استناد وهّابیت به روایات شیعی در حرمت گریه و عزاداری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در پارهای موارد دیده میشود که وهابیت برای پر نشان دادن دست خود به عنوان ادلّهی حرمت عزاداری به روایاتی از کتب شیعه نیز استناد میجویند تا چنین تصور شود که گویا اهلبیت (علیهم السّلام) نیز در برابر گریه و عزاداری موضع گرفته و آن را تحریم نمودهاند که این روایات یا بدون سند و یا ضعیفالسند هستند و حتی اگر سند هم داشته باشند ناظر به عزاداریهای جاهلی است؛ به عنوان نمونه روایتی که از امیرمؤمنان (علیه السّلام) نقل میشود که آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود: «سه چیز از اعمال جاهلیت است و همواره مردم به آن دچار هستند تا قیامت برپا گردد: درخواست باران از ستارگان؛ طعن در حسب و نسبها؛ نوحهسرایی برای مردگان».[1]
پاسخ: این روایت در هر کتابی ذکر شده به صورت مرسل و بدون سند ذکر شده و به همینرو از اعتبار ساقط میگردد؛ چنانکه برای نخستین بار در کتاب «دعائم الإسلام» اثر ابوحنیفه محمد بن نعمان مشهور به ابوحنیفهی شیعی آمده که به خاطر وجود روایات مرسل در آن از اعتبار بالایی برخوردار نمیباشد و دیگران هم به صورت مرسل از این کتاب نقل کردهاند. این روایت در صدد بیان حرمت نوحهسرایی جاهلی است که همهی علمای شیعه بر حرمت و بطلان چنین عزاداری اتفاق نظر دارند؛ چنانکه مرحوم علامه حلی میگوید: «همهی علمای شیعه اتفاق نظر دارند که نوحهسرایی به باطل، حرام است؛ همچنین همهی علما بر جواز و مشروعیت نوحهسرایی به حق اجماع و اتفاق نظر دارند».[2] بنابراین به اجماع همهی فقهای شیعه، نوحهسراییهای باطل، همچون خراش انداختن به صورت، پاره کردن لباس، چاک دادن یقه، به زبان آوردن جملات اعتراض گونه و کفرآمیز از مصادیق عزاداری جاهلیت، حرام، خلاف شرع و باطل میباشد. علامه مجلسی نیز در کتاب شریف «بحار الانوار» پس از اشاره به اینگونه روایات میگوید: «در دوران جاهلیت، چون کسی از دنیا میرفت، همراه با شمردن جرمهایی همچون آدمکشی و جنایت برای او نوحهسرایی کرده و چنین میپنداشتند که اینها خصلتهای خوبی است، در حالی که آن میّت به خاطر همین جرمها در عذاب بود.»[3]
رسالت این کتاب نیز آن است که بگوید عزاداری بر دو نوع است: مشروع و غیر مشروع؛ نوع غیر مشروع آن، عزاداریهای جاهلی است؛ چنانکه علمای اهلسنت نیز همین تقسیمبندی را داشته و عزاداری را به طور مطلق حرام ندانستهاند؛ چنانکه ابن حجر عسقلانی میگوید: «همهی اقسام عزاداری و نوحهسرایی ممنوع نیست، بلکه آن دسته از عزاداری و نوحهسرایی نهی شده که در زمان جاهلیت انجام گرفته است».[4] چنانکه در روایت دیگری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) «نعی» را نهی فرموده است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نهی کرده است از نعی (نوحهسرایی به باطل که همراه با بیان عیوب مرده باشد)».[5]
در معنای «نعی» ابن منظور در «لسان العرب» میگوید: «نعی یعنی خبر مرده را دادن و ندبه کردن و نوحهسرایی کردن. هنگامی که کسی از عرب کشته میشد یا میمرد، شخصی را سوار بر مرکب به سوی قبیلهی او فرستاده و خبر مرگ او را همراه با ندبه و نوحه به آنان داده و در میان مردم عیوب او را گفته و او را با معایبش مشهور میساختند».[6] محمد ناصر البانی، بزرگترین عالم معاصر وهّابیت در علم رجال و حدیث، هنگامی که به عبارت «نعی» میرسد، همان تقسیمبندی بالا را ذکر کرده و میگوید: «مراد از نعی، خبر دادن از مرگ کسی است، مانند آنچه در زمان جاهلیت انجام میدادند و درب منازل و سر بازارها فریاد میزدند. برخی از نعیها جایز است، مانند خبر دادن مرگ بدون آن که رفتارهای جاهلیت در آن باشد و چه بسا برخی اوقات این کار واجب میباشد مانند هنگامی که کسی را برای غسل، دفن و کفن نداشته باشد؛... اینگونه نیست که همه نعیها اشکال داشته باشد، بلکه «نعی» ممنوع آن است که در زمان جاهلیت انجام میدادند».[7] روشن شد که آنچه در روایات ما و نیز در روایات اهلسنت نهی شده، نوحهسراییهای دوران جاهلیت است و نه هر نوحهسرائی. به طور کلی باید گفت که در تبیین اینگونه روایات، نخست باید به محتوای هر دو دسته از روایات (حرمت و جواز عزاداری) پرداخت؛ چرا که بین این دو دسته از روایات تعارض و تضاد وجود ندارد؛ زیرا این دسته از روایات اصل برپایی مجالس عزا را منع نمیکند، بلکه از هر عملی که با قضا و قدر الهی منافات داشته باشد نظیر داد کشیدن، گریبان پاره کردن، سخن باطل گفتن و... جلوگیری مینماید، اما دسته دیگر از روایات، اصل عزاداری را مشروع بلکه مستحب میداند. از اینرو، در پارهای از روایات آمده که نوحهسرایی در صورتی که همراه سخنان حق باشد مانعی ندارد، بلکه حتی میتوان به ازای آن اجرت دریافت نمود.[8] پس میتوان گفت از روایات نهی کنندهی عزاداری چنین به دست میآید که باید در مراسم عزا مطالب و یا کاری که خلاف قضا و قدر الهی باشد انجام نگیرد، سخنان باطل که در دوران جاهلیت بر زبان جاری میگشته، گفته نشود، صورتها را زخمی نکنند و...
بنابراین مقصود از اینگونه روایات، نوحهسرایی باطل و دورغ است که شباهتهایی با مراسم عصر جاهلیت داشته است. بر فرض هم که نوحهسرایی برای عموم مردم مکروه و ناپسند باشد، برای شخصیتهای بزرگی که با حیات و مرگ خود مسیر تاریخ را عوض کردند، نه تنها ناپسند نیست، بلکه در روایات شیعه مورد تاکید قرار گرفته و از دستورات موکّد ائمه (علیهم السّلام) به شمار میرود.
پینوشت:
[1]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 79، ص 101.
[2]. منتهی المطلب، علامه حلی، مجمع البحوث الإسلامیة، مشهد، ج 7، ص 423.
[3]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 79، ص 108.
[4]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار المعرفه، بیروت، ج 3، ص 116.
[5]. سنن الترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 313، ح 986.
[6]. لسان العرب، ابن متظور، دار صادر، بیروت، ج 15، ص 334.
[7]. أحکام الجنائز، محمد ناصر البانی، المکتب الاسلامی، بیروت، ص 31.
[8]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، ج 10، ص 447.
افزودن نظر جدید