محبت اهل بیت (علیهم السلام) از زبان حیوانات
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید در ابتدا تیتر بالا عجیب به نظر آید که مگر حیوانات نیز قدرت بر تکلم دارند؟ و تازه در صورت قبول این موضوع چه کسی به زبان ایشان آشنایی دارد و میتواند آواز ایشان را معنا نماید؟ در پاسخ به این سوال باید چندین نکته را تذکر و یادآوری نماییم.
خداوند خالق جهان هستی و تمام جمادات، حیوانات، جنیان و انسانها میباشد، از این رو همان خالق بیهمتا به هر کدام از مخلوقاتش قدرت و نیرو و غریزه و استعدادی عنایت کرده که شاید هر کدام از موجودات عالم خلقت فقط از استعداد درونی خود آگاه بوده و اگر هم از استعداد و قوای سایر موجودات به حکم عقل اطلاعاتی را به دست آورده باشند ولی از انجام کارهای آنان ناتوان باشند. دیگر اینکه خداوند به عنوان خالق و آفریننده همه موجودات، میتواند هر قابلیتی را در وجود هر موجودی قرار دهد و این امر بر خداوند و قادر متعال امری بسیار سهل و آسان است. ولی از آنجاییکه ما همواره در غفلت به سر میبریم و میخواهیم همه چیز را بر محور عقل و درایت خود بسنجیم، بسیاری از این امور در نظرمان غیر قابل تصور و در پارهای موارد مضحکانه و خندهدار جلوه میکند.
با این وجود خداوند برای درک بیشتر ما انسانها نمونههاییی از کارهای خارقالعاده و نمونههایی از رازهای شگفتی در جهان هستی از جمله تکلّم حیوانات را برای ما در طی اعصار و قرون مختلف یادآور شده تا به گوشهای از قدرت لایزال الهی ایمان بیاوریم و نسبت به آن آشنایی پیدا کنیم. مخصوصا برای ما مسلمانان با در اختیار قرار داشتن کتاب وحیانی قرآن مجید که مورد اتفاق و قبول همه مسلمانان است دیگر مجالی برای عجیب خواندن این موارد که در قرآن مجید به آن اشاره شده است باقی نمیماند. به عنوان نمونه وقتی ما به اعنوان یک مسلمان در کتاب شریف قرآن به سوره نمل و تکلم پیامبر الهی (حضرت سلیمان) با آن مورچه بر میخوریم لا اقل میبایست خود به حکم اعتقاد به تحریف نشدن قرآن مجید از وجود این حادثه و ذکر آن در کتاب الهی نه تنها شگفتزده و متعجب نشویم، بلکه با اعتقادی راسخ در مواجه با معاندین به دفاع از آنچه در این کتاب شریف آمده بپردازیم و دیگران را نسبت به آن آگاه نمائیم.
بنابراین در اینکه حیواناتی با پیامبران الهی مستقیما سخن گفتهاند جزء اعتقادات مسلم ما مسلمانان است و به حکم نصّ قرآن به راحتی قابل اثبات است و نمیتوان در آن شکی به دل راه داد. و ذکر این موارد قرآنی حکایت از آن دارد که اگر حیوانی به اذن خداوند قدرت بر تکلم پیدا کرد پس این امکان برای دیگری نیز میسور است. گذشته از آن اینکه خداوند برای هر حیوانی آوازی مخصوص به خود را قرار داده و بنا بر روایات وارد شده در این زمینه این نغمهها و آوازها تسبیح خداوند متعال میباشد و در واقع هر موجودی به تناسب خود به تسبیح و ذکر خداوند مشغول است. به قول شاعر:
هر کس به بهایی صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و غمری به ترانه
اما وهّابیت در ابزار سمعی و بصری خود از قبیل ماهواره و غیره، همواره و بدون توجه به روایاتی که در کتب مورد قبول خودشان است، به تمسخر و اهانت به روایاتی که از اهلبیت در باره محبت حیوانات نسبت به آن بزرگواران وارد شده، پرداختهاند. ما در اینجا صرف نظر از روایات وارده در کتب شیعی به وجود برخی از این روایات که در کتب مورد قبول ایشان وارد شده اشاره میکنیم. در کتب اهل سنت، در این زمینه احادیثی را مییابیم از جمله: «خروس سفید(الدیک الابیض)، دوست من و دوست دوستان من و دشمن دشمن من است».[1] همچنین در تفسیر بغوی، مشهور به «معالم التّنزیل» آمده است که گروهی از یهودیان نزد ابن عباس آمده و به او گفتند: «از تو هفت پرسش داریم که اگر پاسخ آنها را به ما دادی مسلمان میشویم». ابن عباس گفت: «مشروط به آنکه پرسشهایتان برای درک مطلب باشد نه برای اذیت (و بحث بیهوده)». یهودیان گفتند: «... به ما بگو پرنده قنبر (پرنده قوقو) چه میگوید؟» ابن عباس گفت: «پرنده قنبر میگوید که خدایا! هر که بغض محمد و آل محمد در دل دارد را لعنت کن!»...[2]
این روایت به طور یقین قطرهای از اقیانوس بیکران فضایل امام حسین (علیه السلام) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) است و آرزو میکنیم، ای کاش وهابیت به اندازه دانشمند مسیحی، نسبت به جایگاه والای آن حضرت معرفت پیدا میکردند؛ در آنجایی که «آنتوان بارای مسیحی» در در باره امام حسین(علیه السلام) میگوید: «اگر امام حسین (علیه السلام) از ما مسیحیان بود، بر روی هر کوی و برزنی، پرچمی بر افراشته و همانجا منبری گذارده و بر فراز آن با نام حسین (علیه السلام) مردم را به دین مسیح دعوت میکردیم».[3]
منابع:
[1]. ابن ابی اسامه الحافظ نور الدین الهیثمی (282 ه)، مسند ابن ابی اسامه، مدینه المنوره 1413 ه.ق، الطبعه الاولی، تحقیق: د. حسین احمد الباکری، ج 2، ص 833، ح 877
[2]. البغوی (516 ه)، تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، دار المعرفه بیروت تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ج 3، ص 409
[3]. انتوان بار (معاصر)، الحسین فی الفکر المسیحی، دار العلوم الکویت، ص 87
افزودن نظر جدید