فضیلتتراشی برای ابوبکر با استدلال به «ثَانِيَ اثْنَيْنِ»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با ذکر یک مقدمه به نقد استدلال در مورد آیه «إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّـهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ [توبه/40] اگر او را یاری نکنید، قطعا خدا او را یاری کرد: هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند، او را از مکّه بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار بودند...»، که برای کسب فضیلت ابوبکر به آن استناد شده خواهیم پرداخت. با توجه به آیات متعددی که در شأن و مقام و منزلت اهلبیت و خاصه امیرالمومنین (علیه السلام) وارد شده و بسیاری از علمای اهلسنت نیز با اسناد به این آیات، فضائل علی (علیه السلام) را تصدیق نمودند، گروهی از اهلسنت بر آن شدند تا با إسناد دادن برخی آیات به ابوبکر برای وی نیز جایگاهی را باز نمایند.
امّا از طرفی هم نباید این موضوع را از دیده مخفی بداریم که هر چیزی فضیلت نیست و صاحبان هر فعلی شایسته تقدیر و تکریم نیستند بلکه همانگونه که پیشتر اشاره شد باید انجام و یا ترک یک فعل، طبق تعاریف و یا حداقل طبق عرفیات موجود، در قالب فضائل به شمار آید تا موارد بعدی را بتوان در آن لحاظ نمود. با بیان این مقدمه، اکنون به نقد استدلال به آیه 40 از سوره توبه میپردازیم که وهابیت با تکیه بر استشهادات قرآنی اهلسنّت، آن را در زمره فضائل ابوبکر به شمار آوردهاند: «إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّـهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ [توبه/40] اگر او را یاری نکنید، قطعا خدا او را یاری کرد: هنگامی که کسانی که کفر ورزیدند، او را از مکّه بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه که در غار بودند...». استدلال کنندگان به این آیه بر آنند که چون ابوبکر «دوّمی از دو تا» میباشد، این فضیلتی برای ابوبکر به حساب میآید. به همین مناسبت منصب جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن اوست! این استدلال از جهاتی قابل مناقشه است: اول اینکه بر خلاف آنچه اینان تصور میکنند، «ثانی اثنین» رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد و نه ابوبکر؛ این مطلب را با اندک تأملی در آیه شریفهی مورد بحث میتوان به خوبی فهمید: «إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ» سیاق این آیه به هیچوجه اجازه نمیدهد که مراد از «ثَانِيَ اثْنَيْنِ» شخص دیگری غیر از همان کسی باشد که کفار او را از مکّه بیرون کردهاند. و دیگر اینکه بسیاری از بزرگان اهلسنّت و مورد قبول وهابیت مانند: طبری، آلوسی، بغوی و مجاهد تصریح کردهاند که مراد از «ثَانِيَ اثْنَيْنِ» رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد نه ابوبکر.
طبری در تفسیر خود آورده است: «چنانچه خداوند رسولش را یاری کرد؛ هنگامی که کفّار قریش آن حضرت را از وطنش بیرون کردند و یک نفر را همراه او کرد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از آن دو نفر بود.»[1] آلوسی نیز نوشته است: ««ثانی اثنین» حال است برای ضمیری که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر میگردد؛ یعنی آن حضرت یکی از آن دو تا بود.»[2] بغوی مینویسد: «معنای «آن هنگام که کافران او را بیرون کردند» یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از شهر مکّه بیرون کردند و نسبت به او حیله ورزیده و تصمیم به کشتن او گرفتند «در حالی که دوّمین نفر بود» یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی از دو نفر بود»[3] و در تفسیر مجاهد آمده است: «درباره این سخن خداوند «اگر او (پیامبر) را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد» گفته است: اولین شأن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن است که هنگام خارج کردن او از مکّه، خداوند به او میفرماید: خداوند یاری دهندهی توست، همانگونه که او را یاری نمود و پیامبر بود که دومین نفر از دو تاست.»[4]
ثانیا: بر فرض که مراد از «ثَانِيَ اثْنَيْنِ» ابوبکر باشد؛ باز هم این مورد فضیلتی برای او محسوب نمیشود؛ چون این جمله در واقع تنها گزارشی از اجتماع مکانی شخصی با شخص دیگر را میرساند و مفاد آن در صدد بیان فضیلت نیست. همانگونه که برخی از اندیشمندان اهلسنّت و مورد قبول وهابیت نیز بدان تصریح کردهاند که این تعبیر نه اولویت را میرساند و نه اوّلیت را؛ بلکه صرفا خبر از عدد است و هیچ فضیلتی را برای شخصی ثابت نمیکند. علامه رشید رضا از علمای معاصر اهلسنّت در این باره مینویسد: «ثانی اثنین» یعنی یکی از دو تا. چنین تعبیری، نه اولویت را میرساند و نه اوّلیت را؛ زیرا هر کدام از آن دو، دومی دیگری است همانند «یکی از سه تا» و «یکی از چهار تا». این جملات معنایی جز این ندارند که یکی از سه یا چهار تا هستند و عدد به آن ختم میشود. بنابراین که ترتیب بر اساس زمان و یا مکان باشد، چنین چیزی دلالت بر برتری اولی بر دومی و یا سومی و یا چهارمی بر قبلیها نمیکند.[5]
پینوشت:
[1]. إبن أبی حاتم الرازی، تفسیر ابن أبی حاتم، المکتبه العصریه، صیدا، ج6، ص1799، ح10038
[2]. الطبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، دار الفکر، بیروت، ج10، ص135
[3]. آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج10، ص96
[4]. البغوی، تفسیر البغوی، تحقیق: خالد عبدالرحمن العک، دار المعرفه، بیروت، ج2، ص292
[5]. مجاهد، نهسیر مجاهد، تحقیق: عبدالرحمن الطاهر محمد السورتی، المنشورات العلمیه، بیروت، ج1، ص279
افزودن نظر جدید