اسباب شفاء از دیدگاه آیات و روایات اهلسنّت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ همه معتقد بر این هستیم که استشفاء به دست خداوند قادر متعال است و اوست که مدبر الامور است و تمام ذرات در عالم امکان به اذن او رخصت جابجایی پیدا میکنند. در بحث استشفاء نیز همانند سایر امور، اثر بخشی در نهایت به واسطه امر خداوند صورت میپذیرد. منتها نکته در این است که خداوند برای هر کاری در جهان، اسباب و لوازمی را مهیا کرده و به قول معروف خداوند (به جز در امر معجزات) کارهایش را به وسیله اسباب و مسببّات انجام میدهد که استشفای از امراض نیز داخل در این مجموعه است. بر این اساس خداوند استشفاء را در مقابل بیماریهای روحی و روانی و جسمی در امور مختلفی قرار داده که بعضی از آنها امور معنوی و بعضی را نیز در میان خوراکیها پنهان نموده است. ما در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
خداوند سبحان در مورد کتاب آسمانی قرآن مجید میفرماید: «قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ۚ أُولَـٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ [فصلت/44] بگو این (کتاب) برای کسانی که ایمان آوردهاند، هدایت و درمان است. ولی کسانی که ایمان نمیآورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمیبینند؛ آنها (همچون کسانی هستند که گویی) از راه دور صدا زده میشوند.» همچنین در آیه دیگر از قرآن مجید آمده است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا [اسراء/82] و از قرآن آنچه شفا و رحمت است، برای مومنان نازل میکنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید.»
خداوند در آیهای دیگر «عسل» را مایه شفاء دانسته است: «ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [نحل/69] سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما! از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگهای مختلف خارج میشود که در آن، شفا برای مردم است. به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیتی که میاندیشند». روایتی نیز وارد شده که در آن «سوره حمد» را مایه شفا دانستهاند: ابوبکر بیهقی مینویسد: «از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای جابر! آیا تو را خبر ندهم به بهترین سورهای که در قرآن نازل شده؟ عرض کردم: بله ای رسول خدا. حضرت فرمود: سوره «فاتحه الکتاب» بزرگ است و من آن را بزرگ میشمارم. سپس فرمود: در آن شفای از هر دردی است.»[1]
اما ببینیم مستشکلین به شفای تربت سیدالشهداء (علیه السلام)، برای استشفاء قائل به چه اموری هستند: ایشان به زعم خود روایات صحیح السندی را در کتب روائیشان آوردهاند که خوب است قبل از بیان آن متذکر شویم که شیعه به اینگونه روایات اعتقادی ندارد؛ اما در این روایات مواردی آمده که خوب است وهابیت به جای اعتراض به عمل شیعیان، به این موارد نیز اشکال جدی وارد نمایند: «عایشه گوید: هرگاه کسی از ما نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دردی شکایت میکرد و یا زخم و جراحتی بر میداشت، حضرت انگشت سبابهاش را بر زمین میمالید، آن را بلند میکرد و میفرمود: «بسم الله! خاک زمین ما، با آب دهان برخی از ما، به اذن خدا بیماران ما را شفا میدهد.»[2] شایان ذکر است که بخاری نیز دو روایت پشت سر هم را که شبیه روایت مسلم در شفا بودن خاک مدینه و آب دهان برخی صحابه را نقل نموده است.[3] و امّا سئوال دیگر، چرا آنان که به تبرّک و استشفای تربت سیّدالشهداء اشکال میکنند، نسبت به غبار شهر مدینه مشکلی نمیبینند؟ «اسماعیل بن محمد بن ثابت بن قیس بن شماس از پدرش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده: گرد و غبار شهر مدینه شفای بیماری جذام است.»[4]
پینوشت:
[1]. البیهقی، شعب الایمان تحقیق: محمد سعید بسیونی زغلول، دار الکتب العلمیه، بیروت1410ه، ج2، ص450، ح2367
[2]. مسلم بن الحجاج النیسابوری، صحیح مسلم، تحقیق: محمد عبدالباقی، بیروت، ج4، ص1724، ح2194
[3]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، تحقیق: دیب البغا، بیروت1407، ج5، ص2168، ح5414
[4]. السیوطی، جامع الاحادیث، دار النشر، ج5، ص238، ح30
افزودن نظر جدید