آیا مولی به معنای أولی [سزاوار برای رهبری] نیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از سوی مخالفان به شیعه وارد میشود این شبهه میباشد که برخی از علمای اهلسنت با توجه به گرایشهای فکری خود و در جهت توجیه آن، نه تنها «مولی» و «ولی» در حدیث غدیر را به معنای «سرپرست»، «جانشین» و «رهبر» نگرفتهاند، بلکه ادعا کردهاند که به اجماع اهللغت، لفظ «مولی» هرگز به معنای «أولی، سزاوارتر و رهبر» به کار نرفته؛ چنانکه این سخن در کلمات تعدادی از علمای مورد قبول وهابیت مورد تصریح قرار گرفته که از باب نمونه شهابالدین آلوسی، نویسنده و مفسّر وهابی میگوید: «شیعیان، واژه «مولی» در حدیث «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» را به معنای «سزاوارتر در تصرف» که همان «امامت» است، گرفتهاند؛ در حالی که تمام لغت شناسان آن را انکار کرده و گفتهاند: صیغه «مفعل» هرگز به معنای «أفعل» نمیآید (تا بخواهد معنای امامت و رهبری بدهد.)[1]
پاسخ: علمای اهلسنت که نام خود را «مولوی» و یا «مولانا» میگذارند چه معنایی از اراده میکنند؟ آیا در آن موارد هم معنای دوست را اراده میکنند؟ یا آنکه مرادشان از این عنوان رهبری و امامت است؟ چرا این لقب، هنگامی که به امیرمؤمنان (علیه السّلام) میرسد معنای خود را از دست میدهد؟. اکثر غریب به اتفاق مفسران اهلسنت از جمله محمد بن اسماعیل بخاری [2] در کتاب موسوم به «صحیح» خود که معتبرترین کتاب مورد قبول وهابیت است نیز در تفسیر آیه شریفه 15 از سوره مبارکه حدید بر این معنا تصریح کردهاند. گذشته از این با مراجعه به آراء اهل لغت میبینیم آنان نیز «مولی» را به معنای «اولی و برتر» آوردهاند، از جمله: محمد بن سائب کلبی؛ محمد بن سائب کلبی از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از کسانی است که بر معنای «اولی» برای واژه «مولی» تصریح نموده است. فخر رازی مفسر مشهور اهلسنت در تفسیر آیه «هی مولاکم و بئس المصیر [حدید/15] آتش سزاوار است برای شما و بد سرانجامی است.» مینویسد: در معنای واژه «مولی» چند نظر وجود دارد که نظر دوم از کلبی است که میگوید: «مولی» یعنی اولی سزاوارتر و برتر از شما به خود شماست. [3] یحیی بن زیاد فرّاء؛ أبو عبیده، معمر بن المثنی؛ أبو اسحاق، زجّاج؛ همان گونه که گذشت، به شهادت فخر رازی، افراد دیگری نیز با نظر محمد بن سائب کلبی موافقت نمودهاند: «همچنین نظر فرّاء، ابوعبیده و زجّاج نیز همان است که واژه «مولی» به معنای اولی، سزاوارتر و برتر است.»[4] أبوبکر الأنباری؛ وی نیز که از لغت شناسان و علمای مورد تأیید و توثیق ذهبی است که جهت رعایت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم در این باره گوید: «مولی به معنای اولی و سزاوارتر است و این فرمایش خداوند «هی مولاکم»؛ یعنی آتش برای شما سزاوارتر. در شعر لبید هم به معنای اولی و سزاوارتر آمده... .»[5] أبوالقاسم صاحب بن عبّاد الطالقانی؛ صاحب بن عبّاد که از علمای صرف و نحو و لغت شناس مشهور جهان عرب است و شرح حال وی در کتابهای معتبر اهلسنت آمده و ما جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم، گوید: «مولی به معنای اولی و سزاوارتر است، مانند این آیه خداوند متعال: «هی مولاکم»؛ یعنی: این آتش برای شما سزاوارتر و برتر است.»[6] الدقیقی النحوی؛ وی نیز که از بزرگان علم لغت در قرن هفتم به شمار میرود، تصریح میکند که «مولی» به معنای «اولی و سزاوارتر» است: «خداوند فرمود: جایگاه شما آتش است، یعنی آتش برای شما سزاوارتر و برتر است.»[7] إبن منظور الأفریقی؛ ابن منظور مصری که کتاب لسان العرب او از برترین کتابهای لغت به شمار میرود، با استشهاد به شعر معروف لبید تصریح میکند که «مولی» در این شعر به معنای «أولی و سزاوارتر» است: «در شعر لبید: از «مولی المخافه» معنای سزاوارتر و برترین مکان که در آن جنگ خواهد بود، اراده شده است.»[8] با بیان مختصری که در بالا آمد، آیا باز هم جایی برای انکار افرادی همچون آلوسی باقی میماند؟
همانگونه که سیره و روش وهابیت بر خدشه و شبهه در فضایل و مناقب اهلبیت (علیهم السّلام) خصوصاً امیرمؤمنان (علیه السّلام) است و اندکی پیش شبهه آنان در واژه «مولی» را دیدیم در اینجا نیز به واژه «ولیّ» خدشه وارد کرده و گفتهاند از کجا معلوم معنای «ولیّ» به معنای خلیفه و جانشین باشد؟ در پاسخ میگوییم: در صحیحترین کتاب اهلسنت و مورد قبول وهابیت از خود عمر بن خطاب روایتی نقل کردهاند که در همان روایت از کلمه «ولیّ» به معنای «خلیفه»، «جانشین» و «سرپرست جامعه» استفاده شده: «پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر گفت: من «ولیّ» پیامبر هستم؛... همچنین پس از فوت ابوبکر، من (عمر) گفتم: «ولیّ» پیامبر و ابوبکر هستم... .»[9] آیا اینجا هم وهابیت میتوانند معنای «دوست» و «یاور» را از لفظ «مولی» اراده کنند؟ اگر بگویند: معنای «دوست» و «یاور» چه مشکلی ایجاد میکند؟ پاسخ این است که مگر ابوبکر و عمر در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دشمن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند که پس از حیات حضرت، «دوست» و «یاور» شدهاند؟! به همین رو وهابیت، گریزی ندارد جز این که معنای کلمه «ولی» را همان معنای «خلیفه» و «جانشین» بگیرند؛ در غیر این صورت هر معنایی که آنان در این روایت برای کلمه «ولی» بیاورند ما نیز همان معنا را در مورد کلمه «ولی» در روایت غدیر خواهیم گرفت.
همچنین با توجه به اختلافی که میان علمای شیعه و سنی در معنای کلمه «مولی» هست، بدین صورت که علمای شیعه میگویند: «مولی» به معنای «امام»، «خلیفه»، «سرپرست»، «اولی بالتصرف» و یا کلماتی از این قبیل است، ولی علمای اهلسنت آن را به معنای «یار»، «یاور» و «دوست» میگیرند، این پرسش مطرح میگردد که آیا از علمای اهلسنت کسی لفظ «مولی» را به معنای مورد نظر علمای شیعه پذیرفته و یا از آن در متون خود استفاده کرده؟ در پاسخ میگوییم: برخی از علمای اهلسنت همچون: امام ابوحامد غزالی، محمد بن طلحه شافعی، سبط بن جوزی، محمد بن یوسف کنجی شافعی، تقی الدین مقریزی و برخی دیگر چنین برداشت و استفادهای نمودهاند.
پینوشت:
[1]. روح المعانی، آلوسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 6، ص 195.
[2]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1358.
[3]. التفسیر الکبیر، شافعی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 29، ص 198.
[4]. التفسیر الکبیر، شافعی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 29، ص 198.
[5]. الزاهر فی معانی کلمات الناس، انباری، مؤسسه الرسالة، بیروت، ج 1، ص 125.
[6]. المحیط فی اللغة، ابوالقاسم صاحب بن عبّاد الطالقانی، بیروت، ج 10، ص 380.
[7]. اتفاق المبانی و افتراق المعانی، دقیقی نحوی، دار عمار، اردن، ج 1، ص 138.
[8]. لسان العرب، ابن منظور أفریقی، دار صادر، بیروت، ج 15، ص 410.
[9]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1378.
افزودن نظر جدید