چرا غیرت علی (علیه السّلام) اجازه داد فاطمه پشت در رود؟

  • 1393/10/20 - 11:50
از جمله شبهاتی که وهابیت طرح نموده‌اند آن است که «چگونه می‌توان باور داشت با وجود آن که حضرت علی -کرّم الله وجهه- در منزل حضور داشته، همسر او فاطمه -رضی الله عنها- پشت درب خانه رود تا چنان اتفاقاتی رخ دهد؟! چرا خود علی -کرّم الله وجهه- و یا شخص دیگری از حاضران در خانه، برای بازکردن در نرفت؟ آیا اساسا معقول به نظر می‌رسد با توجه به حضور نامحرمان در پشت درب...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که وهابیت طرح نموده‌اند آن است که «چگونه می‌توان باور داشت با وجود آن که حضرت علی -کرّم الله وجهه- در منزل حضور داشته، همسر او فاطمه -رضی الله عنها- پشت درب خانه رود تا چنان اتفاقاتی رخ دهد؟! چرا خود علی -کرّم الله وجهه- و یا شخص دیگری از حاضران در خانه، برای بازکردن در نرفت؟ آیا اساسا معقول به نظر می‌رسد با توجه به حضور نامحرمان در پشت درب خانه، علی همسرش زهرا را برای بازکردن در بفرستد؟!»

پاسخ نقضی شبهه

الف) چرا پیامبر اجازه می‌داد تا همسرانش در را به روی نامحرمان بگشایند؟ نگاهی به روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضوع مورد بحث، بهترین پاسخ برای شبهه افکنان است؛ چرا که موارد گوناگونی در کتاب‌های شیعه و سنّی وجود دارد که آن حضرت به همسرانش اجازه داده تا درب خانه را به روی نامحرمان بگشایند به مواردی اشاره می‌کنیم:

امّ سلمه و بازکردن درب خانه برای علی (علیه السّلام)؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه زینب، دختر جحش بیروت آمد و وارد خانه امّ‌سلمه شد؛ چون آن روز، نوبت آمدن آن حضرت به خانه وی بود، مدتی نگذشت علی (علیه السّلام) آهسته دقّ الباب کرد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیدار شد، ام‌سلمه پاسخ نداد، حضرت فرمود: «بلند شو و در را باز کن...».[1]

عایشه و باز کردن در خانه به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ امیر مؤمنان (علیه السّلام) فرمودند که نماز صبح را با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خوانده و همراه حضرت از مسجد بیرون آمدم... حضرت فرمود: «به خانه عایشه می‌روم». من نیز نزد فاطمه (علیها السّلام) رفته و در کنار حسن و حسین همه خوشحال بودیم، سپس به طرف خانه عایشه رفتم و در زدم، گفت: «کیستی؟» گفتم: «علی»؛ گفت: «پیامبر استراحت می‌کند». به خانه بازگشته و دوباره آمده و در زدم. عایشه گفت: «کیستی؟» گفتم: «علی»؛ گفت: «پیامبر را کاری هست». دلم طاقت نیاورد، برای با سوّم دقّ‌الباب کردم. عایشه گفت: «کیستی؟» گفتم: «علی»؛ صدای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنیدم که فرمود: «عایشه در را باز کن»، عایشه در را باز کرد و من وارد شدم...[2].

ب) چرا پیامبر اجازه داد تا عمر و عایشه بر سر یک سفره بنشینند؟ اگر چه روایاتی همچون روایات زیر مورد قبول ما نیست، امّا برای احتجاج با شبهه‌گران وهّابی ناچاریم به این‌گونه روایات که در معتبرترین کتاب‌های خودشان آمده استناد کنیم. طبق روایات صحیح‌السندی که وهّابیت آن را در بیش‌تر کتاب‌های خود آورده‌اند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عمر بن خطّاب اجازه داد با عایشه سر یک سفره نشسته غذا بخورند و حتّی هنگام غذا برداشتن از یک کاسه، دست عایشه با دست عمر برخورد کرد. علمای بزرگ اهل‌سنت روایت کرده‌اند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با عایشه مشغول غذا خوردن بود، عمر وارد شد، حضرت او را دعوت کرد تا با آنان غذا بخورد. عمر جلو رفت و دست در ظرف غذا برد، دست با دست عایشه تماس گرفت. عمر گفت: اوه! اگر پیامبر درباره حجاب همسرانش از من پیروی می‌‌کرد، هیچ چشمی آنان را نمی‌دید».[3]

پاسخ حلی شبهه

الف) بر خلاف آنچه امروز در شهرها مرسوم است که معمولا درب خانه‌ها بسته و فقط در موارد لزوم و جایی که مراجعه کننده‌ای پشت در باشد در را بگشایند، زمان‌های قدیم، مانند آنچه امروز در بسیاری از روستا‌ها مرسوم است درب خانه‌ها در طول روز باز بوده و فقط در صورتی که کسی قصد ورود به خانه را داشت اجازه گرفته و داخل می‌شد. بر همین اساس، از برخی روایات استفاده می‌شود زمان وقوع حادثه، درب خانه، باز و حضرت فاطمه (علیها السّلام) نزدیک درب خانه بود و با دیدن مهاجمان، برای بستن درب خانه پشت در آمده تا آن را به روی آنان ببندد. مرحوم عیّاشی، شیخ مفید و دیگران نوشته‌اند: «راوی گوید، عمر گفت: برخیزید تا سوی علی (علیه السّلام) رویم. ابوبکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة، ابوعبید جراح، سالم مولی ابوحذیفة، قنفذ و من همراه او راه افتاده چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه (علیها السّلام) آنان را دید و به همین جهت درب خانه را به روی ما بست. فاطمه (علیها السّلام) یقین داشت که عمر بدون اجازه وارد نخواهد شد. عمر در را که از جنس شاخه‌های خرما بود، با لگد شکست. او و همراهانش وارد خانه شده و در حالی که به خاطر پیروزی خود الله اکبر می‌گفتند، علی (علیه السّلام) را از خانه بیرون آوردند».[4] و در روایت سلیم نیز آمده: «عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از اندوه از دست دادن پدر، نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: ای پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه (علیها السّلام) فرمود: ای عمر با ما چکار داری؟ ما را با مصیبتی که گرفتارش شده‌ایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه خانه را به آتش می‌کشم. فاطمه (علیها السّلام) فرمود: آیا از خداوند نمی‌ترسی که وارد خانه ما می‌شوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند».[5]

ب) حضرت صدیقۀ طاهره (علیها السّلام) بر این اعتقاد بود که عمر و جمعیت همراه وی بر اساس دستور قرآن و احکام شریعت اسلام بدون اجازه وارد منزل نخواهند شد، چرا که قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ‌ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ‌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُ‌ونَ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْ‌جِعُوا فَارْ‌جِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ [نور/28-29] ای کسانی که ایمان آورده‌اید در خانه‌هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید. و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد«بازگردید» بازگردید این برای شما پاکیزه‌تر است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است». اضافه آن که خانه انبیای الهی احترام ویژه‌ای داشته و رعایت حرمت آن بیش از دیگر خانه‌ها لازم است، چنان‌که قرآن کریم به این امر سفارش نموده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ [احزاب/53] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر به شما اجازه داده شود». بدون شک خانه حضرت صدیقه طاهره (علیها السّلام) نیز خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شمار می‌رود، همان‌گونه که در تفاسیر متعددی از اهل‌سنت به همین موضوع تصریح شده است. مفسّران مشهوری از اهل‌سنت همچون سیوطی و دیگران در تفسیر آیه 36 از سوره نور «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ [نور/36] (آن نور هدايت‏) در خانه‏‌هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود. در آن خانه‏ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‏كنند»؛ از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که خانه علی (علیه السّلام) و  زهرا (علیها السّلام) از با فضیلت‌ترین خانه‌های انبیاء محسوب می‌‌شود.[6]

افزون بر این، توقع آن بود تا با به موقعیت حضرت زهرا (علیها السّلام) و احترام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد مسلمانان صدر اسلام، مهاجمان با دیدن آن بانو، حیا کرده و متعرض خانه آن حضرت نشوند؛ چنانکه عده‌ای با شنیدن صدای حضرت صدیقه چنین کرده و برگشتند. ابن قتیبه دینوری در کتاب خود می‌نویسد: «عمر همراه عده‌ای سوی خانه فاطمه آمد و در زد، با شنیدن صدای جمعیت در حالی که می‌گریست با صدای بلند، فریاد زد: ای رسول خدا پس از تو زاده خطاب (عمر) و زاده ابوقحافه (ابوبکر) چه‌ها که ندیدیم گروهی با شنیدن گریه فاطمه دلشان به رحم آمد و گریان آنجا را ترک کردند اما عمر با گروهی دیگر باقی ماندند».[7] بنابراین، اشکال به بی‌شرمی مهاجمان بازمی‌گردد که حرمت خانه و اهل آن را نگه نداشتند.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، دارالفکر، بیروت، ج 42، ص 470.
[2]. الاحتجاج، طبرسی، دار النعمان، نجف، ج 1، ص 292 و 293.
[3]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفة بیروت، ج 8، ص 531.
[4]. تفسیر العیاشی، العیاشی، المکتبة العلمیة الإسلامیة، تهران، ج 2، ص 67.
[5]. کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس الهلالی، نشر هادی، قم، ص 864.
[6]. الدر المنثور، سیوطی، دارالفکر، بیروت، ج 6، ص 203.
[7]. الإمامة و السیاسة، ابن قتیبه، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 1، ص 16.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.