اوشو نفی کننده نهاد مهم خانواده
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان موجودی اجتماعی است که پیش از هر چیز به خانواده نیاز دارد، چنانکه برای تحقق بخشیدن به فرایند رشد و تکامل خویش به ارتباط با دیگران نیازمند است. نوزاد انسان بیش از هر موجود دیگر نیازمند پدر و مادر و حمایت آن دو هست و نمیتواند بهتنهایی به زندگی ادامه دهد، باآنکه جانداران دیگر میتوانند پس از تولد نیازهای اولیه خود را تا اندازهای تأمین کنند. در این مسئله گرچه نیازهای جسمی کودک مانند غذا، لباس و مصونیت در برابر خطرها موردنظر است، اما بُعد دیگر وجود او یعنی روان و شخصیت کودک نیز اهمیت دارد، زیرا شخصیت و روحیات او نیز در این مرحله شکل میگیرد و نخستین سنگ بنای آن گذاشته میشود.
یکی از نهادهای مهم اجتماعی که اهمیت و نقشهای مختلف آن موردتوجه علمای مذهبی، صاحبنظران تعلیم و تربیت، جامعه شناسان و روان شناسان قرارگرفته، خانواده است.
صاحبنظران علوم اجتماعی برای خانواده تعاریف فراوانی ارائه کردهاند؛ ازجمله: «خانواده، سازمان اجتماعی معدود و نهاد سازندهای است که از طریق ازدواج که یک قرارداد اجتماعی است، تشکیل میشود.»[1] «ازدواج و تشکیل خانواده، خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوش بختی و نشاط طبیعی، ارضای غریزه جنسی، لذت بردن از زندگی، بهرهمندی از محبت و تعاون و مددکاری و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبت و هم آهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، برای رسیدن به هدفی متعالی.»[2]
اهمیت خانواده و نقش آن در جامعه بشری از رهاورد تأمل و تفکر در این دو بعد وجود کودک، آشکار میگردد. خانواده یک واحد اجتماعی است که هدف از آن در نگاه قرآن، تأمین سلامت روانی برای سه دسته است: زن و شوهر، پدر، مادر و فرزندان. همچنین هدف، ایجاد آمادگی برای برخورد و رویارویی با پدیدههای اجتماعی است. قرآن کریم میفرماید: «والذین یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا قُرَّةَ أَعینٍ وَ اجعَلنا لِلمُتَّقین إِماماً [فرقان/74] و کسانی که میگویند خدای ما، ما را از همسرانمان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهیزکاران گردان.»
این آیه بر اهمیت خانواده و پیشآهنگی آن در تشکیل جامعه نمونه انسانی اشاره دارد، چنانکه پیوندهای سالم و درخشان خانوادگی را ایدهآل پرهیزکاران معرفی میکند.
همچنین امام رضا (علیهالسلام) با اشاره به آثار و برکات ازدواج میفرمایند: «وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی الْمُنَاکَحَةِ وَ الْمُصَاهَرَةِ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ لَا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ لَا أَثَرٌ مُسْتَفِیضٌ لَکَانَ فِیمَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بِرِّ الْقَرِیبِ وَ تَقْرِیبِ الْبَعِیدِ وَ تَأْلِیفِ الْقُلُوبِ وَ تَشْبِیکِ الْحُقُوقِ وَ تَکْثِیرِ الْعَدَدِ وَ تَوْفِیرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ مَا یَرْغَبُ فِی دُونِهِ الْعَاقِلُ اللَّبِیبُ وَ یُسَارِعُ إِلَیْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِیب؛ [3] اگر درباره ازدواج و وصلت آیهای روشن از کتاب خدا و سنتی پیروی شده از پیامبر و احادیث فراوان نبود، بیگمان آثار و برکاتی چون نیکی کردن به خویشاوندان، نزدیک ساختن افراد، دور و اُلفت بخشیدن میان دلها و در هم تنیدن حقوق و افزودن بر جمعیت و اندوختن فرزند برای رؤیایی با سختیهای روزگار و پیشامدهای زمانه کافی بود که خردمند دانا به این کار رغبت نماید و انسان رهیافته درست اندیش بهسوی آن بشتابد.» در درون واحد اجتماعی خانواده پدر و مادر از آغاز تولد کودکان بهعنوان الگو برای آنان مطرح هستند، نقش و معنای اهمیت خانواده در بهسازی وضعیت بشر نیز در همین واقعیت نهفته است. در نگاه پیشوایان دین، باورها، چگونگی زندگی، عادتها، تمایلات و اهداف والدین از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کودکان هستند. بنابراین نوع رفتار والدین در هماهنگسازی خواستها و تمایلات خودشان از یکسو و تمایلات خانوادگی و اجتماعی از سوی دیگر و همچنین تلاش پیوسته آنان برای تأمین رفاه و سلامتی روانی خانواده و نوع برخوردشان با وظایف دینی و اجتماعی از عوامل ایجاد هسته تعاون و همکاری اجتماعی در کودک شمرده میشوند.
ارزش خانواده پیش از هر چیز بر پایه مودّت و دوستی بین اعضای آن استوار است، اعضایی که انجام حقوق متقابل، آنان را در کنار یکدیگر نگاه داشته است و اگر این جریان بر اساس دوستی و تفاهم ادامه یابد به کمال انسانی مورد انتظار خواهد انجامید.
یکی از برداشتهای نادرست اوشو در مورد مفهوم و ماهیت ازدواج نگرش وی به ساختار ازدواج در ادیان و جوامع انسانی میباشد. اوشو اساس ساختار اصلی خانواده را بر اساس مالکیت قرار داده که شوهر مالک زن است و هردو مالک فرزندان هستند لحظهای که تو مالک انسانی شدی منزلت آزادی و انسانیت را از او سلب کردهای تو همه زیباییها را از او گرفتهای و بر این اساس مخالفت خود را با ازدواج سر میدهد چون مخالف آزادی فردی است. در برابر این ادعا میتوان گفت که در نظام خانواده بحث از آیین همسرداری است نه آیین بردهداری. از طرفی آموزههای دینی مالکیت یک فرد بر فرد دیگری را کاملاً و با قاطعیت رد میکند و مالکیت صِرف مخصوص خالق انسان هست «لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض[آلعمران/189] و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست و خدا بر همه چیز تواناست.»
در کلام وحی بنیان خانواده نه بر اساس مالکیت بلکه بر اساس مَوَدَّت و رحمتی است که خداوند متعال آن را به یک خانواده ارزانی داشته تا بهوسیله آن به آرامش و سعادت برسند: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون[روم،21] و از نشانه های او اینکه از (نوع) خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد آری در این (نعمت) برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانه هایی است.»
با اندک مطالعهای در متون دینی و آموزههای اسلامخواهیم دید که اسلام روابط و تعاملات موجود در خانواده را بر اساس محبت و همدلی قرار داده و این محبت عامل تحکیم این پیوند ناگسستنی خواهد بود.
بنا بر آیه فوق محبت هدیهای است آسمانی از ناحیه خداوند متعال برای تمامی بندگان، تا همه بندگان بامحبت و عشق ورزیدن به یکدیگر عبادت خداوند را بیشازپیش بجا بیاورند.
همچنین اوشو شکل جدیدی غیر از ازدواج را برای یک زندگی جمعی پیشنهاد میکند و نام آن را (کَمون) میگذارد.
میگوید: باید شکلهای جدیدی از زندگی گروهی پدید آید من برای پرهیز از تداخل واژهها اسم آنها را اجتماع یا جامعه نمیگذارم بلکه این زندگی گروهی جدید را (کمون) میخوانم این واژه بسیار مهمی است مفهوم آن این است جایی که مردم فقط باهم زندگی نمیکنند بلکه ارتباط و پیوند عمیق با یکدیگر دارند.[4] اوشو نتیجه این (کمون) را آفرینش انسان نوین میداند. و میگوید همه تلاش من بر یکچیز متمرکز است: آفرینش انسانی نوین مثل (زوربای بودا)[5] «بهشت برین این انسان نوین همین سیاره خاکی خواهد بود ما قادریم در همینجا بهشتی خلق کنیم، همینجا بر روی این سیاره خاکی. [6]
دورنمای وی از دنیای نوین یعنی دنیای کمونها دنیایی عاری از خانوادههاست او در مورد معنویتی که در کمون خویش میخواهد به انسان نوین ارائه دهد چنین میگوید: انسان اینجاست تا مشعوف گردد، سر ذوق بیاید و تا آنجا که ممکن است زیبا تؤام با آرامش و راحتی زندگی کند. [7] اگر دلیل اوشو برای مقابله با نهاد خانواده و ایجاد (کمون) تأمین آرامش و شادمانی باشد، طبیعتاً این آرامش در یک زندگی سالمی شکل میگیرد که بنای آن بر مودّت و محبت گذارده شده و فرزندان بهعنوان رحمت الهی چراغ فروزانی هستند که بر زیبایی این زندگی دوچندان میکنند«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُن» [فرقان/74] پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده. (قرة عین) معادل نور چشم است که در فارسی، کنایه از کسی که مایه سرور و خوشحالی است این تعبیر در اصل از کلمه قُر (بر وزن حُر) گرفتهشده که به معنی سردی و خنکی است، و ازآنجاکه معروف اشک شوق همواره خنک، و اشکهای غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا (قُرَّةَ عَین) به معنی چیزی است که مایه خنک شدن چشم انسان میشود، یعنی اشک شوق از دیدگان او فرومیریزد، و این کنایه زیبایی است از سرور و شادمانی.
امام علی (علیهالسلام) در مورد آرامش میفرماید: ا الأنسُ فی ثَلاثَةِ الزَوجَةِ المُوافَقَةِ وَ الوَلَدِ الصالِحِ (اَلبارَ) وَ الأَخَ المُواِفق؛ [8] آرامش در سه چیز است: همسر موافق و همراه، فرزند صالح، برادر همراه». پیامبر اكرم (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «در روز رستاخیز، مردی از امت مرا میآورند، درحالی که هیچ کار نیکی که به سبب آن، برایش امید بهشت برود، ندارد اما خداوند متعال میفرماید: أدخلوهُ الجنّةَ فَإنّهُ کانَ یَرحَمُ عَيالَه [9]، او را به بهشت ببرید چراکه به خانوادهاش مهر میورزد». فرزندان کوچکتر در چنین خانوادهای در سایه مهر و رحمت پدر و مادر قرارمیگیرند و حوائج ضروری زندگی فرزند را تأمین میکنند، لذا آن محبت و مودت وادارشان میکند به اینکه در حفظ و حراست، و تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بکوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل بهکلی منقطع میشد، و هرگز نوع بشر دوام نمییافت. [10] امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «انّ اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ [11]، خداوند در قیامت بندهاش را به خاطر شدت محبت او به فرزندش رحم میکند و میبخشد.»
با توجه به عبارتهای نقلشده از اوشو به نظر میرسد منظور اوشو از یک زندگی کمونی و همچنین ساختن بهشت روی زمین، آزاد بودن تمامی فسادهای انجامشده توسط بشر خصوصاً در مورد مسائل جنسی و زناشویی است، تا او و پیروانش بتوانند بدون هیچگونه مسئولیت در قبال طرف مقابل و همچنین عدم پیوند عاطفی با جنس مخالف، به سرمستیهای برخاسته از نفوس بیمارشان ادامه دهند.
پینوشت:
[1]. محمدحسین فرجاد، مقدمهای بر جامعهشناسی و سیر تحول و تکامل جامعه، تهران، نشر بوعلی، ص 110.
[2]. ناهید مهابادی راد، روانشناسی ازدواج یا تشکیل خانواده، تهران، نشر حافظ، 1371، ص 89.
[3]. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 5، ص 374.
[4]. آینده طلایی، اوشو، مترجم مرجان فرجی، نشر فردوس، 1381، ص 95
[5]. آینده طلایی، اوشو، مترجم مرجان فرجی، نشر فردوس، 1381، ص 102
[6]. همان، ص 102
[7]. همان، ص 105
[8]. غررالحکم، تمیمی آمدی، (یکی از بزرگان علمای شیعه امامیه بوده است)، ص 406.
[9]. کنز العمال، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی (متقی هندی)، ج 16، ص 276.
[10]. برگرفته از کتاب شریف المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ذیل آیه 21 سوره روم
[11]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 6، ص 50.
افزودن نظر جدید