تفاوت آرای شیخیه کرمان و آذربایجان

  • 1394/02/31 - 12:36
مهمترین فرق شیخیه‌ی کرمان و آذربایجان در مسأله‌ی اصول دین است. شیخیه‌ی آذربایجان همانند امامیه، اصول دین را پنج چیز می‌دانند: «توحید، عدل، معاد، نبوت، امامت»؛ اما شیخیه‌ی کرمان آن را چهار چیز می‌دانند: «توحید، نبوت، امامت و رکن رابع». شیخیه‌ی آذربایجان به شدت با اعتقاد به «رکن رابع» مخالف و قائل است این بدعتی است که شیخیه‌ی کرمان...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی شیخیه بعد از مرگ سید کاظم رشتی به چند انشعاب تقسیم شد که شیخیه‌ی کرمان و آذربایجان از مهم‌ترین این انشعابات شمرده می‌شوند.[1] گرچه شیخیه‌ی کرمان و آذربایجان در اعتقادات، خود را پيرو آرای شيخ احمد احسايی و سيد كاظم رشتی می‌دانند، اما در فروع دين و اعمال، با هم اختلاف نظر دارند. در این مقاله سعی داریم به دو فرق از این اختلافات اشاره کنیم.
اول: مهمترین فرق شیخیه‌ی کرمان و آذربایجان در مسأله‌ی اصول دین است. شیخیه‌ی آذربایجان همانند امامیه، اصول دین را پنج چیز می‌دانند: «توحید، عدل، معاد، نبوت، امامت»؛ اما شیخیه‌ی کرمان آن را چهار چیز می‌دانند: «توحید، نبوت، امامت و رکن رابع».[2] شیخیه‌ی آذربایجان به شدت با اعتقاد به «رکن رابع» مخالف و قائل است این بدعتی است که شیخیه‌ی کرمان به راه انداخته است و احسایی و رشتی اصول دین را همانند امامیه پنج مسأله می‌دانند،[3] و ایشان در آثارشان حرفی از رکن رابع به میان نیاورده‌اند.[4] با این توصیف می‌توان انحراف شیخیه‌ی کرمان را نسبت به شیخیه‌ی آذربایجان بیشتر دانست؛ چرا که اعتقاد به رکن رابع بعدها منجر به ادعای بابیت و ایجاد فرقه‌ی بابیت و بهائیت گردید.[5]
دوم: از آنجا که شیخیه‌ی کرمان پیرو مسلک اخباری‌گری هستند، لذا به تقلید از مراجع اعتقادی ندارند و به شدت آن را نهی و در آثارشان با آن مخالفت کرده‌اند،[6] اما شيخيۀ آذربايجان، به اجتهاد و تقليد معتقدند و از مراجع تقليد خودشان پيروی می‌كنند. بر خلاف امامیه که معتقد است هر فرد مسلمان موظف است در عصر غیبت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) از مجتهد جامع الشرایط در فروع دین تقلید کند و دلیل عقلی این مطلب هم رجوع به اهل خُبره است که در هر امری باید به اهل آن مراجعه کرد.
حاصل اینکه احسایی با ایجاد یک مکتب و جریان فکری منحرف، زمینه‌ی تفرقه‌ی بیشتر را در عالم تشیع ایجاد کرد و سرانجام آتش آن، دامن مکتب خودش را هم فرا گرفت و خود شیخیه به انشعابات متعدد تقسیم شد و اختلافات فراوانی بین آنها به وجود آمد؛ به گونه‌ای که همدیگر را گمراه قلمداد می‌کنند. شیخیه‌ی کرمان و آذربایجان که از مهم‌ترین این انشعابات به حساب می‌آیند، دچار چنین آشوبی شده‌اند. آیا وقت آن نرسیده است که پیروان آن با کمی تأمل به سرانجام خویش فکر کنند و مسیر خود را از ایشان جدا کنند؟

پی‌نوشت:

[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: فرقه‌های شیخیه
[2]. ر.ک به مقاله‌ی: فرقه‌های شیخیه
[3]. میرزا موسی اسکویی حائری، احقاق الحق، مترجم محمد عیدی خسروشاهی، تهران، انتشاراتی روشن ضمیر، 1385 ه.ش، ص 223-167؛ حقایق شیعیان، ص 47-7.
[4]. باید گفت: هرچند که احسایی و رشتی به صراحت به مسأله‌ی رکن رابع نپرداختند، اما در آثارشان به طور کنایه خود را رکن رابع دانسته‌اند. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: ادعای بابیت در کلام احسایی
[5]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: شیخیه زمینه ساز بابیه و مقاله‌ی: رکن رابع در نظر شیخیه
[6]. ابوالقاسم ابراهیمی، رساله‌ی اجتهاد و تقليد، ص 7 به بعد؛ جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: مشرب اخباری‌گری شیخیه

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.