عرفانهای کاذب
مدعیان عرفانها و معنویتهای کاذب به دلیل لجاج گسیختگی فضای مجازی، به شدت به تبلیغ افکار و عقاید انحرافی مشغول هستند.
در معنویتهای نوظهور به دلیل غلبه و داشتن آموزههای غیرالهی و غیردینی، گرایش به اومانیسم توسط مخاطبان آن زیاد مشاهده میشود. انسان با گرایش به اومانیسم، در جایگاه خدا قرار گرفته و نوعی خدا پنداری به او دست میدهد.
دولت فرانسه به دلیل وجود فسادهایی از قبیل: فساد جنسی، قاچاق انسان و آزار و اذیتهای دیگر، فرقهای را که مدعی آموزش یوگا بود را دستگیر کرده و مجازات سختی را برای برگزار کنندگان آن در نظر گرفت. یوگا از جمله آئینهای انحرافی است که در کشور ما و برخی کشورهای دیگر، با عنوان ورزش مشهور شده است.
تنها عامل سعادت و نیکبختی انسان دستیابی به «قلب سلیم»، جان پاک و نفس طاهر، می باشد. انسانی که قلب سلیم داشته باشد دچار انحرافات و عرفانهای کاذب نمی شود.
مفهوم «عرفان کاذب»، بار معنایی خاص خود را دارد. هدف از جعل واژههای تخصصی این است که یک مفهوم بتواند یک معنی خاص را برساند؛ این هدف در مفهوم عرفان کاذب محقق است؛ عرفان کاذب، نشان دهنده عرفانهای بدلی و تقلبی است.
فیلم یکی از راههای انتقال دادههای معنوی است. فرقههای کاذب از این راه بسیار استفاده کرده و معنویتها و آموزههای خود را در این قالب به مخاطب خود هدیه دادند. فیلمهای معناگرایی که یک سوم فیلمهای سالانه هالیوود را تشکیل میدهد و منبع تغذیه معنوی مردم شدهاند.
عرفانهای نوظهور یا شبه معنویتهای نوپدید، مبتلا به انحرافات گوناگونی در مسائل اعتقادی و اخلاقی هستند، که در أغلب موارد، در این انحرافات مشترک بوده و یک مسیر را میپیمایند. این انحرافات در لابه لای اندیشه و آموزههای هر کدام از شبه معنویتهای نوپدید به صورتی کاملاً آشکار موج میزند. در میان این انحرافات، آنچه بیشتر به چشم میآید، دین گریزی و شریعت ستیزی است، که اساس این انحرافات را تشکیل داده است.
مشرب [و روش] «اُشو» به عنوان يک شبه معنويت، با خاستگاه شرقی، ترغيب به سوی جدی نبودن، بی هدفی، خنديدن، تفريحهای بیمورد و رقصيدن است. اين مشرب، همه كائنات را يك شوخی میداند.
جریان یوگا که به عنوان ورزش در کشور ما مرسوم است؛ تنها 100 سال است که به عنوان ورزش معرفی شده است و تا پیش از آن به عنوان مسلکی عرفانی شناخته میشد. اولین باشگاه یوگا در ایران در سال 1345 توسط سیاست مدار فراماسون پهلوی به نام «مجید موقر» افتتاح شده است.
محمدعلی طاهری در شبه عرفان کیهانی خود از مبانی مبهمی نام میبرد که یکی از آنها شعور کیهانی است. وی تعبیرات مختلفی از قبیل هوشمندی کیهانی، روحالقدس، شعور و آگاهی خداوند، جبرئیل و غیره بیان میکند که ناسازگاری زیادی در هماهنگی بین این تعبیرات وجود دارد که با این تعبیرات حقیقت آن مبهم است.
خدای درون یا ندای درون مبحثی است که در شبه معنویتهای جدیدی مانند قانون راز مطرح میشود. که این خود یکی از انحرافات خداشناسی و متزلزل کننده عقاید مخاطبین است. با این نگاه خداوند از یک جایگاه متعالی و بیرونی به یک جایگاه نازل و درونی منتقل میشود و خدای درون دیگر خدای متعال و قاهری نیست که ادیان الهی معرفی میکنند.
گرایش به شیطانپرستی از تاریخ کهنی برخوردار است. امروزه هم مبلغان این آیین خطرناک دست به تبلیغ زدهاند و این کار را با کمک نمادها و موسیقی در بین جوانان ناآگاه جا انداختهاند. شیطانپرستان نیز برخوردار از یک جهانبینی هستند و برای اثبات حقانیت خود از ادعاهای زیادی استفاده میکنند...
یکی از مبانی اولیه در شبه معنویتهای نوظهور متکی کردن مخاطبین به نیروی درون است. یعنی به هر چیزی که فکر کنی به آن خواهید رسید. و نام آن را قانون جذب میگذارند. قانون جذب میگوید: «هرچیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت» سوالی که مطرح است این است که جایگاه خداوند در عرصه آفرینش چه میشود؟
مکتب اشو یکی از مکاتبی بود که پیروان زیادی به خود جذب کرد. یکی از توصیههای او جهت دوری از مشکلات رقص و لودگی است. وی میگوید: اگر مردم بتوانند کمی بیشتر به رقص آواز بپردازند مشکلاتشان به تدریج ناپدید میشود. این همان عصیانی است که اشو در قالب عرفان و معنویت به خورد مخاطبین خود میدهد.