رکن رابع در نظر شیخیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعتقادات شیخیه، خصوصاً شیخیه کرمان، اعتقاد به رکن رابع است؛ تا جایی که شیخیه کرمان، اصول دین را چهار امر «توحید، نبوت، امامت و رکن رابع» میدانند.[۱] هر چند اعتقاد به واسطهگری بین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و بین سایر مردم، از زمان شکلگیری این اعتقاد، در میان مردم رواج داشته است، اما اصطلاحسازی رکن رابع، از ابداعات و اختراعاتِ شیخ احمد احسائی و از مختصاتِ فرقۀ شیخیه است و سایر فِرَق اسلامی، از آن بی خبر و حتّی اطّلاعی هم، در مورد آن ندارند. البته کریم خان کرمانی منکر این حرف است و در کتاب رکن رابع خود مینویسد: «ركن رابع... امر تازهاي نيست كه اختراعي تازه شده باشد و بدعتي در مذهب و ملت پيدا شده باشد».[۲] اما کلام وی در جای دیگر از کتاب رکن رابع خلاف این مطلب را ثابت میکند. او مینویسد: «و اما اختصاص اين امر [رکن رابع] بمذهب شيخيه بجهت آن است، كه ايشان زياده در اين مسأله گفتگو كرده و نوشتهاند و احاديث ذكر كردهاند».[۳] از این سخن برمیآید که قول به اختراعی بودن رکن رابع، در زمان خود ایشان هم مطرح بوده است.
منظورِ شیخیه از رکن رابع، شیعۀ کامل و واسطۀ بین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و شیعیان است. آنها معتقدند باید در هر عصری، یکی از شیعیان که از همه کاملتر است، در این سِمَت قرار بگیرد.[۴] حاج محمد کریم خان کرمانی، اوّلین رهبر شیخیۀ کرمان، رکن رابع را نائبِ خاصِ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میداند که اطاعتِ از او بر همگان واجب است و او را محلِ نظرِ خدای حکیم و مقصودِ خداوند از ایجاد عالم میداند و ادعا میکند رکن رابع از اولیای نِعَم و از اسبابِ وصل به سوی خداوند است و شکرِ مُنعِم، تنها با معرفت رکن رابع ممکن است؛ لذا معرفت او واجب و تولّایِ او لازم و تبّری از دشمنانش نیز واجب است.[۵] وی در خصوص رکن رابع مینویسد: «در هر عصری، بالغ کاملی که به حقیقتِ معرفت، عارف و به حقیقتِ عبادت، بندگی نماید، باید باشد تا خلقت لغو نباشد و از فضلِ او، عیش سایر خلق برقرار بماند؛ زیرا که اگر غرض وجود او نبود، حکیم برای سایر خلق، قبضهای نمیگرفت... . پس کاملان در هر عصری همیشه موجودند و اگر ایشان نبودند، دنیا و ما فیها برپا نمیایستاد. پس به خلوصِ نیت و پاکیِ فطرت خودت، تسلیم ایشان شو تا رستگار شوی».[۶] او در جای دیگر در همین خصوص مینویسد: «بعد از حجتهای خدا، واسطههایی باید باشند که دین خدا را در اطراف زمین و اشخاص عباد، پهن کنند تا حجتِ خدا بر همه کس تمام شود...».[۷]
حاج محمد کریم خان برای تثبیتِ جانشینی و ریاستش بر فرقۀ شیخیه، برای رکن رابع جایگاه ویژهای قائل شده که انکار او به انکار رسول الله و خداوند منجر میشود. وی در ارشاد العوام مینویسد: «اطاعت نقبا و نجبا بطريق اولي لازم است. اگر ردّ بر علماي ظاهر ردّ بر خداست و آن شرك است، ردّ بر ايشان به طريق اولی ردّ بر خداست و به طريق اولی شرك است. پس در اين كلام شبهه نيست كه اطاعت ايشان موافق ظواهر فقاهت و شرايع ظاهره واجب است و ردّ بر ايشان ردّ بر خدا و ردّ بر خدا شرك است البته و ردّ بر رسول الله است صلي الله عليه و آله البته». [۸] حاج محمد کریم خان اینگونه، همۀ علما و مراجع بزرگ اصولی را، که منکر رکن رابع شدهاند، مشرک معرفی میکند.
شیخیه، رکن رابع را به خداوند نسبت میدهند و میگویند: «چون در زمان احسائی، عقلها رشد کرد و مردم، حقیقت توحید، نبوت و امامت را فهمیدند و خداوند استعداد مردم را دید، خواست تا رکن دیگر ایمان را بر آنها القا کند».[۹]
شیخیه قائل است رکن رابع، اصلِ غرض و اسمِ أعظم است و سائرِ اصول و فروعِ دین، بر آن مترتب است و رکن رابع، علت غائی مُلک است و مردم باید عزم خود را، بر تحصیلِ دوستیِ ایشان و برائت از دشمنانشان جزم نمایند. شیخیه معتقد است رکن رابع در هر عصری وجود دارد و زمان از وجود ایشان خالی نمیگردد.[۱۰]
این جریان فکری، برای بزرگ نشان دادن جایگاهِ رکن رابع، ابتدا مقامِ ویژهای را برای امامت بیان میکنند و آنگاه خود را در شئونات مذکور، نائب ایشان میدانند. به عنوان نمونه، ابوالقاسم ابراهیمی، چهارمین رهبر شیخیۀ کرمان، دربارۀ جایگاه امامت، اینگونه مینویسد:« امام، مشیّت، قدرت و دست خدا در اجرای جمیع امور وجودیه و کونیه و شرعیه است و امام، باب، سبیل خدا و سببِ أعظمِ جمیعِ امورِ عالم است. او، خلیفۀ خدا و صاحبِ ولایتِ عامۀ مطلقه بر جمیع ما سوی الله و مطّلع و شاهدِ بر کل موجودات است». وی در ادامه میگوید: «رکن رابع، نائبِ خاصِ امام و ناطقِ واحد و بابِ امام است و نیابتِ مطلقه دارد و مانند مشعل، محل بروز تمام صفات آتش است».[۱۱]
شیخیه تا آنجا پیش رفت که ابوالقاسم ابراهیمی، وجودِ امام را بدون رکن رابع، لغو دانسته است. وی مینویسد: «اگر چنین اشخاصی در مُلک نباشند، معلوم است که وجودِ امام لغو است».[۱۲] در ردّ رکن رابع، همین بس که پس از ۱۲ قرن تنها توسط شیخیه مطرح شده است و هیچ یک از فِرَق اسلامی سخنی از آن مطرح نکردهاند و حتی رهبران شیخیه، هرگاه با مخالفتی روبرو میشدند، بعضِ اعتقادات خود را انکار میکردند. با دقت در آثار مشایخ شیخیه، میتوان به این نکته پی برد که رهبران شیخیه برای اینکه به خود وجاهتی داده باشند و بتوانند ریاست خود را بر عوام تثبیت نمایند، رکن رابع را ابداع و آنقدر آن را بالا بردند، که کسی جرأت اعتراض به او را نداشته باشد. آنها رکن رابع را نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میدانند، در حالی که یکی از مسلماتِ مذهب حقۀ امامیه این است، که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها چهار نائب خاص داشته است و همگی از دنیا رفتهاند. آیا این اعتقاد شیخیه غیر از دکانبازی و فریبکاری و جایگاهسازی برای سِمَت رکن رابع است. کما اینکه میتوان پیدایش فرقۀ ضالۀ بابیه و بهائیت را یکی از آثار سوءِ اعتقاد به رکن رابع دانست.
پینوشت:
[۱]. رکن رابع، حاج محمد کریم خان کرمانی، ص ۱۴-۱۵.
[۲]. همان، ص ۶.
[۳] همان، ص ۱۷.
[۴]. همان، ص ۶-۲۸.
[۵]. رجوم الشیاطین، محمد کریم خان کرمانی، ص ۷۴؛ مجمع الرسائل فارسی، ص ۲۳۴.
[۶].رجوم الشیاطین،محمد کریم خان کرمانی، ترجمۀ ابوالقاسم ابراهیمی، ص ۸۷.
[۷].رسالۀ رکن رابع، محمد کریم خان کرمانی، ص ۱۰-۱۳.
[۸]. ارشاد العوام، حاج محمد کریم خان کرمانی، ج ۴.
[۹]. همان، ص ۱۰۰.
[۱۰]. مجمع الرسائل فارسی، ص ۴۱.
[۱۱]. فهرست، ابوالقاسم ابراهیمی، ص ۱۲۹.
[۱۲]. همان، ص ۱۱۷.
افزودن نظر جدید