سه دسته روایت با سه موضوع و سه نتیجه گوناگون

  • 1394/02/14 - 13:47
از مهم‌ترین شبهاتی که وهابیت معاصر در مبحث غدیر هر ساله با فرا رسیدن عید غدیر خم، شبانه روز در رسانه‌ها، ماهواره‌ها، سایت‌های اینترنتی، تالارهای گفتگو، کتاب‌ها و مقالات، با استناد به روایات خود تکرار می‌کنند این شبهه می‌باشد که حدیث غدیر اگر هم سند آن صحیح باشد هیچ تصریحی بر جانشینی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد، بلکه...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مهم‌ترین شبهاتی که وهابیت معاصر در مبحث غدیر هر ساله با فرا رسیدن عید غدیر خم، شبانه روز در رسانه‌ها، ماهواره‌ها، سایت‌های اینترنتی، تالارهای گفتگو، کتاب‌ها و مقالات، با استناد به روایات خود تکرار می‌کنند این شبهه می‌باشد که حدیث غدیر اگر هم سند آن صحیح باشد هیچ تصریحی بر جانشینی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد، بلکه مراد از آن، پاسخ به صحابه‌ای بود که به یمن اعزام شده و بسیاری از آنان از علی (علیه السّلام) شکایت نموده و بغض خود را نسبت به او آشکار ساختند؛ به همین رو پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواست تا درباره محبت و دوستی علی (علیه السّلام) و تشویق بر این موضوع مطالبی را بیان کند، از این رو فرمود: «هر که من دوست اویم، زین پس علی دوست اوست.»

پاسخ: سه دسته روایت با سه موضوع و سه نتیجه گوناگون؛ شبهه‌ای که در بخش طرح شبهه به آن اشاره گردید، بر اساس حدسیات و بدون استناد به دلایل، قراین و شواهد علمی می‌باشد؛ چرا که از بررسی احادیث صحیح السندی که در باب اعزام سپاه اسلام به منطقه «همدان» (یمن) روایت شده به دست می‌آید که این اعزام سه مرتبه، به سه منظور متفاوت و در سه سال متوالی صورت گرفته که هیچ یک از آنها ارتباطی به واقعه غدیر که در روز 18 ذیحجه در غدیر خم صورت پذیرفته، نداشته؛ اما می‌بینیم شبهه‌افکنان برای سرپوش گذاردن بر واقعه غدیر، بدون ارائه هرگونه دلیل و مستند علمی همه روایات را به صورت یک جا به واقعه غدیر مرتبط کرده‌اند؛ در حالی که با بررسی روایات مرتبط با موضوع بحث، به سه دسته از روایات، با موضوعات مختلف، در سه سال پی‌درپی و با نتایج گوناگون برخورد می‌کنیم:

- مرتبه نخست، سال 8 هجری برای فتح یمن؛ در دسته نخست از روایاتی که در آنها از اعزام گروهی از صحابه به سرزمین یمن به فرماندهی امیرمؤمنان (علیه السّلام) سخن به میان آمده به این نکته پی‌می‌بریم که این موضوع در سال 8 هجری یعنی دو سال پیش از واقعه غدیر اتفاق افتاده و طبعا ارتباطی به واقعه غدیر ندارد. پس با این قرینه که اعزام این سپاه برای فتح یمن و دعوت مردمان آن سرزمین به اسلام در سال 8 هجری بوده، تمام روایاتی که در آنها قرائنی از این موضوع موجود است به لحاظ زمانی و مکانی با حدیث غدیر بی‌ارتباط و از محل بحث خارج است. متن ذیل، از زبان یکی از صحابه بهترین شاهد برای مدّعای ماست: «برای شکایت از علی (علیه السّلام) وارد مسجد شدم؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داخل خانه‌اش بود و گروهی از صحابه، درب منزل او ایستاده بودند. صحابه گفتند: از یمن چه خبر؟ گفتم: خدا پیروزی را نصیب مسلمانان کرد. گفتند چرا زود آمدی؟ گفتم: علی (علیه السّلام) یکی از کنیزها را به عنوان خمس برای خود تصاحب نموده، آمده‌ام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از این موضوع با خبر سازم. صحابه گفتند: پیامبر را با خبر ساز که این باعث می‌گردد علی (علیه السّلام) از چشم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ساقط گردد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با شنیدن این سخنان با حالت خشم و غضب خارج شد و فرمود: برخی را چه شده که دنبال عیب‌جویی از علی (علیه السّلام) هستند؟ هر که از علی (علیه السّلام) عیب‌جویی کند، از من عیب‌جویی نموده و هر که از علی (علیه السّلام) دوری جوید از من دوری جسته. علی (علیه السّلام) از من است و من از اویم. او از سرشت من آفریده شده است.»[1] قرینه‌هایی همچون «وارد شدن به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)»، «منزل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)» و «به دست آمدن پیروزی در جنگ یمن» بر وقوع این حادثه در سال هشتم هجرت دلالت دارد.

- مرتبه دوّم، سال 9 هجری برای قضاوت؛ دسته دیگر از روایاتی که در موضوع اعزام امیرمؤمنان (علیه السّلام) به سرزمین یمن وارد شده به موضوع قضاوت آن حضرت برای مردم آن سرزمین دلالت دارد. در این دسته از روایات نیز با توجه به آن که در آنها شکایتی از سوی صحابه درباره امیرمؤمنان (علیه السّلام) به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح نگردیده، پس این دسته از روایات نیز به این جهت از لحاظ موضوع، زمان و مکان از محل بحث خارج می‌گردد و یا حتّی اگر موضوع شکایت هم مطرح می‌‌بود به لحاظ زمانی و مکانی ارتباطی با واقعه غدیر ندارد.

- مرتبه سوم، سال 10 هجری برای گرفتن زکات؛ بیشترین تکیه شبهه‌کنندگان بر دسته سوّم از روایات است که در سال دهم هجری به منظور جمع‌آوری زکات و به فرماندهی امیرمؤمنان (علیه السّلام) صورت گرفت. این دسته از روایات به سبب نزدیکی آن از لحاظ زمانی و مکانی به واقعه غدیر، امکان شبهه‌افکنی در آن بیش‌تر است. اصل ماجرای شکایت برخی از سپاهیان یمن که از مجموع روایات دسته سوّم برداشت می‌شود. بدین قرار است: «امیرمؤمنان (علیه السّلام) که به فرماندهی سپاهی به یمن عزیمت کرده بود، برای پیوستن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شرکت در مراسم حج، یکی از صحابه را بر سپاه خویش گمارد و اندکی زودتر به سوی مکّه بازگشت. آن صحابی در غیاب حضرت، پیش‌دستی کرد و به افرادش اجازه داد تا پارچه‌هایی را که به عنوان زکات، جمع‌آوری شده بود را برای خود بردارند. هنگامی که سپاه یمن با کمی تأخیر پس از امیرمؤمنان (علیه السّلام) به مکّه نزدیک شد، حضرت از شهر بیرون آمد تا آنان را ملاقات نماید که ناگاه لباس‌ها را بر تن آنها مشاهده نمود. به فرمانده‌ای که گمارده بود فرمود: «وای بر تو! این چه وضعی است؟» او گفت: «افراد را با این جامه‌ها پوشاندم تا هنگامی که با مردم مواجه می‌شوند، برازنده و زیبا جلوه کنند.» حضرت فرمود: «لباس‌ها را پیش از آن که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برسیم، از تن درآورید!» سپاهیان که این کار بر ایشان گران تمام شده بود به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گلایه نمودند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میان مردم برخاست و خطبه‌ای خواند و فرمود: «ای مردم! از علی (علیه السّلام) شکایت نکنید که او در امور الهی جدی‌تر از آن است که مورد شکایت قرار بگیرد.» سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از این موضوع درگذشت و به حج خویش مشغول شد و مناسک و سنّت‌های حج را به آنان آموخت.»[2] برخی از روایات دسته سوم همچون روایت بالا تصریح دارد که شکایت‌ها پیش از آغاز مراسم حج بوده و با این توصیف، فاصله زمانی و وجود مراسم حج به خوبی عدم ارتباط این شکایت‌ها با واقعه غدیر را مشخص می‌سازد.[3]

پی‌نوشت:

[1]. المعجم الأوسط، طبرانی، دار الحرمین، قاهرة، ج 6، ص 162.
[2]. السیرة النبویة، ابن هشام، دار الجیل، بیروت، ج 6، ص 8.
[3]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 2، ص 205.

تولیدی

دیدگاه‌ها

بهتر بود نام آن صحابی که سر خود غنایم را تقسیم کرد یعنی خالد بن ولید را هم می‌آورید تا مردم بهتر سیف الله مسلول جناب ابوبکر را بشناسند کسی که از اول بنای دشمنی و بغض با امام علی علیه السلام را داشت و در مواقع گوناگون بغض خود را به ایشان نشان می داد چه پیش از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله با شکایت و توهین به ایشان و چه بعد از وفات پیامبر با حمله به خانه زهرا سلام الله علیها. خداوند دشمنان امیرالمومنین علی ع را غریق لعنت خود بگرداند. ان شاء الله

سلام و عرض ادب آقای بابک لطفا مراعات وحدت را بکنید، چرا که دشمن(استکبار) در کمین است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.