تناسخ در اندیشه والش

  • 1394/02/29 - 11:17
نیل دونالد والش یكی از رهبران جنبش تفکر نوین که تشکیلاتی عظیم برای معنویت جهانی است، با ارائه تجربه عرفانی خود و خلق خدای جديد، راه نجات بشر را دراین تعالیم نوین معرفی می‌‌‏كند. وی راه نجات را، نه آموزه‏‌های اديان، مثل ده فرمان، بلكه هفت مرحله آگاهی می‌‏داند. تعالیم نوین والش، خدا را از مسند خدایی گرفته و در حدّ خدای درون يا خدای انرژی قرار می‌‏دهد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نیل دونالد والش یكی از رهبران جنبش تفکر نوین که تشکیلاتی عظیم برای معنویت جهانی است، با ارائه تجربه عرفانی خود و خلق خدای جديد، راه نجات بشر را در این تعالیم نوین معرفی می‌‌‏كند. وی راه نجات را، نه آموزه‏‌های اديان، مثل ده فرمان، بلكه هفت مرحله آگاهی می‌‏داند. تعالیم نوین والش، خدا را از مسند خدایی گرفته و در حدّ خدای درون يا خدای انرژی قرار می‌‏دهد و اریکه قدرت را به اندیشه آدمی می‌‏سپارد. خدایی كه زایيده همین اندیشه و پندار است. در این میان خدا مثل غول چراغ جادو، غلامی حلقه‏‌به‏‌گوش در خدمت خواسته‏‌های آدمی است. خدایی بی‌‏خاصیت که حقّ بیانِ بايد و نبايدها را ندارد. حقِّ مکافات ندارد. قيامت و بازتاب اعمال در این آموزه‌‏ها جايگاهی ندارد و قدرت فكر و خلاقيت انسان است كه با تخيل خود جهان پس از مرگ را خلق می‌كند، تا جايی‌‏كه قدرت خلاقيت می‌‌‏تواند زندگی‌‌های ديگری خلق كند كه منجر به اعتقاد به تناسخ می‌‏شود.

دونالد والش در دهم سپتامبر سال 1943 در شهر میلواکی از ایالت ویسکانسین آمریکا به دنیا آمد. پدرش کاتولیک متعصّب مذهبی و مادرش فال‏‌گير بود و به عنوان نخستین آموزگار معنوی باوری از خدايی جديد را در وی ايجاد كرد؛ خدايی كه بعدها والش پيامبر اين خدای جديد خواهد بود؛ خدايی ورای بینش‌های سنّتی مسيحی.

والش با خودستایی عجیبی خود را تجلّی کلام خدا معرفی می‌‏کند: «پیام همان است که تو هستی. تو خود پیامی! این معنویت توست در حالت عملی، پیام تو شیوه زندگی توست. تو پیام را از طریق وجود خود اشاعه می‏‌دهی. من به تو می‌‏گویم کلام من در درون تو جای دارد. تو به معنای واقعی کلمه، کلام خدا هستی که تجسّد پذیرفته‌‏ای.[1] والش با نفی تمام آموزه‌‏های دينی، حتی واقعيت مرگ و بازتاب اعمال پس از مرگ، چهره معنویت خود را روشن کرده است. والش مرگ را وهم و خيال دانسته، توصيه به لذت‌‏بردن از اين وهم می‌‏كند.[2]

رویکردهایی که به نفی معاد انجامیده و به ‏گونه‌‏ای به اثبات تناسخ می‌‏انجامد گوناگون است. والش نیز با رویکرد نسبتاً آشکاری به این امر همت گماشته است: «افرادی هستند كه تصور می‌‏كنند به هنگام مرگ، جسم و ذهن فرو می‌‏ريزند؛ درحالی‌‌كه چنين نيست؛ جسم تغيير شكل می‌‏دهد و بخش غيرشفاف خود را پشت سر می‌‏گذارد ولی غشای بيرونی خود را همواره حفظ می‌کند. ذهن هم همواره با تو همراه است. ذهن، به روح و جسم به صورت توده انرژی سه بعدی يا سه وجهی می‌پیوندد چنان‏‌چه تو انتخاب كنی که به اين فرصتِ تجربه‌‏اندوزی كه زندگی بر روی كره زمين می‌نامی، برگردی، خود الهي‏ات يك بار ديگر ابعاد واقعی را به صورت جسم، ذهن و روح متجلی مي‌‏سازد... به مجرّد آن‌‏كه تو تصميم می‌گیری در كالبد جسمانی سكنی گزينی و به زمين بيايی، جسم اثيری تو ارتعاش‏‌های خود را كم می‌‌‌‏كند و از ارتعاشی سريع و غيرقابل رؤيت به‌‏سرعت كاهش می‌یابد تا در آن سرعت، توده و مادّه ايجاد كند. اين مادّه واقعی زاييده فكر پاك و خالص است؛ زاييده ذهن است.[3] در بیان فوق و بیانات دیگر، وی فرایند تناسخ را بیان می‌‏کند. «روح در زندگی بعدی به ياد می‌آورد كه چه چيزهايی را بهتر است در اين زندگانی به ياد بياورد و اين‌‏كه همه تأثرات توسط فكر خلق می‌شوند و تجلّی پديده‏‌ها، نتيجه قصد و اراده است.[4] روح‌‏ها پس از خروج از جسم فوراً متوجه می‌‏شوند كه بايد كاملاً مراقب افكار خود باشند؛ چون به هرچه بينديشند فوراً آن‌‏را خلق و تجربه می‌كنند.[5]

او در جای دیگر با ردّ بهشت و جهنّم در صدد تبیین تناسخ برآمده است: «والش: وقتی ما می‌‏ميريم چه اتفاقی می‏‌افتد؟ خدا: تو انتخاب می‌‏كنی چه چيزی اتفاق بيفتد.»[6] «اين را بدان كه تجربه پس‌‏از مرگ به صورتی كه تو در اعتقادهای ريشه‏‌دار در ترس خود ساخته و پرداخته‌‏ای وجود ندارد؛ با وجود اين، روحِ خطاکار، آن‏‌چنان ناشادی، آن‌‏چنان نقصان، آن‏‌چنان جدايی از كل و آن‌‏چنان محروميتی (از انوار فيّاض بركات الهی) را درك و تجربه می‌كند كه برايش حكم جهنّم را دارد و بدان كه پروردگار نه تو را آن‏‌جا می‌‏فرستد و نه باعث می‌‏شود چنين تجربه‌‏ای برای تو اتفاق بيفتد... آيا رواست خداوند، تو را برای انتخاب و فرصتی كه خودش در مقابل تو قرار داده، تنبيه كند؟»[7]

در جای دیگر گفت‌‏وگوهای پیامبرانه او با خدا به این‌‏جا می‌رسد: «والش: تا آن‌‏جا‌يی كه من حدس می‌زنم، چيزی به نام جهنّم وجود ندارد. خدا: جهنّم وجود دارد؛ ولی نه به شكلی كه تو تصور می‌‏كنی، و تو به دلايلی كه گفته شد آن‌‏را تجربه نمی‌‏كنی. والش پس جهنّم چيست؟ خدا: جهنّم، تجربه بدترين نتيجه ممكن از انتخاب‌‏ها، تصميم‌‏ها و آفرينش‏‌های تو است. جهنّم پيامد طبيعی هر فكر و انديشه‌‏ای است كه خداوند را نفی می‌كند، يا آن‏‌كه و آن‌‏چه را تو هستی در ارتباط با پروردگار نفی می‌كند. جهنّم، ضد و مخالف شادی است. جهنّم يعنی عدم موفقيت؛ يعني پی‌بردن به اين‌‏كه تو كه و چه هستی و ناتوانی برای تجربه اين واقعيت. جهنّم يعنی كم‏تر بودن (از آن‌‏چه واقعاً هستی) و هيچ شكنجه‏‌ای بالاتر از اين برای روح وجود ندارد؛ حتی اگر خداوند به اين انديشه خارق‏‌العاده می‌رسید كه تو «استحقاق» بهشت را نداری، چه نيازی بود كه از تو انتقام بگيرد يا تو را برای شكستی كه متحمّل شده بودی تنبيه كند؟ آيا برای او خيلی ساده‌‏تر نبود كه شرّ تو را دفع نمايد؟ خداوند چه نيازی به اين دارد كه تو را به رنجی ابدی، از نوع و سطحی ورای قلم و توصيف محكوم سازد؟»[8] «بهشت نیز مانند جهنّم نفی می‌‏شود: «چيزی به نام «بهشت» به مفهومی كه در ذهن تو است وجود ندارد؛ فقط دانستن اين نكته لازم است كه تو عن‌قريب در بهشت هستی. مسئله بر سر قبول و درك است، نه كار و تلاش برای رسيدن به چيزی.»[9]

پی‌نوشت:

[1]. دوستی با خدا، نیل دونالد والش، تهران، حمیدا، [ بی تا]، ص 333.
[2]. گفتگو با خدا 3، نیل دونالد والش،دایره، 1385، ص 158.
[3]. گفتگو با خدا، والش، نیل دونالد، تهران، دایره، 1388، ص 297.
[4]. همان، ص 93.
[5]. همان، ص 95.
[6]. همان، ص 91.
[7]. گفتگو با خدا، والش، نیل دونالد، تهران، دایره، 1388، ص 88.
[8]. همان، 1388، ص 85.
[9]. همان، ص 172.
فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 92.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.