آیا اهل سنت در مورد علمایشان غلو نمی‌کنند؟

  • 1393/12/16 - 08:46
انصاف بدهید، کدام یک از این ادعاها غلو است! اینکه انسان‌های معمولی را که هیچ فضیلتی در هیچ حدیث و روایتی برایشان ذکر نشده‌‌است، اینگونه تقدیس و تقدیر کنند و مقامشان را تا کنار پیامبر و خدای تعالی بالا ببرند و حتی ادعای علم غیب برای آنان بکنند یا اینکه کسانی اهل‌بیت رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که به حکم آیه تطهیر پاکترین انسان‌ها هستند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مفتیانی که همواره شیعیان را غالی خطاب می‌کنند فراموش کرده‌اند یا خود را به فراموشی زده‌اند، که در منابع مختلف خود مطالبی در مورد علمای خود دارند که به مراتب غلو آمیزتر از آنچه در مورد غلو شیعه ادعا دارند وجود دارد، که ما در این مقاله به برخی از آنها اشاره می‌کنیم. شاید خفتگان بیدار شوند؛ مالك، ‌امام مالكي‌ها افاضه می‌فرمايد: «ما بتُ ليلة إلا رأيت النبي (صلي الله عليه و سلم) فيها.[1] هيچ شبی نخوابيدم، مگر آنكه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در خواب ديدم.»

برای احمد بن حنبل آورده‌اند كه: «برای قبر او چندين بار گنبد و بارگاه درست كرده‌اند، ‌ولی سال نگذشت كه تمام اين تشكيلات با خاك يكسان شد. گفتند: «كه خدایا، اين چگونه است؟ ما برای او قبر و گنبد درست می‌كنيم و سال نگذشته، خراب می‌شود؟» روزی احمد بن حنبل را در خواب ديدند و علت را پرسيدند؛ گفت: «شما خبر نداريد، هر سال خدای عالم يك مرتبه برای زيارت بنده، به زمين مشرف می‌شود و از هيبت خدای عالم،‌ قبر من می‌لرزد و با خاك يكسان می‌شود.» گفتند: «ما بعد از آن خواب تصميم گرفتيم، كه ديگر برای او قبر و بارگاه درست نكنيم.»![2] اينها هيچ اشكالی ندارد؛ و شرک نیست اما اگر امثال اين را ما در مورد امامان(عليهم السلام) بگوییم، (که البته نمی‌گوییم چون تجسیم خدای متعال و شرک است) مشرکیم و قتلمان واجب!

شعرانی در كتاب الميزان كه از كتاب‌های معتبر أهل سنت است، نقل می‌كند: «يكی از علمای بزرگشان به نام ناصر الدين لقانی، از دنيا رفت، پس از وفات او يكی از يارانش او را در خواب ديد و گفت: «جناب شيخ الاسلام ناصر الدين، وقتی مُردی، بر تو چه گذشت؟» گفت: «وقتی مُردم و مرا وارد قبر كردند، دو ملك آمدند و شروع كردند از من به حساب و كتاب كردن كه چه كار كردی؟ يك دفعه ديدم جناب مالك، رئيس مالكی‌ها وارد شد و تشری به ملائكه زد و گفت: «از مثل اين شيخ الاسلام شما بايد سؤال كنيد!؟ دور شويد از او»! ملائكه به خود لرزيدند و دور شدند.»![3]

اعتقاد به علم غيب ائمه (عليهم السلام) به نظر  این مفتیان، كفر و شرك است اما اگر ابن تيميه، علم غيب بگويد، ايرادی ندارد. ابن قيم جوزيه شاگرد ابن تيميه كتابی دارد به نام مدارج السالكين كه از كتاب‌های معتبر و قطعی وهابيت است، در آن می‌گويد: «من بارها ديده‌ام كه ابن‌تيميه، از غيب خبر می‌داد. يكبار گفت كه: «وقتی مغول به طرف شام حمله می‌كند، يقيناً شكست می‌خوردند و لشكر اسلام پيروز می‌شود.» حتی، 70 بار خدا را قسم خورد كه لشكر مغول شكست می‌خورد. بعضی اعتراض كردند كه، آينده را جز خدا نمی‌داند، لااقل بگو إن شاء الله! گفت: «نمی‌گويم!» گفتند: «از كجا می‌دانی؟» گفت: «در لوح محفوظ نگاه كردم و ديدم كه نوشته شده كه قوم تاتار شكست می‌خورد.»![4] پس اين اصلا غلو نيست! چون ابن‌تيميه به مرحله‌ای از عبوديت رسيده كه می‌تواند لوح محفوظ را هم قرائت بفرمايد!

همچنين در همان كتاب می‌گويد: «ابن‌تيميه بارها به من می‌فرمود: «وقتی مردم پيش من می‌آيند، من باطن آنها را می‌بينم، ولی دهانم بسته شده‌است و نمی‌توانم آنها را بازگو كنم.»[5] ابن‌تيميه حراني كه ابن حجر عسقلانی درباره‌اش می‌گويد: «بخاطر اهانت او به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، مسلمان‌ها می‌گويند ابن‌تيميه زنديق است و بخاطر جسارتش به علی(عليه السلام) می‌گويند منافق است.»[6] ابن‌تيميه اين حرف‌ها را می‌زند و غلو نيست، اما اگر شيعه گفت؛ كه آقا اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: «مردم! ‌در جنگ صفين، هزار نفر برای ما ياور خواهد آمد.» بعضی اعتراض كردند كه لاأقل بگو: «حدود هزار نفر» گفت: ؟«نه، هزار نفر، نه يكی كمتر و نه يكی بيشتر.» حتی خود ابن‌عباس هم اعتراض كرد كه اگر حرف شما درست نباشد، مردم از عقيده خود نسبت به شما برمی‌گردند، گفت: «همين هست.» می‌گويند: «تك تك شمردند و رسيدند به 999، يك نفر كم آمد؛ بعضی‌ها ايمانشان داشت متزلزل می‌شد، در این هنگام، ديدند جوانی از دور با پای پياده می‌آيد، رفتند جلو، ديدند اويس قرنی است و با پيوستن اويس قرنی، لشكری که آمده بود، هزار نفر شد.» چون شيعه اين را نقل می‌كند، كافر و مشرك می‌شود و غلو می‌كند! مگر كسی از غيب خبر دارد! ولی اگر مانند اين را ابن‌تيميه منافق بگويد، هيچ اشكالی ندارد.

این‌ها گوشه‌ای بود از آنچه وهابیون و برخی از اهل سنت در مورد علمایشان در کتاب‌هایشان ذکر کرده‌اند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ولی به راستی انصاف بدهید، کدام یک از این ادعاها غلو است! اینکه انسان‌های معمولی را که هیچ فضیلتی در هیچ حدیث و روایتی برایشان ذکر نشده‌‌است، اینگونه تقدیس و تقدیر کنند و مقامشان را تا کنار پیامبر و خدای تعالی بالا ببرند و حتی ادعای علم غیب برای آنان بکنند یا اینکه کسانی اهل‌بیت رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که به حکم آیه تطهیر پاکترین انسان‌ها هستند و به حکم حدیث شریف ثقلین همتای قرآن کریم‌اند و بسیاری روایات دیگر در فضیلت آنان وارد شده‌است را به اذن خدا دارای علم غیب بدانند، یا ولایت آنان را که در راستای عمل به دستورات الهی است واجب فرض کنند.  

پی‌نوشت‌:

[1]. روض‌ ال‍ف‍ائ‍ق‌ ف‍ی‌ ال‍م‍واع‍ظ وال‍رق‍ائ‍ق‌، ش‍ع‍ی‍ب‌ ال‍ح‍ری‍ف‍ی‍ش‌، بولاق، مصر
[2]. مسند احمد بن حنبل، احمد بن حنبل شيبانى، دار احياء التراث عربى، بيروت، لبنان، 1415. مقدمه کتاب
[3]. الميزان شعراني، محقق:نابلسی، نشر: الدار الجودیه، قاهره، ج1، ص46
[4]. مدارج السالكين، ابن قیم جوزیه، دارالحدیث، مصر، قاهرة، ج2، ص489
[5]. مدارج السالكين، ج2، ص490
[6]. الدرر الکامنه فی اعیان المایه الثامنه، ابن‌حجر عسقلانی، ناشر: دار الجیل، بیروت، ج ۱، ص ۱۵۵.

تولیدی

دیدگاه‌ها

غلو برای مدعیان مبرا از غلو،آن هم غلو شاخدار،عجیب از این غلوها!!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.