چرایی شفا بودن تربت سیدالشهداء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعیان به صورت استهزاء وارد میکنند، این شبهه میباشد که چرا شیعیان معتقدند که تربت حسین (رضی الله عنه) برای هر دردی شفاست و آن را برای هر دردی تجویز میکنند.
پاسخ:
1. پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) برتر است یا تربت امام حسین (علیه السّلام)؟ آیا کسانی که به صرف عجیب دانستن موضوعی، به استهزا و تمسخر آن میپردازند، میتوانند در برابر نمونههای مشابه قرآنی که به عنوان عجایب، از آنها یاد میشود با دید استهزا و تمسخر بنگرند؟ هر پاسخی که در موارد اعجاب برانگیز قرآنی بدهند، ما همان پاسخ را دربارهی تبرّک، استشفا و قدرت اعجاب برانگیز تربت امام حسین (علیه السّلام) میدهیم. در داستان نابینا شدن حضرت یعقوب (علیه السّلام) از فراق حضرت یوسف (علیه السّلام) پیراهن آن حضرت است که میتواند مایهی بینایی چشمان پدر گردد: «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي [یوسف/93] این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود». آیا تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) که ریحانه و عزیز دل مصطفی و اشرف مخلوقات جهان است از پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) کمتر است؟
2. خاک پای حضرت موسی (علیه السّلام) برتر یا تربت خونین امام حسین (علیه السّلام)؟ در ماجرای داستان سامری که مردی گمراه و فریبکار در میان اصحاب حضرت موسی (علیه السّلام) بود و توانست با استفاده از دوری چهل روزهی آن حضرت در یک سحرآفرینی، بیشتر پیروان آن حضرت را به بازگشت از آیین یکتاپرستی، به گوساله پرستی تشویق و وادار نماید و چون حضرت موسی (علیه السّلام) به سوی قومش بازگشت، آنان را گوسالهپرست یافت، در آغاز به استیضاح و توبیخ برادرش هارون پرداخت و سپس رو به سوی سامری کرد و پرسید: ای سامری تو چرا و چگونه موفق به چنین کاری گشتی؟ سامری در پاسخ گفت: «من چیزی دیدم که آنها (بنی اسرائیل) ندیدند؛ من قدری از «آثار رسول» (قدری از خاک پای فرستادهی خدا [طبق برخی تفسیرها]) را برداشته، سپس آن را بر (دهان گوساله) افکندم و این چنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!» در اینجا نیز میگوییم آیا خاک کوی امام حسین (علیه السّلام) از خاک پای پیامبر قوم بنی اسرائیل (و یا طبق برخی تفاسیر از خاک پای اسب پیامبر بنیاسرائیل) کمتر است؟ به برکت آن خاک، امکان وقوع چنان حوادث و تغییراتی در گوسالهی سامری پدید آمد، آیا جای تعجب خواهد بود که از خاک تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) در انسان مؤمن تغییر ایجاد شود؟
3. استشفا به خاک مدینه و آب دهان برخی از صحابه؛ کسانی که به خوردن مقدار بسیار کمی از تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) آن هم به عنوان استشفا خرده میگیرند، باید به روایت صحیح السندی که در کتابهای معتبر نزد خودشان آودهاند، نگاهی انداخته و اعتراض خود را متوجه آن موارد نمایند. پیش از بیان موارد، تذکر دو نکته ضروری است: اولاً شیعه به اینگونه روایات اعتقاد ندارد؛ ثانیاً بیان اینگونه روایات از باب پاسخ نقضی است تا کسانی که «خار را در چشم دیگران میبینند و میخ را در چشم خود نیز ببینند» قدری از هتاکیهای خود نسبت به شیعیان بکاهند. آیا آنان که نسبت به استشفا از تربت امام حسین (علیه السّلام) مشکل دارند متن زیر را در کتابهای خود دربارهی خاک مدینه روایت نکردهاند؟ عایشه گوید: هرگاه کسی از ما نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دردی شکایت میکرد و یا زخم و جراحتی برمیداشت، حضرت، انگشت سبابهاش را به زمین میمالید، آن را بلند میکرد و میفرمود: «بسم الله! خاک زمین ما، با آب دهان برخی از ما، به اذن خدا بیماران ما را شفا میدهد».[1]
4. شفا بودن غبار مدینه؛ به راستی چرا آنان که به خاک کربلای حسین (علیه السّلام) این همه حساس شده و خرده میگیرند، حتی نسبت به غبار شهر مدینه هیچ مشکلی نمیبینند؟ اسماعیل بن محمد بن ثابت بن قیس بن شماس از پدرش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده: «گرد و غبار مدینه شفای بیماری جذام است».[2] چه تفاوتی است بین تربت با تربت؟ چرا خداوندی که قادر است در خاک مدینه و یا غبار آن، شفا قرار دهد، قادر نباشد در تربت کربلای حسین (علیه السّلام) شفا قرار دهد؟
5. شفا بودن بال مگس نزد وهابیت؛ آنان که شیعیان را به خاطر شفا بودن تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) مسخره میکنند بهتر است سری به برخی روایات خرافی موجود در کتابهای به اصطلاح صحیح خود که آنها را پس از قرآن کریم، صحیحترین کتابها میدانند، سری بزنند تا ببینند ابوهریره دروغی را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده مبنی بر این که «بال مگس شفاست». « چون مگس در ظرف یکی از شما افتاد، باید تمام بدن مگس را در غذا و یا آب آن ظرف فرو ببرد؛ چرا که یکی از دو بال مگس، درد و دیگری شفاست».[3]
6. خوردن خون حجامت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ همچنین کسانی که به خوردن مقدار کمی از تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) آن هم به عنوان استشفا اشکال میکنند در کتابهای خود روایاتی را دربارهی خوردن خون حجامت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردهاند که گرچه برخی از آنها اینگونه روایات را ضعیف دانستهاند، امّا افرادی همچون امام ابوحامد غزالی آن را به عنوان یکی از اقوال آورده و بدون هرگونه ردّی، از کنار آن گذشتهاند: «یکی از جوانان قریش، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را حجامت نمود و چون حجامت به پایان رسید، ظرف خون را گرفت و پشت دیواری برده و نگاهی به چپ و راست کرد و چون کسی را ندید، خون را سرکشید؛ هنگام بازگشت حضرت را روبروی خود دید که به او فرمود: وای بر تو خون را چه کردی؟! گفت: پشت دیوار پنهان کردم. حضرت فرمود: کجا پنهان نمودی؟! جوان گفت: ای پیامبر خدا مرا حیف آمد که خون شما را بر زمین بریزم، به همین دلیل آن را نوشیدم. حضرت فرمود: برو که خود را از آتش دوزخ ایمن ساختی!».[4]
7. شفا بخش بودن خاک قبر ابن تیمیه؛ از همه عجیبتر مطلبی است که پیروان ابن تیمیه که در اینگونه موارد چنین هتاکانه به شفا بخش بودن تربت سیدالشهداء (علیه السّلام) خرده میگیرند و آن را به دید استهزاء مینگرند، و نسبت به دروغبافیهایی که دربارهی شفا بخش بودن خاک قبر بزرگ و سرور خود یعنی ابن تیمیه، ساکت، بلکه به آن دامن میزنند.
پینوشت:
[1]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 1724، ح 2194.
[2]. کنز العمال، متقی هندی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 12، ص 106، ح 34828.
[3]. صحیح البخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 5، ص 2180، ح 5445.
[4]. العلل المتناهیة، ابن الجوزی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 186.
افزودن نظر جدید