پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در مورد اسلام آوردن معاویه مورخان اقوال مختلفی در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند. اکثر آنها بر این باورند که معاویه همراه پدر، مادر و برادرش، روز فتح مکه به اسلام مشرف شده است. ولی واقدی معتقد است که معاویه پس از صلح حدیبیه اسلام را پذیرفته، اما تا روز فتح مکه مسلمان بودنش را مخفی نموده بود. باید توجه داشت که؛ اولاً: واقدی جزء دروغگویان و جعالان است و از نظر اهل‌سنت سخن او اعتباری ندارد و بر تضعیف او اتفاق نظر دارند، چنانچه ذهبی (حنبلی یا شافعی) بدان اشاره کرده است، [1] و اما شافعی فرموده: «کتاب‌های او دروغ است» و امام احمد فرموده: «که او یک دروغگوست». [2]
آری او در روز فتح مکه تظاهر به اسلام کرد، [3] نه پس از صلح حدیبیه.
ثانیاً: برخی به ذهبی (حنبلی یا شافعی) نسبت می‌دهند که گفته؛ معاویه در «عمرة القضاء» سال هفتم هجری اسلام آورده است و حال آنکه ذهبی چنین سخنی نگفته، بلکه مطلب را با عبارت قیل آورده که به معنای ضعف قول و نقل است. [4]
ثالثاً: باید افشاگری مغیرة بن شعبه راجع به معاویه را خواند که در جلسه خصوصی معاویه به او گفت: «به خدا سوگند تا هستم، سعی و تلاش می‌کنم نام «محمد» را دفن کرده و به خاک بسپارم». [5]
رابعاً: هنگامی‌که امام بیهقی شافعی شنید که بعضی می‌گویند؛ معاویه در اثر جنگ با امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از ایمان خارج شد، گفت: «خیر، مطلب چنین نیست، چون معاویه مؤمن نبود و داخل در ایمان نشده بود تا از آن خارج شود؛ بلکه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کفر به نفاق درآمد ـ یعنی جزء منافقین شد ـ و پس از رحلت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) به کفر اصلی خویش برگشت». [6]
در واقع باید گفت که بنی‌امیه از همان بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دشمنی خود را با دین خدا آشکار ساختند و تکذیب نبوت و رسالت را در دستور کار خود قرار دادند. لحظه‌ای نور ایمان به خدا و معاد در دل‌هایشان نفوذ نکرد و آنگاه که در فتح مکه تمامی درها را به روی خود بسته دیدند مجبور به پذیرش اسلام شدند. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) اسلام ظاهری امویان را اینگونه به تصویر می‌کشد: «فوَ الّذی فَلَق الحبّةَ وبَرَأ النسمةَ ما أسلَمُوا ولکن إستَسلَمُوا وأسَرُّوا الکُفر فلمّا وَجَدُوا أعواناً أَظهَرُوا. [7] به خدایی که دانه را شکافت و پدیده‌ها را آفرید، آنان ـ بنی‌امیه ـ اسلام را نپذیرفتند بلکه به ظاهر تسلیم شدند و کفر خود را پنهان داشتند و آن‌گاه که یاورانی یافتند، آن را آشکار ساختند.»
 ابن ابی‌الحدید معتزلی شافعی با ذکر نمونه‌هایی تاریخی، ایمان و اعتقاد برخی چهره‌های سرشناس بنی‌امیه را مورد تردید قرار می‌دهد. او در مورد ابوسفیان می‌گوید: ابوسفیان در روز بیعت با عثمان گفت: «تَلقَّـفُوها یا بنی عبدشمس تلقف الکُرة! فوالله ما مِن جنّة ولا نار. [8] ای فرزندان عبدشمس! خلافت را مانند توپ بگیرید و به یکدیگر بدهید، به خدا قسم! نه بهشتی هست و نه جهنمی.»
همچنین درباره‌ی اعتقاد معاویه می‌نویسد: بسیاری از اصحاب ما در دینداری معاویه خدشه وارد کرده‌اند و به تفسیق او اکتفا نکرده‌اند. آنان درباره‌ی معاویه گفته‌اند: «او ملحدی بود که به نبوت هیچ اعتقادی نداشت». [9] اما در مورد تقوای معاویه، برخی مورخین می‌نویسند: معاویه یکی از خلفا و امرای بسیار متقی بود و همواره سعی می‌کرد رضایت خداوند را به دست آورد. این جملات حقیقتاً پرده از واقعیات تاریخ برداشته و حق این امیر پرهیزکار را ادا کرده است. اینک نمونه‌هایی از تقوا و ترس معاویه از خدا؛ روزی عمر به معاویه گفت: «تو فقط به خودت می‌رسی و بهترین غذاها را میل می‌کنی و هنگامی که آفتاب همه جا را فرا گرفته، از خواب برمی‌خیزی». [10]
از تقوای این امیر پرهیزکار این بود که فرماندهان سفاک و خونریزی چون بُسر بن ارطاة و سفیان غامدی را جهت ارعاب مسلمین و قتل عام آنان و تخریب خانه‌هایشان و حمله به حرمین شریفین گسیل داشت. [11] و هزاران نفر را قتل عام و هزاران خانه را ویران کرد ـ به‌ویژه در مدینة الرسول [12] ـ و صدها زن مسلمان را به اسارت گرفت و در بازار همانند کنیزان و غنائم جنگ به کفار فروخت.
دیگر اینکه یزید را که به گفته عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان؛ یزید الخمور، یزید الفجور و یزید المأبون ـ یعنی مورد لواط قرار می‌گرفت ـ بود، به عنوان خلیفه بر گُرده مسلمین تحمیل کرد، [13] در حالیکه طبق قرارداد صلح با امام حسن (علیه السلام) حق تعیین جانشین برای خود نداشت.
او در اثر پرهیزگاری دستور کشتن و سپس سوزانیدن محمد بن ابی‌بکر را صادر کرد. [14] توطئه زهر دادن به سید شباب اهل الجنة، امام حسن (علیه السلام) را طراحی و برای این جنایت جایزه تعیین کرد. [15] در پرهیزگاری او همین بس که مورخان گفته‌اند؛ تنوع در غذا و غذاهای مختلف و رنگارنگ را جناب معاویه رسم کرد چون اعراب تا قبل از وی با این تنوعات و تنقلات آشنایی نداشتند. [16]

پی‌نوشت:

[1]. سیرأعلام النبلاء، ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان (ت 748 هـ ق)، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ نهم، 1401، ج 9، ص 454، رقم 172 الواقدی.
[2]. همان: ص462.
[3]. تاریخ الخلفاء، سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابوبکر (ت 911 هـ ق)، منشورات الشریف الرضی، قم، بی‌تا، ص 194
[4]. تاریخ الإسلام، ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد بن عثمان (ت 748 هـ ق)، دارالکتاب العربی، بیروت، 1407، ج 2، ص 308
[5]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، دار إحیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی و شرکاه، 1378، ج 5، ص 129 ـ 130، به نقل از الموفقیات زبیر بن بکار.
[6]. الکامل (طبری): ج 2، ص 204، باب 27، فصل 2 و الکنی و الألقاب، شیخ عباس قمی، صدر، تهران، ج 2، ص 114
[7]. نهج البلاغة، أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب، تحقیق: سید رضی، نهضة، قم، 1412، نامه 16
[8]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، دارإحیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی و شرکاه، 1378، ج 15، ص 175
تاریخ الأُمم و الملوک، طبری، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403، ج 8، ص 633
الإستیعاب؛ ابن عبد آلبر، یوسف بن عبدالبرنمری (ت 463 هـ ق)، دارالفکر، بیروت، 1423، ج 4، ابوسفیان.
[9]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، دارإحیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی و شرکاه، 1378، ج 5، ص 129، أخبار متفرقة عن أحوال معاویة.
[10]. ربیع الأبرار، زمخشری، (ت 538 هـ ق)، مؤسسة الأعلمی، بیروت، بی‌تا، ج 4، ص 87
البدایة و النهایه، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، (ت 774 هـ ق) چاپ اول، دارإحیاء التراث العربی، بیروت، 1408، ج 8، ص 134
[11]. مسند أحمد بن حنبل، (ت 241 هـ ق)، دارصادر، بیروت، ج 4، ص 651
منتخب کنزالعمال، متقی هندی، (ت 975 هـ ق)‌، چاپ شده به حاشیه مسند أحمد، ج 5، ص 367
[12]. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، (ت 774 هـ ق) چاپ اول، دارإحیاء التراث العربی، بیروت، 1408، ج 7، ص 356
[13]. سیرأعلام النبلاء، ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان (ت 748 هـ ق)، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ نهم، 1401، ج 4، ص 37 و 40.
تاریخ الإسلام، ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد بن عثمان (ت 748 هـ ق)، دارالکتاب العربی، بیروت، 1407، ج 5، ص 325.
شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، دارإحیاء الکتب العربیة، عیسی البابی الحلبی و شرکاه، 1378، ج 20، ص 133.
المعارف، ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم بن قتیبة دینوری (ت 276 هـ ق)، منشورات الشریف الرضی، قم، ایران 1415، ص 298..
[14]. المعارف، ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم بن قتیبة دینوری (ت 276 هـ ق)، منشورات الشریف الرضی، قم، ایران 1415، ص 175
ربیع الأبرار، زمخشری، (ت 538 هـ ق)، مؤسسة الأعلمی، بیروت، بی‌تا، ج 1، ص 194
[15]. ربیع الأبرار، زمخشری، (ت 538 هـ ق)، مؤسسة الأعلمی، بیروت، بی‌تا، ج 4، ص 208
[16]. همان: ج2، ص 365