یزید موعود تورات !
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه در بیان مصداق برای روایت معتبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ که خلفا بعد از ایشان را دوازده نفر معرفی میکند، میگوید: «فکان الخلفاء أبو بکر و عمر و عثمان و علی ثم تولى من اجتمع الناس علیه و صار له عز و منعة معاویة و ابنه یزید ثم عبد الملک و أولاده الأربعة و بینهم عمر بن عبد العزیز[1] پس خلفا ابوبکر و عمر و عثمان و علی سپس مردم علیه او اجتماع کردند و سپس او را معاویه منع کرد و بعد از او خلیفه شد و همین طور پسرش یزید و بعد عبدالملک و چهار پسرش و بین آنها عمر بن عبدالعزیز.» اسامی خلفای دوازدهگانه در سیره ابن تیمیه مشخص شد؛ ابوبکر، عمر، عثمان، علی، معاویه، یزید، عبدالملک و چهار فرزند عبدالملک و عمر بن عبدالعزیز. و بعد برای اثبات ادعای خویش، مدعی وجود نام آنان در تورات میشود: «و هؤلاء الاثنا عشر خلیفة هم المذکورون فی التوراة حیث قال فی بشارته بإسماعیل و سید اثنى عشر عظیما.[2] آن دوازده نفر کسانی هستند که در تورات اسمشان آمدهاست و به اسماعیل بشارت دادهشدهاند. یعنی در منطق ابن تیمیه؛ معاویه، یزید و عبدالملک و هشام و... بشارت داده شده توسط تورات هستند!
اما ببینیم علمای اهل سنت در مورد یزید یکی از موعودهای تورات، به ادعای ابن تیمیه، چه میگویند؛ ذهبی در سیر اعلام النبلاء یزید را اینگونه معرفی میکند: «کان ناصبیاً فظاً غلیظاً جلفاً یتناول المسکر، و یفعل المنکر، افتتح دولته بمقتل الحسین، و اختتمها بواقعة الحَرّة.[3] یزید ناصبی بود (به علی بن ابیطالب ناسزا میگفت). شراب و مسکرات مینوشید. منکرات انجام میداد. حکومتش را با قتل حسین آغاز کرد و با ماجرای حره ختم کرد.» آلوسی بارها در روح المعانی او را “خبیث” خطاب میکند: «و لو سلم أن الخبیث کان مسلما فهو مسلم جمع من الکبائر ما لا یحیط به نطاق البیان و أنا أذهب إلى جواز لعن مثله على التعیین[4] اگر فرض کنیم که این خبیث مسلمان بودهاست. به خاطر گناهان زیادی که انجام دادهاست، من عقیده دارم که جایز است لعن او به صورت معین.»
احمد بن حنبل و لعن یزید؛ «نقل البرزنجی فی الأشاعة و الهیثمی فی الصواعق إن الإمام أحمد لما سأله ولده عبد الله عن لعن یزید قال کیف لا یلعن من لعنه الله تعالى فی کتابه فقال عبد الله قد قرأت کتاب الله عز وجل فلم أجد فیه لعن یزید فقال الإمام أن الله تعالى یقول: (فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطعوا أرحامکم أولئک الذین لعنهم الله)[محمد/۲۲،۲۳] الآیة و أی فساد و قطیعة أشد مما فعله یزید انتهى.[5] آلوسی از برزنجی و هیثمی نقل میکند؛ وقتی عبدالله فرزند احمد بن حنبل از پدرش پیرامون لعن یزید پرسید. احمد در پاسخ گفت: چطور کسی را که خدا در قرآن لعن کرده است را لعن نکنم. عبدالله پرسید قرآن را خواندهام ولی ندیدهام جایی یزید را لعن کند که احمد بن حنبل آیه لعنت بر فاسدان و ظالمان را خواند و گفت چه گناه و فسادی بالاتر و بدتر از عملی که یزید انجام دادهاست.»
البته گروهی ادعا میکنند که شاید یزید توبه کردهباشد، به خاطر همین او را لعن نمیکنیم. آلوسی جواب این ادعا را نیز دادهاست: «و الظاهر أنه لم یتب و احتمال توبته أضعف من إیمانه و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلعنة الله عز وجل علیهم أجمعین و على أنصارهم و أعوانهم و شیعتهم و من مال إلیهم إلى یوم الدین.[6] ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه کردن او بسیار کم است. ابن زیاد، ابن سعد و گروهی دیگر به او ملحق میشوند. خداوند همه آنها و یاران و دوستانش و کسانی که راضی به فعل آنها بودهاند را لعنت کند.»
البته ماجرا به اینجا ختم نمیشود. علمای بسیاری لعن یزید را جایز شمرده اند. از جمله این علما؛ مناوی در مورد اینکه آیا یزید مورد مغفرت قرار گرفتهاست یا خیر چنین میگوید: «الغفران مشروط بکون الإنسان من أهل المغفرة و یزید لیس کذلک.[7] غفران و بخشش خداوند مشروط به این است که انسان از اهل مغفرت باشد که یزید اهل مغفرت نبودهاست.» او در ادامه نیز چنین گفتهاست: «جمع محققون حلّ لعن یزید،[8] محققین بر این مسأله اتفاق نظر دارند که لعن یزید جایز است.» کنانی نیز در جواب این سوال که حکم کسی که یزید را تکریم کند چیست، چنین پاسخ دادهاست: «فلا تقع إلا من مبتدع فاسد الاعتقاد.[9] بزرگداشت و تکریم یزید صادر نمیشود، مگر از انسان بدعت گذار فاسد العقیده.» قسطلانی شارح صحیح بخاری نیز چنین گفته است: «و الحق أن رضا یزید بقتل الحسین -رضی الله عنه- و إهانته أهل البیت النبوی مما تواتر معناه و إن کانت تفاصیله آحادًا فنحن لا نتوقف فی شأنه بل فی إیمانه لعنة الله علیه و على أنصاره و أعوانه.[10] حق این است که رضایت یزید به قتل حسین بن علی و اهانتش به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) که به طور متواتر ثابت است، حتی اگر به وسیله اخبار آحاد نیز به ما میرسید. ما توقف نمیکردیم در مورد او و حتی در مورد ایمان او. لعنت خدا بر او و دوستان و یارانش باشد.»
تطهیر یزید در اندیشه شاگردان ابن تیمیه؛ ابن قیم جوزیه، چنین میگوید: «و کل حدیث فیه ذم یزید بن معاویة فکذب.[11] هر حدیثی در ذم یزید، دروغ است.» رملی و غزالی هم به بهانه حسن ظن به یزید، ایمان را اعطا میکنند! «لا یجوز لعن یزید و لا تکفیره، فإنه من جملة المؤمنین.[12] لعن و تکفیر یزید جایز نیست. زیرا او از مومنین میباشد.» قضاوت کنید!
آیا یزید موعود تورات است؟ آیا خدا به آمدن فاسق و فاجری بشارت دادهاست؟ جنایت کاری که در سه سال حکومتش سه جنایت در اسلام مرتکب شود که پیشتر از هیچ کس صادر نشدهبود؛ قتل نوه پیامبر اسلام، حمله به مدینه النبی حلال کردن جان و مال و ناموس مسلمین و حمله به خانه کعبه و ویرانی آن. چنین یزیدی به زعم ابن تیمیه و پیروانش، امام و خلیفه اسلام است! حکم علمای بزرگ اهل سنت که او را تکفیر کردهاند چیست؟؟ و اگر یزید فاسق است، حکم کسانی که به او مقام خلافت بر حق دادهاند چیست؟ آیا تکریم قاتل امام حسین (علیه السلام) توسط ابن تیمیه نشانه دشمنی او با اهل بیت نمیباشد؟
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابن تیمیه حرانی، ج۸، ص۲۳۸( نقل از نرم افزار جامع الکبیر)
[2]. منهاج السنه ، ابن تیمیه حرانی،ج۸، ص۲۴۱
[3]. سیر العلام النبلاء، ذهبی، موسسه الرساله، بیروت،ج ۴، ص ۳۷
[4]. روح المعانی، آلوسی، ج۲۶، ص۷۳(به نقل از نرم افزار اهل بیت)
[5]. روح المعانی ،آلوسی،ج۲۶،ص۷۳
[6]. روح المعانی، همان
[7]. روح المعانی ج۲۶ ص۷۳
[8]. التیسیر بشرح الجامع الصغیر، مناوی،دار الکتب العلمیه، بیروت،چاپ اول، 1415ق، ج۱، ص۷۹۰
[9]. الإمتاع بالأربعین المتباینة السماع، کنانی،مکتب القاهره، مصر، چاپ اول،ج۱ ص۹۶
[10]. إرشاد الساری، ابن حجر قسطلانی، دارالشروق، مکه،چاپ اول،1405،ج۱۰ ص۱۷۱
[11]. نقد المنقول ، ابن قیم جوزیه،ج۱، ص۱۰۸(به نقل از نرم افزار جمع الکبیر)
[12]. فتاوى الرملی،رملی، دارالکتب العلمیه،بیروت،1413 ،ج۶، ص۱۷۶
افزودن نظر جدید