جایگاه زن در فریقین

  • 1394/01/31 - 10:47
با توجه به آنچه گفته شد روشن می‌شود که سرچشمه توهم تضعیف حقوق و جایگاه زن در اسلام در کدام مکتب کلید خورده‌است. ولی با این همه همواره جای این پرسش نیز باقی است که مذهبی که علمایش زن را دام شیطان معرفی می‌کنند و او را سرچشمه همه شرور می‌دانند چرا پشت سر یک زن (عایشه) سنگر گرفته، صاحبان اصل دین را رها کرده، و دین و اصول...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از طرف مخالفان دین مبین اسلام همواره مطرح می‌شود این است که دین جایگاه و ارزش زن را تباه کرده و حقوق او را به عنوان یک انسان نادیده می‌گیرد این در حالی است که در قرآن کریم در آیات مختلف هیچ تفاوتی در حقوق انسانی هردو جنس مرد و زن قائل نشده است و همواره آن‌ها را به عنوان انسان‌هایی با قدرت اختیار به رسمیت شناخته، که با میل و اراده خود سعادت یا شقاوت خود را برمی‌گزیند؛«َمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا [124/نساء] و کسانی که کارهای شایسته کنند (چه مرد باشند یا زن) در حالی که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت می‌شوند، و به قدر گودی پشت هستهٔ خرمایی مورد ستم قرار نمی‌گیرند.» تنها تفاوت‌هایی که قرآن در مورد مرد و زن قائل می‌شود در جنبه جنسیتی و اقتضائات جنسی آنان است نه جنبه انسانی آنان. چنان‌چه پیامبر اکرم و ائمه بزرگوار شیعه (علیهم‌السلام) هم همگی بر مقام والای زن صحه گزارده‌اند، که احادیث زیر نمونه از آنهاست؛
امام صادق (علیه السلام): «أَکثَرُ الخَیرِ فِی النِّساءِ [1] بیشترین خیر و برکت در زنان است.» امام سجاد (علیه السلام) فرموده‌اند: «اینکه پولی داشته، وارد بازار شوم و از قصابی گوشتی خریده و برای همسر و عائله ام ببرم. من این کار را از آزاد کردن بنده در راه خداوند تبارک و تعالی بیشتر دوست دارم.»[2] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خدای بزرگ، به زنان مهربان‌تر از مردان است و هیچ مردی، زنی از محارم خود را خوشحال نمی‌کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد می‌کند.»[3] امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: «آنها (زنان) نزد شما امانت‌های خدا هستند، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید.»[4] حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «هر کس از دوستان ما باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می‌کند.»[5] امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «وَ لاتُمَلِّکِ المَرأَةَ أَمرَها ما جاوَزَ نفس‌ها فَإِنَّ المَرأَةَ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَةٍ...؛ [6] کاری که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گُلی است (ظریف و آسیب پذیر) نه قهرمان و کار فرما.»
ولی به‌راستی ریشه این توهم و بدبینی به دین مبین اسلام از کجا نشأت می‌گیرد، آیا به‌راستی در منابع واقعی اسلام به شخصیت زن توهین شده است یا اینکه کسانی مغرضانه به این دین الهی وصله چسبانده‌اند؟ با بررسی برخی متون اهل سنت و وهابیت دیدگاهی متفاوت از آنچه در متون اصلی دین توسط معصومین وارد شده است را شاهد هستیم که با اصول پذیرفته شده‌ی اسلام متفاوت است. این متون با نسبت دروغ، برخی توهمات به پیامبر بزرگ اسلام باعث خدشه‌دار شدن چهره زیبای اسلام در اذهان عمومی شده‌است، نمونه‌ای از این احادیث کذب را باهم مرور می‌کنیم؛
صحیح مسلم؛ زن، سگ سیاه و الاغ نماز را باطل می‌کنند: «پیامبر فرمودند: زمانی که یکی از شما برای نماز ایستاد اگر در جلویش چیزی مثل عصا بود نمازش را می‌پوشاند زمانی که بین او دستانش امثال عصا نبود پس در این هنگام نمازش را الاغ، زن و سگ سیاه باطل می‌کند.»[7]
صحیح بخاری، فتنه‌ای پر ضررتر از زن نیست: «عَنِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه وسلم) قَالَ «مَا تَرَکْتُ بَعْدِی فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَی الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ. [8] پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پس از من برای مردان فتنه‌ای زیان‌انگیزتر از زنان نخواهد بود.» خطیب بغدادی به پیامبر نسبت می‌دهد: «أَنَّ النَّبِیَّ، قَالَ: «أَعْرُوا النِّسَاءَ یَلْزَمْنَ الْحِجَالَ» [9] زنان را بی لباس بگذارید تا در خانه یا در پس پرده بمانند.» عمر، زنان را شیطان می‌دانست؛ «روزی عمر شنید که زنی این شعر را می‌خواند: زنان گل و ریحان‌اند که برای شما مردان خلق شده‌اند، در حالیکه شما مردان همه عاشق بوی گل و ریحان هستید. عمر در جواب آن زن گفت: زنان شیطان‌هایی هستند که برای ما مردان خلق شده‌اند، خدایا ما از شر شیاطین به تو پناه می‌بریم.»[10] خوشحال شدن شیطان از خلقت زن؛ بدر الدین عینی در شرح صحیح بخاری می‌نویسد: «روایت شده است که خداوند زمانی که زن را خلق کرد شیطان به شدت خوشحال شد و گفت این زنان تورهای هستند که هرکس در آن گیر کند نمی‌تواند فرار کند.»[11]
مطمئن‌ترین سلاح ابلیس، زنان هستند؛ در شرح صحیح بخاری آمده‌است که رسول خدا فرمود: «أوثق سلاح إبلیس النساء. [12] کاری‌ترین سلاح ابلیس، زن‌ها هستند.» تمام وجود زن، شر است؛ ابوالقاسم اصفهانی این مطلب را از زبان رسول خدا ص نقل کرده: «و قال: النساء شر کلهن و شر ما فیهن قلة الاستغناء عنهن. [13] پیامبر ص فرمودند: زن همه‌اش شر است و بدتر از آن اینکه بی‌نیازی از آنها کم است.» کودک، عقلش از زن بیشتر است؛ ابوالقاسم اصفهانی در محاضرات الأدبا می‌نویسد: «و قیل لا تدع المرأةَ تضربُ صبیاً فإنه أعقلُ منها. [14] اجازه ندهید که زن، کودک را بزند؛ چون کودک از خود زن عاقل‌تر است.» زن از پهلوی کج خلق شده‌است؛ باز ابوالقاسم اصفهانی می‌نویسد: «و فی الحدیث: خُلِقَتِ المرأةُ من ضِلْعٍ مُعوجٍ فلما أرادتْ تقویمَه انصدع. [15] در حدیث آمده‌است که: «خلقت زن از پهلوی کج بوده است اگر بخواهی راستش کنی می‌شکند.»
با توجه به آنچه گفته شد روشن می‌شود که سرچشمه توهم تضعیف حقوق و جایگاه زن در اسلام در کدام مکتب کلید خورده‌است. ولی با این همه همواره جای این پرسش نیز باقی است که مذهبی که علمایش زن را دام شیطان معرفی می‌کنند و او را سرچشمه همه شرور می‌دانند چرا پشت سر یک زن (عایشه) سنگر گرفته، صاحبان اصلی دین را رها کرده، و دین و اصول و احکام و فروع دین را از آن زن می‌گیرند و رأی و نظر او را بر همه ترجیح می‌دهند! آیا این تعارض در عمل و گفتار نیست؟!

پی‌نوشت‌:

[1]. من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 385، ح 4352
[2]. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 46 ص 66 به نقل از کافی ج 2 ص 12 به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام، شرح نراقی
[3]. کافی، شیخ کلینی، ج 6، ص 6، ح 7
[4]. مستدرک الوسایل، نوری، ناشر: موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، بیروت، جلد 2، ص 551 
[5]. بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 103، ص 223 
[6]. نهج البلاغه، نامه 31
[7]. صحیح مسلم،  مسلم نیشابوری، ج 1، ص 232 کتاب الصلاه باب قدر ما یستر المصلی
[8]. صحیح البخاری، بخاری، مکتبه السلفیه، ج3، ص 361، ح 5096 
[9]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ناشر: دار الکتب العلمیة، ج12 ص 315
[10]. تفسیر قرطبی، قرطبی، دار الشعب، القاهرة، ج 7 ص 68/ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفة، ج2، ص 223
[11]. عمدة القاری شرح صحیح البخاری، بدر الدین العینی، دارالکتب العلمیه، ج 20، ص 126 
[12]. عمدة القاری شرح صحیح البخاری، بدر الدین العینی، دار إحیاء التراث العربی، ج20، ص 89  
[13]. محاضرات الأدباء و محاورات الشعرء و البلغاء، ابوالقاسم اصفهانی، دارمکتبه الحیاه، ج2 ص 218 
[14]. محاضرات الأدباء و محاورات الشعرء و البلغاء، دارمکتبه الحیاه، ج2، ص 218 
[15]. محاضرات الأدباء و محاورات الشعرء و البلغاء، دارمکتبه الحیاه،ج 2، ص 218.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.