عشریه و مخالفت صوفیه با سنت پیامبر و قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از واجباتی که در قرآن و سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به آن تاکید شده است، خمس است. خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و بنی هاشم مستحق آن هستند. [1] مسئلهی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیهی مربوط به آن در سوره انفال بیان شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...[انفال/۴۱] بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بیایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آوردهاید...»
آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانههای ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت (عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی میفرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما...، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً [2]... لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد... و لعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد در حالی که حرام است».
امام صادق (علیه السلام) نیز فرمود: «هرگاه غنیمت را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) میآوردند، آن را پنج قسمت تقسیم میکرد: یک قسمت آن را خودش برمیداشت و بقیه را بین جنگجویان تقسیم مینمود. یک پنجم را که خود برمیداشت به پنج قسمت تقسیم مینمود، که یک قسمت را خودش بر میداشت و چهار قسمت دیگر را بین خویشاوندان، مساکین، یتیمان و در راه ماندگان تقسیم میکرد. امام علی (علیه السلام) نیز چنین مینمود». [3]
از توصیه هائی که به سلمان و ابوذر و مقداد شد این بود که خمس مردم باید نزد حاکم اسلامی فرستاده شود. «و اخراج الخمس من کل ما یملکه احد من الناس حتّی یرفعه الی ولی المؤمنین و امیرهم»[4]
با اینکه آیه قرآن و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صراحت اشاره به پرداخت خمس مال دارد، ولیکن صوفیه در این سهم صریح قرآن و روایات بدعت ایجاد کرده و به جای خمس (یک پنجم)، عشریه (یک دهم) از اموال پیروان خود را اخذ میکنند.
با مروری به اخذ عشریه در میان صوفیه میبینیم تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه نعمة اللّهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است، بلکه دستور به پرداخت خمس و زکات دادهاند. [5] لکن از زمان ملاسلطان گنابادی بنابراین نهاده شد که اتباع فرقه ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند. چنان که شیخ عباسعلی کیوان قزوینی -منصور علی شاه- مینویسد: «بعد از تشرف از هر دایی که داخل تازه کند و چیزی به او عاید شود چه ربح کاسبی چه اجاره املاک و چه حقوق دیوانی و حق البهاله و چه گدایی و چه هدایا و چه ارث و پیدا کردن چیزی در جائی اعم از جزئی و کلی و از گنج و گم شده و از جماد و حیوان، باید ده یک آن را بدهد به قطب تا باقی بر او حلال شود و الا همه بر او حرام است، زیرا مرید مالک مالی نمیشود».[6]
این دستور اکید بنابر گفته ملاسلطان گنابادی است که در پاسخ سؤال حاج عبدالهادی نامی از صوفیان خود مینویسد: «یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده شود مغنی زکوة زکوی و از خمس خواهد بود».[7] از نوشته ملاسلطان گنابادی به این نتیجه میرسیم که «عشریه» اگر پرداخت گردد، کفایت از «خمس» مینماید و دیگر خمس بر ذمه کسی که عشریه پرداخت نموده نیست. و همین طور شیخ محمد حسن صفی علیشاه میگوید: «هر کس مال دارد عشر مال خود را به مستحقین اهل طریقت بدهد که در همان بلد میباشند از فقرای نعمة اللّهی و بر فقرای غیر نعمة اللّهی چیزی ندهند، بلکه خیرات غیر از عشر را هم بر آنها مبذول دارند»[8] وقتی درباره احکام «عشر» در مقابل خمس از صفی علیشاه سؤال میکنند: «کسی که عشر میدهد آیا زکوة و خمس هم باید بدهد یا نه؟» در جواب میگوید: «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است»[9] علاوه بر این که عشریه را مکفی از خمس دانسته، پرداخت خمس را بدعت میداند.
با مقایسه خمس در اسلام و عشریه در میان صوفیه ایجاد بدعت و انحراف این فرقه در مخالفت با قرآن و سیره نبوی (صلی الله علیه و آله) به خوبی آشکار میشود.
پینوشت:
[1]. طریحی فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق حسینی اشکوری احمد، ناشر مرتضوی، تهران، ١٣٧۵ شمسی، ج ۴، ص ۶۶
[2]. حر عاملی محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، محقق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، موسسه آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، قم، ج ۹، ص ۵۴۱
[3]. همان، ج 6، ص 356
[4]. همان، ج9، ص553
[5]. رساله اصول و فروع دین درج در مجموعه ی عوارف المعارف، ص 154، چاپ خانقاه احمدی شیراز.
[6]. کیوان قزوینی عباسعلی، استوارنامه، ص 127
[7]. تابنده سلطان حسین، نابغه علم و عرفان، حقیقت، تهران، 1384 شمسی، ص 204-203
[8]. مقامات العرفا، ص 135
[9]. همان
افزودن نظر جدید