برخورد نابرابر با قاتلان خلفاء
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اهلسنّت و حتی وهابیت، خلفاء و جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را چهار نفر دانستهاند که از جمله آنها امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است. بنابراین انتظار این است که صرف نظر از بیان شایستگی و لیاقتهای شخصی هر کدامیک از آنها، در یک نگاه کلی همه به لحاظ خلیفه رسول الله بودن، از احترام ویژه برخوردار باشند، و این احترام و مقبولیت حتی پس از زمان حیاتشان استمرار داشته باشد و برخورد مناسب با قاتلان و توهین کنندگان به ایشان إعمال گردد و خلاصه اینکه به یک دید به آنها نگریسته شود.
امّا با مروری بر تاریخ زمان خلفاء و پس از آن به دوگانگیهای رفتاری و عدم برخورد تساوی، چه با خود ایشان و چه با قاتلین و افراد مرتبط با آنها برخورد میکنیم. ابن خلدون در تاریخش ذکر کرده: «مغیره بن شعبه در زمان حکومتش در کوفه در خطبهها و مجالسش از علی (علیه السلام) بدگویی میکرد و برای عثمان تقاضای مغفرت مینمود».[1] از این گذشته تاریخ مواردی را شاهد است که در آن به تعریف و تمجید از قاتل امیرالمومنین (علیه السلام) پرداخته شده است. امّا قبل از آنکه به موارد تمجید از قاتل امیرالمومنین (علیه السلام) بپردازیم، بنگریم ابن حزم اندلسی که از علمای بزرگ و مورد قبول وهابیت است درباره قاتلان عثمان چه میگوید: «برای قاتلان عثمان هیچ جای اجتهاد و توجیه وجود ندارد، بلکه قتل عثمان به منزله محاربه با خداوند، خون ریزی، فسق و فساد به شمار آمده و آنان افرادی فاسق، ملعون و ظالم هستند...».[2] حال ببینیم همین شخصی که جنگ و مقاتله با عثمان را در حکم محاربه با خداوند میداند، در باره قاتل امیر مؤمنان علی (علیه السلام) چه میگوید: «هیچ مسلمانی در این مطلب شک ندارد که ابن ملجم، برای کشتن علی (علیه السلام) اجتهاد کرده و خود را بر حق میدانست و به همین علت عمران بن حطّاّن شاعر صِفریّه (گروهی از خوارج) درباره ضربت ابن ملجم میگوید: «چه ضربتی زد آن نیکوکار که از آن ضربت، هدفی جز رسیدن به رضای خداوند نداشت. هرگاه آن ضربت را به یاد میآورم، او را کسی مییابم که ترازوی عملش نزد خداوند از همه سنگینتر است».[3]
ابن تیمیه که بزرگترین نظریه پرداز وهابیّت به شمار میرود و در نزد آنان، ملقب به «شیخ الاسلام» شده است، اهانتهای زیادی را به شیعیان رواداشته که از جمله آن میتوان به این عبارت وی اشاره کرد: «لوکانت الشیعه من البهائم، لکانت حمرا و لو کانت من الطیر لکانو رخما.[4] در صورتی که شیعه را از خانواده چرندگان و چارپایان بدانیم باید آنها را الاغ و اگر در زمره پرندگان بدانیم، باید در زمره مرغ نجاستخوار بدانیم». وی وقتی سخن از قاتل عثمان به میان میآید، چنین میگوید: «تمام کسانی که در قتل عثمان تلاش نمودند، در اجتهاد خود به خطا رفته، ظالم، سرکش و متجاوز به حدود الهی بودهاند...».[5] اما زمانی که نوبت به اظهار نظر در مورد قاتل امیر مومنان علی (علیه السلام) میرسد، اینگونه میگوید: «کسی که علی (علیه السلام) را کشت، نماز میخواند، روزه میگرفت، قرآن میخواند و گرچه در این کار گمراه و بدعتگذار بود، امّا کشتن علی را با دوستی و محبّت به خدا و رسول انجام داد».[6] و یا در جایی دیگر از همان کتاب مینویسد: «قاتل علی (علیه السلام)، یکی از خوارج به نام عبد الرحمن بن ملجم مرادی بود که از عابدترین مردم زمان خویش و آگاه به سنّت پیامبر بود».[7]
با توجه به متون بالا و تضاد رفتاری فاحش نسبت به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و عثمان که از نظر اهل سنّت و وهابیت، که هر دو در زمره چهار خلیفه و جانشین رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشند، علماء و پیروان آن مذاهب و فرقهها باید به این سؤال جواب دهند که چه توجیهی برای این رفتار دوگانه نسبت به قاتلین ایشان دارند؟ و به صورت واضحتر اینکه چه دلیلی بر اجتهاد درست ابن ملجم و به خطا رفتن اجتهاد قاتل عثمان دارند؟
پینوشت:
[1]. ابن خلدون الخضرمی، مقدمه تاریخ ابن خلدون، دار القلم، بیروت، 1984م، ج3، ص13
[2]. ابن حزم الظاهری، الفِصَل فی المِلَل، مکتبه الخانجی، القاهره، ج4، ص125
[3]. ابن حزم الظاهری، المحلی، دار الافاق، بیروت، تحقیق: لجنه إحیاء التراث العربی ج10، ص484
[4]. ابن تیمیه الحرانی، منهاج السنه النبویه مؤسسه، قرطبه 1406 ه.ق، الطبعه الاولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج1، ص55
[5]. ابن تیمیه الحرانی، همان، ج6، ص296 و 297
[6]. ابن تیمیه الحرانی، همان، ج7، ص153
[7]. ابن تیمیه الحرانی، همان، ج5، ص47
افزودن نظر جدید