روایات افضیلت حضرت علی (ع) در معتبرترین کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اهل سنت همواره برای اثبات افضلیت ابوبکر بر سایرین و به دنبال آن اثبات خلافت و جانشینی او بعد از نبی مکرم اسلام، احادیثی را در فضیلت او ذکر میکنند که حتی بسیاری از منابع معتبر خودشان هم به ساختگی بودن آنها اعتراف دارند. در صورتی که وقتی به دنبال افضل در کتابهای آنان بگردیم، کتب معتبر آنان علی (علیه السلام) را معرفی میکنند، به احادیث زیر که در کتب اهل سنت و توسط علمای آنان نوشته شدهاست توجه کنید؛
اهل سنت ما را متهم به غلوّ درباره حضرت علی (عليه السلام) میکنند. این روايت را بخوانید؛ کدام یک از روایات شیعه که به قول اهل سنت در مورد علی (علیه السلام) غلو میکند به پای این روایت میرسد؟ نبی مکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) به حضرت علی (عليه السلام) فرمود: «والذي نفسی بيده! لولا أن يقول فيك طوائف من أمتی ما قالت النصارى فی عيسى بن مريم، لقلت فيك اليوم مقالا لا تمرّ بأحد من المسلمين إلا أخذ التراب من أثر قدميك يطلبون به البركة.[1] قسم به خدايی که جان من در قبضه قدرت اوست! اگر اين دلهره را نداشتم که مردم درباره تو غلوّ کنند، همانگونه که درباره عيسی غلوّ کردند، درباره تو سخنی را میگفتم که از کنار هيچ مسلمانی عبور نمیکردی، مگر اينکه خاک زير پای تو را برمیداشتند و با آن، تبرک میجستند.» عجب روایت زیبایی! اگر 500 روايت درباره فضائل و علم و زهد و مقام حضرت علی (عليه السلام) را در يک کفه ترازو بگذاريد و اين روايت را در کفه ديگر آن، اين روايت سنگينی میکند. در خانه اگر کس است، يک حرف بس است. هزاران روايتی که شما اهل سنت در فضيلت ابوبکر و عمر و عثمان و ديگر صحابه آوردهايد (برفرض صحت) را در يک کفه ترازو بگذاريد و اين روايت را در کفه ديگر. به پای این روایت نمیرسد، آيا بالاتر از اين أفضليت است؟
در کتاب صحيح مسلم، در رابطه با قضيه جنگ خيبر داستان مفصلی دارد: «پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) پرچم را به دست ابوبکر داد و رفت و شکست خورده برگشت. به دست عمر داد و رفت و شکست خورده برگشت. به طوری که بين سپاه و ابوبکر و عمر، اختلاف بود که لشکر، ابوبکر و عمر را میترساند يا ابوبکر و عمر لشکر را، که نتوانستند حمله کنند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «لأعطين الراية رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله.[2] فردا، پرچم را به دست کسی میدهم که او خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست دارند.» اگر به دنبال أفضليت میگرديد، کدام أفضليت بالاتر از اينکه خدا و پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) او را دوست دارند؟ آيا به دنبال فضلی بهتر از اين هستيد؟ حتی خلیفه دوم آرزوی داشتن این فضیلت را داشتهاست؛ «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ طَيْفُورٍ، قثنا قُتَيْبَةُ، نا يَعْقُوبُ، عَنْ سُهَيْلِ بْنِ أَبِي صَالِحٍ، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ، قَالَ: «لَقَدْ أُوتِی عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثَلاثًا، لأَنْ أَكُونَ أُوتِيتُهَا أَحَبُّ إِلَی مِنْ إِعْطَاءِ حُمْرِ النَّعَمِ جِوَارُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی الْمَسْجِدِ، وَ الرَّايَةُ يَوْمَ خَيْبَرَ، وَ الثَّالِثَةُ نَسِيَهَا سُهَيْلٌ[3] عمر بن خطاب گفت: به على بن أبىطالب (عليه السلام) سه ويژگى داده شده است كه اگر من آنها را داشتم، از داشتن شترهاى سرخ مو بهتر بود: همسايگى رسول خدا در مسجد، دادن پرچم در روز خيبر. سومى را سهيل فراموش كرد.» این روایت اعتراف عمر به افضلیت علی (علیه السلام) را میرساند که با ضمیمه کردن حدیث پیامبر(صلی اله علیه و آله) افضیلت علی در محبوبیت خدا و پیامبر بود و تنها ترین شخصی بود که لیاقت داشت پرچم را به دست بگیرد و پیروز میدان شود.
سخن در افضلیت علی(علیه السلام) چنان زیاد است که امام حنابله به این موضوع اعتراف کرده و میگوید: «ما لأحد من الصحابة من الفضائل بالأسانيد الصحاح مثل ما لعلی رضی الله عنه. [4] آن فضائلی که با سندهای صحيح برای علی است، برای هيچيک از صحابه چنين فضائلی نيست.» اگر دنبال افضليت میگردند، چطور اين گفته احمد بن حنبل را به عنوان أفضليت نمیگيرند؟ و همچنین ابن عبد البر -از استوانههای علمی اهل سنت- میگويد: «لم يرو فی فضائل أحد من الصحابة بالأسانيد الحسان ما روى في فضائل علي بن أبي طالب. [5] رواياتی که با بهترين سند، در فضيلت علی بن أبیطالب آمدهاست، در فضيلت أحدی از صحابه نيامده است.» طبق ادبیات عرب افعل تفضیل، برترینی است که باید از همه بالاتر و بهتر باشد شامل یک نفر میشود. و طبق روایات بالا و نظر علمایی چون احمد بن حنبل و ابن عبد البر افضلیت فقط شامل علی (علیه السلام) میشود و لاغیر.
پینوشت:
[1]. المعجم الکبير للطبراني، سلیمان بن احمد الطبرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۴ق.‑ ج1، ص320، حديث951 / مجمع الزوائد، هیثمی، دارالكتب العلمیه، بیروت،۱۴۰۶ق. ج9، ص131 / علل الحديث، ابن ابی حاتم، تصحیح: رفعت فوزی، مکتبه الخانجی، قاهره، ۱۴۳۰ق، ج1، ص313
[2]. صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، ناشر: دارالفکر، بیروت، ج5، ص195 و ج7، ص120
[3]. الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2 ص 659، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة، بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ، 1983م؛/ الطحاوي الحنفي، شرح مشكل الآثار، ج 9، ص 182، 183، تحقيق شعيب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة، لبنان، بيروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ، 1987م.
[4]. مناقب احمد، احمد بن حنبل، محقق: عبد الله بن سلمان، ناشر:دار طیبه للنشر و التوزیع، مکه مکرمه، ص162
[5]. الإستيعاب، إبن عبد البر، ناشر: دارالجیل، بیروت، لبنان، ج3، ص1115 / تهذيب التهذيب، إبن حجر عسقلانی، دار صادر، بیروت، لبنان، ج7، ص298/ الإصابة، إبن حجر العسقلانی، محقق: معوض، ناشر: دار الکتب العلمیه، بيروت، ج4، ص464
دیدگاهها
babak
1394/01/17 - 23:30
لینک ثابت
غلو، افضلیت،اعتبار،و...نباید
افزودن نظر جدید