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم السلام) را میشناسیم در حالیکه نه آنان را دیدهایم و نه کسانی را که آنان را دیدهاند. به جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و ملک الموت معرفت داریم، درحالیکه نه شخص آنان را میشناسیم و نه مکان آنان را میدانیم. پس خداوند معرفت به آنان و اقرار به آنان را بر ما واجب کردهاست، گرچه ما راهی به آنان نداریم.»[2]
اضافه بر اینکه منظور از مرگ جاهلیت در روایت معروفی که اشاره شد؛ مرگ در حال کفر و نفاق نیست بلکه منظور مرگ در گمراهی است. شاهد مدعای ما هم روایت امام صادق (علیه السلام) است که میفرماید: «هرکس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش، مرگ جاهلیت است.» پرسیدم: «آیا مقصود مرگ در حالت کفر است؟» فرمود: «مقصود در حالت گمراهی است.» پرسیدم: «پس هر کس بمیرد، بدون اینکه امامی داشته باشد، مرگش مرگ جاهلیت است؟» فرمود: «آری».[3] بر این اساس، روشن شد که اگر اهل بیت (علیهم السلام) در جایی مرگ جاهلیت را به مرگ کفر و نفاق تفسیر کردهاند، در جای دیگر، مقصود خود را از مرگ کفر و نفاق توضیح دادهاند و از قضا تفسیر اهل بیت (علیهم السلام)، همان تفسیری است که محدثان اهل سنت از این حدیث ارائه کردهاند. برای نمونه، ابن حجر عسقلانی در شرح حدیث پیامبر مینویسد: «مقصود از مرگ جاهلیت، مرگی مشابه مرگ اهل جاهلیت بر گمراهی است.»[4] سیوطی نیز مینویسد: «یعنی میمیرید، آنچنان که اهل جاهلیت بر گمراهی و افتراق میمردند.»[5]
بر این اساس شیعه و اهل سنت در تفسیر حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همنوا هستند. برخلاف تصور وهابیونی مثل قفاری، تفسیر یاد شده از حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) تفسیری شیعی نیست و البته مخفی ماندن این ظرافتها بر کسی که هدفی جز شبهه افکن و تکثیر اشکالات ندارد، چندان هم دور از انتظار نیست. ولی باید از امثال قفاری که امام غائبی ندارند پرسید؛ طبق حدیث شریف پیامبر که میفرماید: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة[6] کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مردهاست» امام و پیشوای او در این زمان کیست تا به مرگ جاهلیت نمیرد؟!
پینوشت:
[1]. الکافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ج1، ص181،
[2]. رسائل فی غیبته، شیخ مفید، دارالمفید، بیروت، ج1، ص 12
[3]. الکافی، کلینی، ج3، ص354
[4]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفه، بیروت، چاپ دوم، ج 13، ص5
[5]. شرح السنن نسایی، سیوطی، دارالکتب الاسلامیه، بیروت، ج7، ص123.
[6]. شرح المقاصد، سعدالدین تفتازانى، قم، شریف الرضی، ۱۳۷۱-۱۳۷۰ش، ج2، ص275.
دیدگاهها
babak
1394/03/23 - 23:49
لینک ثابت
نمی دانم واقعا که این بزرگان
افزودن نظر جدید