تربت سیدالشهداء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ارزش و اعتبار در امور مختلف همیشه به خاطر خود آن شیء و یا انسان نمیباشد، بلکه گاهی امور دیگر در ارزشمند شدن آن موثر واقع میشوند. به عنوان مثال، از جمله چیزهایی که در ارزشمند شدن یک شیء یا یک انسان دخیل میشود، طول زمان است. مثلا ظرفی که در زمان خودش یک وسیله برای خوردن غذا و یا نوشیدن آب و یا غیره بوده، شاید اصلا ارزش بخصوصی نمیداشت، اما پس از گذشت قرنها که توسط باستانشناسان کشف میشود به یکباره دارای ارزش میشود به طوری که حتّی حمل و نقل آن از کشوری به کشور دیگر تابع قوانین و ترتیبات خاص خود میباشد و در نهایت برای بازدید عمومی در یک موزه یا مکان مشابهی قرار داده میشود که در معرض دید عمومی قرار داده میشود و عدهای نیز از این راه روزانه کسب درآمد میکنند و مردم نیز مشتاقانه برای دیدن آن به پرداخت هزینه قانع میشوند. و یا انسانی که صرفا عمر طولانی داشته و مثلا بالای یکصد سال و بیشتر از آن عمر کرده و تاریخ زنده چندین دهه گذشته است، ولو اینکه یک فرد معمولی بوده و مقام و منزلت دولتی و ... نداشته صرفاً به جهت داشتن عمر طولانی، مورد توجه قرار گرفته و مصاحبه با آن برای انواع شبکههای اجتماعی منعکس میشود. اینها همه مربوط به اموری بود که هیچگونه مزیت و برتری فوق العادهای نداشته و صرفا مرور و گذشت زمان باعث ارزشمندی آن شده است.
اما بعضی چیزهای دیگر نیز وجود دارد که ارزشمندی آن منحصر در مرور زمان نیست. و جهات دیگری در آن باعث ارزشمندی میشود. یکی از آن موارد امور تبعی است؛ یعنی اشیایی که به تبعیت از چیز با ارزشمند دیگر، محبوب میشوند که برای این مورد نیز میتوان به لوازم شخصی یک شخص محبوب اشاره کرد. مثال کنونی آن را میتوان پیراهن یک فوتبالیست معروف دانست که از تن خود بیرون میآورد و آن را به شخصی هدیه میدهد. و مواردی از این قبیل که مثالهای آن بسیار است. تمام اموری را که تا به حال یادآور شدیم مربوط به امور مادی است. اما امور ارزشمند دیگری نیز وجود دارد که ارزش و اعتبارشان فراتر از امور مادی است و در واقع امور معنوی در ارزشمندی آن موثر شده است. برای این مورد به تربت سیدالشهداء اشاره میکنیم که شیعیان به شفاء بودن، و تبرک آن معتقد هستند و از روی عشق و علاقهای که به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) دارند، آن را بوسیده و به مانند سرمه بر چشم خود میکِشند.
وهابیت، روایات امامان معصوم (علیه السلام) و اعتقادات شیعیان مبنی بر خوردن مقدار کمی از تربت سیدالشهداء (علیه السلام) به عنوان شفاء (استشفاء) را مورد تمسخر و استهزاء قرار داده و نسبت به بوسیدن و به چشم کشیدن آن نیز همان رویه تمسخر و استهزاء را در پیش گرفتهاند. ایشان در جملات تمسخرآمیز خود میگویند که اگر شیعیان معتقدند تربت حسین رضی الله عنه برای هر دردی شفاء است، چرا بیمارستانهای خود را تعطیل نمیکنند و به جای مراجعه به پزشک به کربلا نمیروند؟ و شفای خود را از آنجا نمیگیرند؟ اهلسنّت در کتب روایی خود، روایاتی را مبنی بر استشفاء با تربت سیدالشهداء دارند که نمونه آن اتفاقی است که برای احمد بن حنبل افتاده و خوارش پوست خود را استعانت از تربت سیدالشهدا (علیه السلام) میداند.[1] گذشته از آن به اینگونه افراد که به صرف عجیب دانستن موضوعی به تمسخر و استهزاء آن میپردازند باید گفت که در مقابل نمونههای قرآنی در این زمینه چه جوابی دارید؟ آیا نعوذ بالله میتوانید همچون جسارتی را به قرآن نیز داشته باشید؟ پس هر توجیهی را که برای آن آیات قرآنی دارید در اینجا نیز صادق است. مثلا در حادثه فراق حضرت یوسف، پدرش یعقوب بسیار گریست تا اینکه سوء چشمانش را از دست داد.، بعد از اطلاع یافتن یوسف نبیّ از این ماجرا، پیراهن خود را به جانب پدر فرستاد و گفت این پیراهن (به اذن خداوند) میتواند مایه روشنی چشم و بینایی پدر گردد: «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَـٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ [یوسف/93] این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود».
در ماجرای «سامری» که پس از غیبت حضرت موسی (علیه السلام) مردم را به سمت بت پرستی (گوساله پرستی) سوق داد، در جواب حضرت مبنی بر چگونگی انجام این کار گفت: من چیزی دیدم که آنها (بنیاسرائیل) ندیدند؛ من قدری از «آثار رسول» (قدری از خاک پای فرستاده خدا) [طبق بعضی از تفسیرها] را برداشته، سپس آن را بر دهان گوساله افکندم و این چنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!»[2] حال جا دارد این سوال پرسیده شود که آیا خاک کوی امام حسین (علیه السلام) از خاک پای پیامبر بنیاسرائیل (و یا طبق بعضی تفاسیر از خاک پای اسب پیامبر بنیاسرائیل) کمتر است؟ اگر به برکت آن خاک، امکان بروز چنین حوادث و تغییراتی در گوساله سامری وجود دارد، آیا جای تعجب است که خداوند به برکت خاک و تربت سیدالشهداء (علیه السلام) در انسان مومن تغییر و دگرگونی ایجاد کند؟
پینوشت:
[1]. الجرجانی، الامالی، تحقیق: محمد حسن اسماعیل، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1422ه.ق، ج1، ص217 ؛ عبدالجبار الطیوری، الطیوریات، تحقیق: دسمان یحیی معالی، الریاض، 1425ه.ق، ج10، ص912 ؛ ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، دار صادر، بیروت، 1358ه.ق، ج5، ص346
[2]. سید مجتبی عصیری، شبهات عزاداری چاپخانه موسسه بوستان کتاب، قم، 1393، ج1، ص265
افزودن نظر جدید