ماجرای مرحوم محدّث نوری و کتاب او چیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در میان آن همه علمای شیعه که بر عدم تحریف قرآن اجماع نمودهاند، تنها یک نفر، آن هم نه آنگونه که وهابیت از آن چماق ساخته و بر سر شیعه میکوبند، لغزش نموده و کتابی درباره این موضوع نوشته که همین بهانهای برای حمله بیرحمانه وهابیت به شیعیان گردیده. مرحوم میرزا حسین نوری معروف به محدّث نوری، صاحب کتاب مستدرک متوفای 1320 هجری قمری پدر زن مرحوم شیخ فضل الله نوری یکی از علمای شیعه اخباری مسلک بوده است. نامبرده کتابی تحت عنوان «فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب» نگاشت. وی در این کتاب با استناد به بعضی روایات در صدد اثبات ادعای خویش مبنی بر حذف برخی آیات (و چه بسا سورههایی) از قرآن میباشد.
پاسخ:
شایسته است برای روشن شدن حقیقت، به این مطالب توجه گردد: محدّث نوری از علمای أخباری بوده و آنچه وی در کتاب فصل الخطاب آورده آرای شخصی او با استفاده از ظاهر این روایات بوده که عقیده هیچ یک از شیعیان و علمای شیعه با آن موافق نیست. البته وهّابیت برای تحکیم نظریه محدّث نوری تلاش نمودهاند برخی دیگر از علمای شیعه همچون مرحوم کلینی (صاحب کتاب کافی شریف) را نیز مؤید نظریه تحریف جلوه دهند در حالی که استناد آنها به مضامین احادیث کتاب کافی و عناوین بابهایی از آن است که متأسفانه محدث نوری نیز زمینه را برای این گروه فراهم کرده و آورده است که «مرحوم کلینی روایاتی را در کافی، به ویژه در باب «نکت و نتف»، در زمینه تحریف قرآن آورده و متعرض رد و نقد آنها نشده» و آن را دلیل بر این گرفته که شیخ کلینی نیز با تحریف موافق بوده است. در حالی که که بر اهل فن پوشیده نیست که شیوه مرحوم کلینی در اصول کافی اینگونه نبوده که روایتی را بیاورد و سپس در رد و یا تائید آن احتجاج کند، بلکه وی احادیث را از قوی به ضعیف نقل کرده و نمیتوان گفت اعتقاد وی بوده است. بر فرض که در کتاب شریف کافی، روایاتی در تأیید تحریف آمده باشد، اما زمانی میتوان عقیده تحریف را به وی نسبت داد که این مقدمات اثبات شود: الف) دلالت آن احادیث بر تحریف، ظاهر و غیر قابل تأویل باشد... ب) نویسندهی کتاب، درستی آن روایات را کاملا و بدون استثنا بپذیرد. ج) نویسندهی کتاب، در برابر آن احادیث، احادیث معارض دیگری -که به نظر وی راجح باشد- نیاورده باشد. د) خبر واحد نزد نویسنده کتاب حجت باشد...؛ ه) در صورت تعارض دو دسته روایات، دستهای که موافق با آیات قرآن است مقدّم گردد. در حالی که نه تنها هیچ یک از مقدمات بالا درباره شیخ کلینی ثابت نیست، بلکه ورایات معارضی که وی در این موضوع آورده هم از لحاظ کمّیت و هم به لحاظ استحکام سند، بسیار بیشتر و موافق با آیات قرآن و اجماع علمای شیعه و سنی در تحریفناپذیری قرآن کریم است.
با بررسی روایاتی که وی در این کتاب آورده به خوبی نشانگر این حقیقت است که اسطوره تحریف قرآن بیش از آن که پدیدهای شیعی باشد، سنّی است و در کتابهای تاریخ و حدیث -حتی صحاح ستّه اهلسنت- به روشنی روایت شده. همچنین مرحوم محدّث نوری روایاتی را که به نظرش دلالت بر تحریف داشته را به 12 دسته تقسیم کرده که 9 دسته از آنها از منابع اهلسنت است. و بسیاری از روایاتی که مرحوم محدّث نوری معنای تحریف را از آنها برداشته نموده به معنای تحریف نیست؛ بلکه به معنای «تغییر» که در اثر اختلاف قرائتهای هفتگانه که در قرآن، تغییر و تبدیل به وجود آورده، میباشد و چنین روایاتی مسلما متواتر نبوده و بر پایه اجتهادها و نظریات شخصی استوار میباشند؛ مانند روایاتی که از اهلبیت (علیهم السّلام) وارد شده که به برخی مخاطبان خود از اهلسنت میفرماید: شما کتاب خدا را «تحریف» کردهاید.
برخی از محققان درباره انگیزه میرزای نوری گفتهاند: از میرزا حسین نوری پرسیدیم چه شد که چنین کتابی نوشتی که مایه خجالت ما و تهاجم معاندین گردد؟ وی گریست و گفت: سید معمّم هندیای نزد من آمد و به من گفت: اگر خدا اسم علی (علیه السّلام) را در قرآن آورده بود دیگر به این شکل حقش غصب نمیگردید و به این شکل خانهنشین نمیگردید؛ سپس او اصرار شدیدی نمود که کتابی در نقص قرآن نوشته شود که باعث تسکین قلبهای ما باشد و محبت ما را به امیرمؤمنان (علیه السّلام) بیشتر نماید و با پافشاری فراوان خواست که لااقل روزی یک صفحه در این باره به او مطالبی را بدهم و خودش هر روز نزد من میآمد و صفحهای از این گونه روایات از من میگرفت. مدّتی گذشت و دیگر از او خبری نشد تا این که یکبار در بغداد برای اخذ ویزا به سفارت انگلیس رفتم -زیرا آن زمان، عراق تحت سلطه بریتانیا بود- دیدم یکی از اعضای سفارت به من نگاه معناداری میکند. سلام کرد و گفت: مرا میشناسی؟ گفتم: خیر. گفت: من همان سید هندی هستم که هر روز نزد تو آمده و خواستار صحفهای از کتاب تو بودم که اکنون تبدیل به این کتاب «فصل الخطاب» شده است.[1] از طرفی بهترین سخن برای اعتقاد واقعی مرحوم میرزای نوری درباره عدم تحریف قرآن، جملهای است که یکی از مراجع عظام شیعه از وی نقل قول نموده است: «اعتقاد محدّث نوری در پایان عمر، چنین بود که برای من ثابت است که قرآن کریم با تمام سورهها، آیات و جملات آن، همانی است که بین دو جلد آن هم اکنون در اقصی نقاط عالم به عنوان وحی الهی موجود است و هیچ تغییر و تبدیل و کم زیادی تا به امروز باقی مانده و به تواتر قطعی و بدون شک و تردید به دست ما رسیده و هیچ یک از شیعیان امامیه در این موضوع شک ندارد.»[2]
پینوشت:
[1]. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، محمد صادق تهرانی، فرهنگ الاسلامیة، قم، ج 12، ص 329.
[2]. مجموعة الرسائل، آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی، قم، ج 2، ص 373.
افزودن نظر جدید