اُشو کیست و چه دیدگاهی در مورد خدا دارد؟

  • 1396/10/30 - 11:20
مشرب [و روش] «اُشو» به‏ عنوان يک شبه ‏معنويت، با خاستگاه شرقی، ترغيب به‏ سوی جدی ‏نبودن، بی هدفی، خنديدن، تفريح‌های بی‌مورد و رقصيدن است. اين مشرب، همه كائنات را يك شوخی می‌داند.

«راجنيش چاندرا موهان» که بعدها به «اُشو» معروف شد، مدعی عرفان و فيلسوف ‏نمای معاصرِ هندی بود؛ وي مدّعی روشن‏ ضميری و هدايت افراد برای رسيدن به خوشبختی، آرامش و آزادی شد. او در سال 1981 م جهت درمان بيماری جسمی خود به کشور آمريکا رفت و در آنجا حدود پنج سال اقامت داشت. دولت آمريکا «راجنيش چاندرا» ـ اين بُت به‏ ظاهر معنوی ـ را در سال 1986 م به دليل نقض قانون مهاجرت و فساد اخلاقی،[1] مجبور کرد که به هند بازگردد. وی چهار سال بعد، يعنی در 19 ژانويه سال 1990 م از دنيا رفت. مشرب [و روش] «اُشو» به‏ عنوان يک شبه ‏معنويت، با خاستگاه شرقی، ترغيب به‏ سوی جدی ‏نبودن، بی هدفی، خنديدن، تفريح‌های بی‌مورد و رقصيدن[2] است. اين مشرب، همه كائنات را يك شوخی ‏دانسته[3] و خدا را هميشه در حال شوخي کردن ترسيم کرده و مي‏گويد: «خداوند هميشه در حال شوخي است. به زندگي خودت نگاه کن؛ خنده‏ آور است! به زندگي ديگران نگاه کن؛ همه ‏اش را شوخي خواهي يافت. شوخي، شوخي، شوخي. جدّيت بيماري است. جدّيت را با معنويت هيچ سروکاري نيست. معنويت، خنده و نشاط و تفريح است.»[4]

خدا در انديشه اُشو

هرچند در اين شبه‏ معنويت تعابير مختلف و توصيفات گوناگونی درباره خدا آمده، ولي خدايی که اُشو تصوير کرده، نه‏ تنها به خالق لايزال شبيه نبوده، بلکه ساخته ‏و پرداخته ذهن انساني ضعيف است. او معتقد است ژاپن چيزهايي را خلق کرده که خدا در هنگام خلقت عالم نتوانسته است بيافريند!!![5] وي در اظهارات متناقض، گاه همه موجودات را خدا مي‏داند و مي‏گويد: «همه خدا هستند.»[6] گاه خدا را يک مفهوم ذهني پنداشته و مي‏گويد: «هستي دم دست‏ تو است و خدا فقط در ذهنت وجود دارد. يک مفهوم است و وجود عيني ندارد.»[7] گاه انسان را خدا معرفي کرده و مي‏گويد: تو در واقعيت يک خدا هستي؛[8] پهناوري انسان مدرک [و دليل] اثبات وجود خدا است. خدا نام ديگر وسعت و پهناوري انسان است.»[9] وي در کتاب «راز بزرگ» در حالي به مريدانش مي‏گويد: «اگر از من می‌پرسيد، من به شما مي‏گويم، خدا را فراموش کنيد، حقيقت را فراموش کنيد.» که خود نيز نتوانسته حقيقت را بفهمد و معلوم نيست از تعابير وي و تعليماتش چه چيز به دست مي‏آيد؟ ضمن اينکه اين‏گونه سخنان جز لفّاظي، خود ‏بزرگ‌‏بيني، نفسانيّت و راندن کلمات کفر‏آميز بر زبان، حاصل و نتيجه ديگري ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. اسناد سازمان اتباع خارجه آمريکا که وزارت امور خارجه هند نيز آنها را تأييد کرده است، نشان مي‌دهد که اشو به دليل فساد اخلاقي از آمريکا اخراج شده است. (آفتاب و سايه‌ها، محمد تقي فعالي، ص311)
[2]. حق با زرتشت است هنگامي‌که مي‌گويد «من تنها مي‌توانم به خدايي ايمان بياورم که قادر به رقصيدن است.» مايلم که به آن اضافه کنم: «اگر قادر به رقصيدنيد، پس خدا مي‌شويد.» (کتاب معبودي رقصان، اشو، صفحه آخر به نقل از کتاب: نگرشي بر آراء و انديشه‌هاي اشو، محمدتقي فعالي، ص‏208)
[3]. الماسهاي اُشو، اشو، ترجمه: مرجان فرجي، ص105.
[4]. همان، ص‏20 و 66.
[5]. آينده طلايي، اشو، ترجمه مرجان فرجي ص‏80 و 82.
[6]. عشق پرنده‌اي آزاد است، اشو، ترجمه: مجيد پزشکي، ص‏99.
[7]. زندگي موهبتي الهي است، ترجمه: مجيد پزشکي، ص‏26- 28.
[8]. همان، 53.
[9]. همان، 59.

تنظیم و تدوین