خردمندی یا ضلالت و گمراهی در عزاداری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیت از دیرباز تا به امروز شیعیان را متّهم به گمراهی و ضلالت میکنند و همواره نسبت به برپایی عزاداری برای حضرت سید الشهداء (علیه السلام) و دیگر معصومین (علیهم السلام) بر ایشان خورده میگیرند. ما در این مقاله در صدد جوابهای مفصل به این طرز فکر نبوده و مسئله را از جنبه دیگر مورد برسی قرار خواهیم داد. معمولا کسی میتواند در مسئلهای به دیگری ایراد و اشکال وارد نماید که خود را در آن مسئله مصون و عاری از خطا و اشتباه بوده باشد. با توجه به این مقدمه یکی از هزاران توهین نسبت به عمل شیعیان در خصوص عزاداری را متذکر شده و در ادامه عملکرد وهابیت را در این زمینه مورد نقد قرار خواهیم داد و تصمیم را بر عهده شما خوانندگان خواهیم گذاشت.
اتابکی از علمای اهلسنّت در قرن نهم، از اقامه عزای زنان و مردان شیعه چنین یاد میکند: «سال سوم از زمامداری علی بن اِخشید بر مصر یعنی سال 352 هجری؛ در این سال مُعز الدوله مردم را وادار نمود تا بازار را ببندند و نان پخت نگردد و قُبّههای عزا در سراسر بازار بر افراشته و مجالس عزای حسین بن علی (علیه السلام) برگزار شود... و همه آنها رافضی خبیث بودند.»[1] حال که با این طرز فکر و برخورد این افراد به عزاداری برای سبط رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آشنا شدید، بد نیست مواردی از آنچه در عزاداری برای سرکرده وهابیت، ابنتیمیه حرانی اتفاق افتاد را نیز بدانید تا بتوان نسبت به آن به قضاوت آگاهانه و منصفانه پیدا کرد. همانگونه که در متن بالا ملاحظه کردید، ایشان شیعیان را به واسطه برگزاری مراسمات عزاداری و مانند آن خبیث خوانده و در موارد بسیار دیگر آنان را دچار ضلالت و گمراهی و بیعقلی و... نامیدند. حال ببینیم عقل و تدبیر و خردمندی آقایان وهابی در مراسمات عزاداریِ امام و رهبر خود، ابنتیمیه حرانی به چه شکل بوده است و در پایان داوری شما را میطلبیم.
ابن کثیر دمشقی درباره عزاداری مردم به هنگام از دست دادن ابنتیمیه، با آب و تاب فراوان، چنین گزارش نموده است: «زنان بسیاری در (تشیع جنازه ابنتیمیه) حاضر شدند... گروهی از تشیع کنندگان باقیمانده آب غسل ابنتیمیه و برخی دیگر باقیمانده سدری که با آن جنازه را شسته بودند، بین خود تقسیم کرده و آن را خورده و آشامیدند. گروهی دیگر برای خرید ریسمانی که ابنتیمیه برای دفع شپشهایش به جیوه آغشته کرده و به گردن آویخته بود یکصد و پنجاه درهم و برای طاقیه (نوعی کلاه) او پانصد درهم پرداختند. در تشیع جنازه ابنتیمیه، زاری و نالههای فراوانی سر داده شد و در شهر صالحیه و تمام شهرها چندین قرآن برای او ختم کرده و برای چندین شبانه روز مردم برای زیارت قبر او آمده و شب تا صبح در کنار قبر او بیتوته کرده و خوابهای خوب زیادی برای او دیده و شعرها در رثای او سرودند.»[2]
در ادامه روند خرافه سازی ببینید همین کسانی که روایت اهلبیت در شفاء و متبرک دانستن تربت سید الشهدا (علیه السلام) را به باد تمسخر و استهزاء میگیرند در مورد قبر ابنتیمیه چه مطالبی را معتقد هستند؛ ناصر الدین دمشقی یکی از فضائل ابنتیمیه را شفا دادن قبر وی دانسته است: «علی بن عبدالکریم داستان عجیبی را برایم نقل کرد و گفت: من جوان بودم و دختری داشتم که چشم درد داشت، ما به ابنتیمیه اعتقاد داشتیم، او رفیق پدرم بود و پیش ما میآمد و با پدرم دیدار میکرد. با خودم گفتم که از خاک قبر ابنتیمیه بردارم و آن را همچون سرمه به چشم دخترم بمالم. به همین رو، سر قبر ابنتیمیه رفته، دیدم مردی بغدادی خاکهای قبر ابنتیمیه را در کیسههایی جمع میکند، گفتم: با اینها چه میکنی؟ گفت من آنها را برای درد چشم بر میدارم تا آنها را همانند سرمه به چشم فرزندان خود بمالم. گفتم: آیا این خاک فایده دارد؟ گفت: بلی، من آن را تجربه کردهام. بر یقین من هم افزوده شد و مقداری از خاک قبر را برداشته و آن را به چشم دخترم مالیدم، در حالی که او خوابیده بود؛ فورا چشمش بینا شد.[3]
گرچه ما این مطالب را داستانهای ساختگی در جهت وجهه بخشیدن به بزرگِ وهابیت میدانیم، ولی از باب جدل و فرض میگوییم: چرا آنان که به شفا بخش بودن قبر سیدالشهدا (علیه السلام) اشکال کرده و روایات و عقاید شیعیان را به باد تمسخر و استهزاء میگیرند، در مقابل این طرز تفکرات و داستانهای اینچنینی هیچگونه سخن و اعتراضی را از خود بروز نمیدهند؟ چه اشکال دارد که خداوند اثرات شفابخشی که در روایات آمده است را در خاک قبر سید الشهداء (علیه السلام) قرار داده باشد؟
پینوشت:
[1]. ابن تغری بردی الاتابکی، التجوم الزاهره، وزاره الثقافه و الارشاد القومی، مصر، ج3، ص334.
[2]. ابن کثیر القرشی، البدایه و النهایه، مکتبه المعارف، بیروت، ج14، ص136.
[3]. محمد بن ابیبکر بن ناصر الدین الدمشقی، الرد الوافر، تحقیق: زهیر الشاویش، المکتب الاسلامی، بیروت، 1393 ه.ق، ج1، ص74.
افزودن نظر جدید