آیا سبّ و لعن موجب کفر میشود؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که از سوی وهّابیت برای غارت اموال شیعیان، تکفیر و کشتار آنان، به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که شیعه به خاطر سبّ و لعن صحابه کافر میباشد؛ به عنوان نمونه شیخ عادل سالم الکلبانی، امام جماعت مسجد الحرام در سالهای اخیر، در مصاحبهای با شبکه بیبیسی ابراز داشت: «نمیتوانم بپذیرم کسی که خلیفه اول را ناسزا و لعن گوید، مسلمان باشد و بیشک چنین کسی کافر است».
پاسخ
صحابی از نظر شیعه و سنّی کیست؟ برای روشن شدن حقیقت معنای لعن و منظور شیعیان از مستحقان لعن، لازم است دو مطلب روشن گردد: صحابی کیست و لعن چیست؟
- صحابه از دیدگاه شیعه؛ شیعه نمیتواند همچون اهلسنت قائل به عدالت تمام صحابه و برای آنان مقامی فوق آنچه شیعه برای عصمت اهلبیت (علیهم السّلام) قائل است، قائل شود؛ زیرا خداوند متعال حتّی نسبت به پیامبر خویش میفرماید: «اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود». و یا درباره پیامبرش میفرماید: «اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، ما او را با قدرت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع میکردیم». از دیدگاه قرآن کریم و همه مسلمانان، صحابی واقعی بودن از افتخارات ارزشمند اسلامی است، امّا همزمان و با الهام از آیات قرآن کریم و روایات نبوی و احادیث ائمه معصومین (علیهم السّلام) صحابه بر چهار دستهاند: نخست، صحابهای که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورده و با همین ایمان در زمان حضرت از دنیا رفته و یا در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. دوم، صحابهای که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه در ابتدا بر عهد خود با امیرمؤمنان (علیه السّلام) باقی بوده و یا بعدها بر این عهد بازگشته و با همین اعتقاد از دنیا رفته و یا در رکاب حضرت به شهادت رسیدهاند. سوم، صحابه فاسق «یا أیها الذین آمنوا إن جائکم فاسق بنبإ فتبیّنوا (ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر فاسقی برای شما خبری آورد، پس تحقیق کنید)». چهارم، صحابه منافق «و ممّن حولکم من الأعراب منافقون و من اهل مدینة مردوا علی النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذّبهم مرّتین ثمّ یردّون إلی عذاب ألیم».
در صحیح بخاری و مسلم نیز وجود برخی منافقین را در میان صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تأیید نموده؛ بخاری از ابن ملیکة روایت کرده: «سی نفر از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را درک کردم که بر خویش از نفاق میترسیدند!»[1] و یا مسلم در صحیح خود روایت کرده که پیامبر فرمودند: «در اصحاب من دوازده نفر منافق هستند».[2]
- تعریف صحابه از دیدگاه اهلسنت؛ بخاری در تعریف صحابه میگوید: «هر مسلمانی که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه بوده یا ایشان را دیده صحابی است».[3] احمد بن حنبل نیز میگوید: «اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام کسانی هستند که یک ماه، یک روز و یا حتی یک ساعت همراه حضرت بوده و یا ایشان را دیده باشند».[4]
- تعداد صحابه از نضر اهلسنت؛ ابن جوزی و سیوطی از ابو زرعه نقل کردهاند که وی گفته پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی از دنیا رفت که صد و چهارده هزار صحابی داشت».[5]
- نظر اهلسنت درباره صحابه؛ اهلسنت همه صحابه را از اولیای الهی، عادل، برترین مخلوقات پس از انبیا و اهل بهشت میدانند. به عنوان نمونه قرطبی در این باره میگوید: «همه صحابه عادل، از اولیای الهی، برگزیدگان خداوند و برترین مردم پس از انبیا و رسولان الهی هستند. این نظر تمامی اهلسنت و رؤسای فرقههای مختلف آن است».[6] آیا این تعریف از صحابی نزد اهلسنت بیش از آن چیزی نیست (مقام عصمت و طهارت) که شیعه برای ائمه معصومین خود قائل است و برای اثبات آن به آیه تطهیر استناد مینماید؟ امّا به این وجود همواره متّهم به غلو و مبالغه میگردد.
اما لعن و سبّ چیست؟ از جمله دلایلی که موجب اتّهام به شیعه گردیده، اشتباه در فهم معنای صحیح سبّ و لعن است؛ به همین جهت لازم است در ابتدا، معنای این دو واژه قرآنی مشخص گردد. جوهری در صحاح خویش لعن را این گونه تعریف کرده: «لعن: راندن و دور کردن از خوبیهاست».[7] 2. تعریف لغوی سبّ؛ زبیدی در تاج العروس مینویسد: «سبّ: به معنی شتم است».[8] همو در معنای شتم گفته: «شتم به معنی دشنام و کلام زشت است و لازم نیست در آن تهمت وجود داشته باشد».[9] بنابراین از جهت لغت، تفاوت زیادی میان لعن و سب است. لعن تنها طلب دوری از خیر است و در سبّ، بد دهانی و کلام زشت است.
- لعن شدگان در قرآن؛ ماده لعن 41 بار در قرآن کریم استعمال شده که بسیاری از آنها به خداوند نسبت داده شده است. کلمۀ سبّ فقط یکبار در قرآن استعمال شده که آن هم مورد نهی قرار گرفته است. علاوه بر نهی قرآنی «سبّ، فحش و دشنام» روایات فراوانی نیز در منابع شیعه از ائمه معصومین (علیهم السّلام) در نکوهش این عمل ناشایست وارد شده است.[10] برخی از کسانی که در قرآن کریم مورد لعن قرار گرفتهاند از این قرارند: شیطان یا ابلیس، دشمنان اسلام و کفّار، اهل کتاب خصوصا یهود، کتمانکنندگان حقایق، کافران، ظالمان، کسانی که خدا و رسولش را مورد آزار و اذیت قرار دادند و...
- لعن شدگان در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ در بسیاری از موارد در کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیاری از صحابه که به ادعای اهلسنت که قبلا گذشت چه جایگاه ولایی برای آنان قائلند را لعن فرموده که در ادامه به مواردی اشاره میکنیم: افرادی که طبق نقل منابع معتبر اهلسنت به صورت مستقیم، مورد لعن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته و یا آن حضرت در مورد لعن قرار گرفتن آنها سکوت نموده به شرح ذیل میباشند:
- حکم بن عاص؛ حکم بن عاص از سران بنیامیه است که در ماجرای که بین مروان فرزند وی و عبد الرحمن پسر ابوبکر رخ داد، عایشه به دفاع از برادر خویش برخاست و با صراحت اعلام کرد: «هنگامی که مروان در صلب پدرش بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را لعن کرد». نسایی در سنن خود مینویسد: «هنگامی که معاویه برای یزید بیعت میگرفت، مروان میگفت: این کار همان سنّت ابوبکر و عمر است. عبدالرحمن بن ابی بکر گفت: این کار، سنّت هرقل و قیصر، از پادشاهان روم است. مروان گفت: عبدالرحمن کسی است که در مورد او آیه «والّذی قال لوالدیه أفّ لکما» نازل شده است. خبر به عایشه رسید و گفت: به خدا سوگند مروان دروغ گفته... ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر مروان (حکم بن عاص) را لعنت کرد و مروان در صلب او بود و به همین جهت بخشی از لعن حضرت به مروان رسیده است».[11] بزّار از علمای بزرگ اهلسنت مینویسد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که دید شخصی سوار بر مرکبی و شخصی افسار آن را به دست گرفته و شخص دیگر آن را از پشت سر، میراند. حضرت فرمود: خداوند سوار بر مرکب و آنکه افسار به دست دارد و آنکه از پشت میراند را، لعنت کند».[12]
- بنیامیه، همان شجره ملعونه در قرآن: در کتاب تاریخ طبری سه نفری را که در بخش پیشین و در روایت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد لعن قرار گرفته را معرفی کرده و میگوید: «در این که مراد از «درخت لعن شده در قرآن...» بنیامیه هستند، اختلافی نیست و از موارد لعن بنیامیه سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که ابوسفیان را سوار بر مرکبی دید که معاویه بن ابی سفیان، آن را از جلو میکشد و یزید بن ابی سفیان نیز از پشت سر، آن را میراند. حضرت فرمود: خداوند جلودار، سواره و حرکت دهنده شتر را لعنت کند».
پینوشت:
[1]. صحیح البخاری، بخاری، دار إحیاء تراث العربی، بیروت، ج 1، ص 134.
[2]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء تراث العربی، بیروت، ج 4، ص 2778.
[3]. صحیح البخاری، بخاری، دار إحیاء تراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1335.
[4]. اعتقاد أهل السنة، هبة الله، دار طیبة، ریاض، ج 1، ص 160.
[5]. الجامع لأخلاق الراوی و آداب السامع، خطیب بغدادی، مکتبة المعارف، ریاض، ج 2، ص 293.
[6]. الجامع الأحکام القرآن، قرطبی، دار الشعب، قاهرة، ج 16، ص 299.
[7]. لسان العرب، جوهری، دار صادر، بیروت، ج 13، ص 387.
[8]. تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، دار الهدایة، ج 3، ص 34.
[9]. تاج العروس من جواهر القاموس، زبیدی، دار الهدایة، ج 32، ص 453.
[10]. کافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 2، ص 360، ح 2.
[11]. سنن النسائی الکبری، نسائی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 6، ص 458.
[12]. مسند البزّاز، البزّاز، بیروت، ج 9، ص 286، ح 3839.
افزودن نظر جدید