رفیق غار فقط در غار رفیق بود !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت و حامیان خلفا برای آنکه در مقابل فضائل بیشمار حضرت علی (علیه السلام) عرض اندامی کرده باشند، در مواردی شروع به فضیلتتراشی برای اربابان خود نمودند تا به این وسیله خود و طرفدارانشان را قانع و راضی کنند که این خلفا نیز دارای فضائلی بودند و از این میان شایستگی ایشان برای امر خلافت و جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را اثبات نمایند.
از جمله مواردی که در کسب فضیلت و شأنیت ابوبکر برای تصدی امر خلافت پس از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن استناد میکنند، تمسک به آیهای از کلام الله مجید است که آن را «آیه غار» مینامند و همانگونه که مستحضر هستید اشاره به حادثه درون غار و دلداری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوبکر، بنا به راین آیه قرآن دارد: «إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ [توبه/40] آنگاه که در غار ثور بودند، به همراه خود میگفت: اندوه مدار... ». ایشان این آیه را دلیل محکمی بر فضیلت ابوبکر میدانند و در موارد متعدد به آن استدلال میکنند و حال آنکه استناد به این آیه دچار تعارض با ادّعای عایشه میباشد که منکر بیان فضیلت خاندانش در قرآن شده است. بر طبق روایتی که در صحیحترین کتاب اهلسنت و مورد قبول وهابیت پس از قرآن کریم آمده، این نتیجه به دست میآید که نه تنها این آیه، که هیچ آیه دیگری را نمیتوان تحت عنوان فضیلت و منقبت برای ابوبکر به حساب آورد: «هیچ آیهای از قرآن کریم درباره خاندان ما نازل نشد، مگر آیهای از قرآن کریم که پاکدامنی مرا [نسبت به اتهام زنا] بیان داشته است». [1]
نکته دیگر در این زمینه، نبود نام ابوبکر در آیهی مذبور است. چنانکه خود ایشان نیز در مورد آیاتی که در شأن و فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شده به دلیل تصریح نشدن به اسم ایشان در آیه، آن را لازم و کافی نمیدانند. از این رو اینان خود نیز در این چاله گرفتار شدند که با نبود اسم ابوبکر در آیه مذبور چه کنند؟ بنابراین ایشان ناچارند برای به کرسی نشاندن ادّعای خود، به روایات روی بیاورند؛ و تازه باید این کار را نیز با توجه به «قاعده الزام» انجام دهند که متأسفانه این کار را هم نمیکنند. قبل از ادامه بحث خوب است توضیحی را پیرامون «قاعده الزام» متذکر شویم تا خوانندگان محترم بیشتر در جریان امر قرار گیرند. «قاعده الزام» آن است که طرف مقابل را با استناد به موارد مورد قبول خودش قانع ساخت که این قاعده از جمله قواعد مسلّم و مورد اتفاق تمام عقلای عالم میباشد و از افتخارات ما شیعیان این است که در تمام محاکم و دادگاههای جهان بر اساس قاعدهای حکم صادر میشود که برگرفته از روایت امام موسی کاظم (علیه السلام) با این تعبیر است: «الزموهم بما الزموا به انفسهم؛ یعنی: مخالفان را به آنچه خود ره آن معتقدند، ملزم نمایید.» [2]
بنابراین ایشان نه تنها بر اساس قاعده الزام مقصود خویش را پیش نمیبرند بلکه از کتب روایی خود نیز روایت معتبری در دست ندارند که ادعای خود را ثابت نمایند. با این وجود ما بطلان ادّعای آنان را به استفاده از روایات صحیح السند خودشان اثبات میکنیم. مورخان بر این نکته اتفاق نظر دارند که عدهای از مهاجران پیش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه هجرت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به امامت «سالم مولی حذیفه» نماز خواندند: «فرزند عمر گوید: هنگامی که گروه آغازین مهاجرین، پیشاپیش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه رسیدند، در منطقه قبا به امامت سالم غلام حذیفه که بیشترین قرآن را حفظ بود به جماعت نماز میخواندند.» [3] جالب این که در روایت دیگری از کتاب بخاری حتی به نام برخی از مأمومین در نماز جماعت اشاره شده و تصریح شده که از جمله آنها ابوبکر بوده است: «عبدالله بن عمر برای نافع روایت نموده: سالم مولی ابیحذیفه، امام جماعت نخستین هجرت کنندگان به مدینه را در مسجد قبا به عهده داشت، «ابوبکر»، عمر، ابوسلمه، زید و عامر بن ربیعه نیز در این نماز جماعت شرکت داشتند. [4]
پینوشت:
[1]. بخاری، صحیح البخاری، بیروت 1407، ج 4، ص 1827، ح 4550
[2]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، دارالکتب الاسلامیه، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، ج 8،ص 58
[3]. بخاری، صحیح البخاری، بیروت 1407، ج 1، ص 246، ح 660
[4]. بخاری، صحیح البخاری، بیروت 1407، ج 6، ص 2625، ح 6754
افزودن نظر جدید