جمعه‌ای در روز دوشنبه

  • 1393/09/11 - 19:48
دوشنبه‌ای که دین در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماند و کار دنیایی اندر سقیفه آشکار شد. دوشنبه‌ای که مصادف با شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و بزرگ‌ترین روز سیاه تاریخ لقب گرفت. در آن دوشنبه دست‌های فتنه به هم گره خورد و گره در کار اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) افکند و جمعه‌ای را آفرید که خاک عزا بر سر اسلام کرد...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دوشنبه‌ای که دین در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماند و کار دنیایی اندر سقیفه آشکار شد. دوشنبه‌ای که مصادف با شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و بزرگ‌ترین روز سیاه تاریخ لقب گرفت. در حالی که امت می‌توانست شاهد کتابت وصیت‌نامه‌ای از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مصون ماندن از همه کج‌روی‌ها و انحرافات باشد، اما افسوس که قلمی بر روی کاغذ برای نگارش وصیت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چرخش نکرد و دنیا در حسرت روزی خوش، باید تا ظهور فرزندش منتظر بماند. در آن دوشنبه دست‌های فتنه به هم گره خورد و گره در کار اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) افکند و جمعه‌ای را آفرید که خاک عزا بر سر اسلام کرد.

در آن دوشنبه کارگاهی در سقیفه بنی‌ساعده تشکیل و شمشیرها و خنجرها آخته شد تا برای لشکر شوم ابن زیاد در کربلا تجهیز شوند. در همان دوشنبه ارتحال بود که اصحاب سقیفه، بذر فتنه پاشیدند و در جمعه کربلا درو کردند و از پستان شتر اسلام و خلافت، به جای شیر، خون و زهری کشنده، دوشیدند.[1] در همان دوشنبه بود که ابرهای سیاه فتنه در آسمان نمودار شد و در جمعه کربلا بر پهن دشت سینه امت، نیز عزا بارید. آری تیر سه شعبه‌ای که در جمعه کربلا بر حلقوم نازک‌تر از گل علی اصغر نشست،در دوشنبه ارتحال پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در چله کمان رفت که این چنین حنجر شکافت و قنداقه گلگون کرد. و چه زیبا سرود آن بزرگ مرجع شیعه:
و ما رماه اذ رمـــــــاه حرملـــة      و انّما رماه من نهّــــــد له
سهم اتی من جانب السقـیفه      و قوسه علی ید الخلیفـة
عقیله بنی‌هاشم در شب عاشورا وقتی یقین به کشته شدن برادرش امام حسین در روز عاشورا نمود فرازی عجیب و قابل تأمل بر زبان جاری کرد: «ای داد حزن و ماتم! امروز (روز عاشورا) جدّم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، مادرم زهرا (سلام الله علیها)، پدرم علی (علیه السلام)، و برادرم حسن (علیه السلام) از دنیا رفت (در حالی که آن بزرگواران در روز عاشورا به شهادت نرسیدند).»[2] و به راستی چه سرّی است که زینب (سلام الله علیها) در روز دهم محرم سال 60 هجری، روز 28 صفر سال دهم هجری را مجسم می‌بیند؟ ارباب مقاتل در حوادث روز عاشورا در مواجهه حضرت زینب ( سلام الله علیها) با بدن صد چاک برادر ندایش را این‌گونه نوشتند: «یا محمدا! یا رسول الله! درود ملائک آسمان بر تو باد، این کشته فتاده به ریگ‌های داغ بیابان با بدنی پاره پاره و غرق به خون، حسین توست. ای داد حزن و ماتم! امروز (روز عاشورا) جدّم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت (در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روز 28 صفر از دنیا رفت)».[3] بعضی از راویان شیعه بعد از جملات بالا از زبان حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) اینگونه تصریح کردند: «این حسین سر از قفا بریده، عمامه و رداء به غارت برده در روز دوشنبه خیمه‌گاهش به غارت برده شد (در حالی که روز عاشورا، روز جمعه بود)».[4] و این در حالی است که هیچ‌کدام از راویان و علمای شیعه و اهل سنت نگفته‌اند که عاشورا در روز دوشنبه بوده و همه تصریح دارند بر این‌که روز عاشورا مصادف با روز جمعه بوده است.[5]

آری ارتباط دوشنبه سیاه سقیفه با جمعه خونین کربلا در طول اعصار و قرون و تا ظهور دولت یار استمرار خواهد داشت. همچنان‌که در روز شهادت و تشیع پیکر پاک و مطهر امام هادی (علیه السلام) نیز کنیزی مویه‌کنان پشت سر جنازه  آن امام همام ناله سر می‌داد و میگفت: «خدایا! ما از روزهای دوشنبه، چه‌ها که نکشیدیم؛ چه دوشنبه قدیم، چه دوشنبه جدید».[6] در توضیح این مطلب مرحوم محدث قمی (ره) پس از نقل آن از کتاب «مروج الذهب» اثر مسعود شافعی، می‌گوید: «این تعبیر کنیز، برگرفته از سخن زینب کبری (سلام الله علیها) دختر امیر مومنان (علیه السلام) در روز دوشنبه‌ای است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت و ماجرای بیعت شوم سقیفه آغاز شد.[7] و ما این همه را گفتیم تا همه بدانند که حسین (علیه السلام) کشته روز جمعه در کربلا نیست و بلکه کشته روز دوشنبه سقیفه است؛ حسین (علیه السلام) کشته پیمان‌شکنی غدیر است و اگر آن دوشنبه شوم نبود، شاید جمعه عاشورا طور دیگری رقم می‌خورد.

منابع:

[1]. شیخ طوسی الامالی، ص 376؛ الاحتجاج، شیخ طبرسی ج 1، ص 148
[2]. علی بن الحسین ابو الفرج الاصفهانی (356 ه)، مقاتل الطالبین، ج 1، ص 32
[3]. العلامه المجلسی، بحارالانوار، موسسه الوفاء 1403 هجری، بیروت، ج 45، ص 59
[4]. العلامه المجلسی، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، بیروت 1403 هجری، الطبعه الثانیه تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ج 45، ص 59
[5]. الوجعفر محمد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 3، ص 317
[6]. ابوالحسن علی بن علی المسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 111 
[7]. الشیخ عباس القمی، الانوار البهیه، موسسه النشر الاسلامی، جماعه المدرسین، قم 1417 هجری، الطبعه الاولی، تحقیق: موسسه النشر الاسلامی، ص 298  

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.