لعنت خداوند بر توهین‌کنندگان به صحابه !

  • 1393/10/27 - 15:11
با توجه به نگرش تکفیری‌ها، نسبت به کسانی که نسبت به خلفاء یا صحابه مرتکب توهین شوند، حتما این‌تصوّر برای شما نیز به وجود آمده است که پس لابد باید این احکام، نسبت به توهین کنندگان به شخص امیر المومنین علی (علیه السلام) نیز قرار بگیرد چرا که ایشان هم جزء صحابه و هم در زمره خلفاء بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد. ولی در عمل خلاف آن را شاهد هستیم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله اعتقادات وهّابیت در مورد صحابه، عدم ایراد و اشکال به اعمال و رفتار آن‌ها است. به گونه‌ای که حتی اگر کار خلاف و ناشایستی هم از آن‌ها سر زد، کسی حق اعتراض و اشکال کردن به آن‌ها را ندارد. و البته این عدم حق اعتراض را مربوط به همه صحابه دانسته و تنها مخصوص به خلفاء نمی‌دانند. از این رو به عنوان مثال، مجازات توهین کنندگان به اصحاب عام را نیز هم‌ردیف مجازات به توهین کنندگان به خلفاء می‌دانند. برای روشن شدن مطلب به متن زیر که در مورد حکم توهین به «عثمان» و «طلحه» است، توجه کنید.

«او شخصی دروغ‌گو و رافضی خبیث است؛ چرا که درباره عثمان بدگویی کرده و هر که نسبت به عثمان، طلحه و یا هریک از صحابه بدگویی کند، دجّال است، حدیث او نوشته نمی‌شود و لعنت خداوند، ملائکه و همه انسان‌ها بر او باد.» [1] این اظهار نظر را ابن‌حجر عسقلانی در کتاب رجالی خود به نقل از ابن‌معین و ابوداود در مورد «تَلید بن سلیمان مُحاربی» آورده که از راویان روایات مورد قبول وهابیت می‌باشد و احمد بن حنبل، روایات فراوانی را از او نقل کرده است؛ [2] امّا نکته این‌جاست که چون وی به نقل روایاتی از اهل‌بیت (علیهم السلام) پرداخته و در مورد عثمان، سخنان ناخوشایندی را گفت، از سوی علمای رجال مورد قبول وهّابیت، مستحق بدترین عبارات، لعن‌ها و نفرین‌های خداوند، ملائکه و همه انسان‌ها دانسته شده است.

در جایی دیگر نیز او را این‌چنین مورد مذمّت قرار دادند: «تَلید بن سلیمان مُحاربی، رافضی است، در باره صحابه سخنان بدی گفته و احادیث عجیبی از اهل‌بیت (علیهم السلام) روایت کرده... .» [3] مورد دیگر در این زمینه بکار بردن بدترین کلمات در مورد «ابن‌خراش» به خاطر انکار روایت جعلی در صحیح بخاری است. وی که یکی دیگر از بزرگان نقل روایت در نزد وهّابیت به شمار می‌رود، صرفا به خاطر انکار یک حدیث جعلی از ده‌ها احادیث ساختگی در صحیح بخاری که در جای خود به اثبات رسیده‌اند، مستحق سخنان تند و زننده گردیده است. اظهار نظر «ذهبی» که شخص اول در تأیید و یا تکذیب راویان روایات مورد قبول وهّابیت به شمار می‌رود توجه کنید: «ابن‌عدی گوید: از عبدان شنیدم که نظر او را درباره حدیث بخاری «مَا تَرکنَاهَا صَدقَه» که از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، پرسیده، او آن را باطل و از دروغ‌های مالک بن اوس دانسته... به نظر من [ذهبی] او هم یکی از رافضی‌های جاهلی است که نه از علم و درایت چیزی می‌داند، نه از علم سیره و نه از چگونگی آن؛ امّا من به او می‌گویم: ای ابن‌خراش تو نجاست خودت را خوردی که این حرف را زدی! اگر مرگت فرا رسد چه عذری در پیشگاه خداوند خواهی داشت؟ تو با همه آگاهیت به امور، کافری هستی که با حقیقت، دشمنی کردی. خدا از تو راضی مباد! و ابن‌خراش در سال 283 هجری از دنیا رفت و رحمت خدا بر او مباد.» [4]

حال که با این دو مورد از نوع نگرش تکفیری‌ها، نسبت به کسانی که نسبت به خلفاء یا صحابه مرتکب توهین شوند، مطلع شدید حتما این‌تصوّر برای شما نیز به وجود آمده است که پس لابد باید این احکام، نسبت به توهین کنندگان به شخص امیر المومنین علی (علیه السلام) نیز قرار بگیرد چرا که ایشان هم جزء صحابه و هم در زمره خلفاء بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد. ولی در عمل خلاف آن را شاهد هستیم و می‌بینیم چون نوبت به امام علی (علیه السلام) می‌رسد، قضیه کاملا بر عکس می‌شود و نقطه نظرات و دیدگاه‌ها نسبت به توهین‌کنندگان به ایشان به طور کلی تغییر می‌یابد. برای این ادعا «عمران بن حِطان سَدوسی بصریِ خارجی مذهب» را می‌توان شاهد آورد که اشعاری را در تمجید از ضربت ابن‌ملجم مرادی بیان داشت و نه تنها از سوی بزرگان تکفیری‌ها مورد نکوهش قرار نگرفت، بلکه وی از راویان کتاب صحیح بخاری است [5]  که طبعاً باید نزد معتقدان به آن کتاب از قداست خاصّی برخوردار باشد.

پی‌نوشت:

[1]. ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دار الفکر، بیروت، 1404ه.ق، الطبعه الاولی، ج1، ص447، رقم948
[2]. یوسف بن الزکی عبد الرحمن المزی، تهذیب الکمال، موسسه الرساله، بیروت، 1400ه.ق، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج4، ص322
[3]. ابن‌حاتم التمیمی البستی، المجروحین، دار الوعی، حلب، 1396ه.ق، تحقیق: محمود ابراهیم زاید، ج1، ص204
[4]. محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، کتاب المغازی، باب11، بیروت، 1407ه، ج4، ص1480
[5]. الذهبی، تذکره الحفاظ، دار الکتب العلمیه، بیروت، الطبعه الاولی، ج2، ص685

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.