بنای بر قبور در شریعت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله موضوعات مورد اختلاف مسلمانان با وهابیان موضوع بنا و ساختن گنبد و بارگاه و گلدسته بر روی قبور است. مسلمانان در طول تاریخ به این سنت عمل کرده و بر جواز و استحباب آن، به ادلهای از کتاب و سنت، تمسک کردهاند. خصوصا این عمل موافق با منطق عقل و روش عقلا است. ولی از زمان ابن تیمیه مخالفت با این عمل شروع شد و بناها و گنبد و گلدستهها از مظاهر شرک شناخته شد، تا زمان آل سعود که این عقیده به حدی اوج گرفت که آل سعود عملا به مخالفت با آن پرداختند و با فتوایی که از علمای وهابی صادر شد امر به تخریب گنبد و بارگاهها و گلدستهها و بناهای قبور داده شد. تمام آنها به جز بارگاه پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آن هم از خوف مسلمین، تخریب گشت. و با این عمل خساراتی بزرگ بر اسلام و مسلمین وارد شد. در این رساله به بررسی موضوع میپردازیم.
قرآن کریم به مسئله بنای بر قبور به طور صریح و خاص نپرداخته است؛ لکن میتوان حکم آن را از ضمن آیات قرآن استفاده نمود.
- بنای بر قبور، تعظیم شعائر الهی
خداوند متعال در قرآن کریم امر به تعظیم شعائر الهی کرده و آن را دلیل تقوای قلوب میداند، آنجا که میفرماید: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ [حج/ 32] و هر کس شعائر دین خدا را بزرگ و محترم دارد، این، صفت دلهای با تقواست». شعائر جمع شعیره به معنای دلیل و علامت است. شعائر اللّه یعنی اموری که دلیل و علامت و نشانه به سوی خداست و هر کسی که میخواهد به خدا برسد با آن دلیل و نشانه میتواند به خدا برسد. یا اینکه مراد از شعائر اللّه، شعائر دین خداست، یعنی هر کس که میخواهد به حقیقت دین خدا رهنمون شود برخی از امور راهنمای اویند، که باید آنها را تعظیم کرد. در قرآن کریم، صفا و مروه از شعائر الهی شمرده شده است، آنجا که میفرماید: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ [بقره/ 158] همانا صفا و مروه از شعائر دین خداست» و نیز شتری که برای قربانی به منا برده میشود: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ [حج/ 36] و نحر (قربانی) شتران فربه را از شعائر دین خدا مقرّر گردانیدیم». این نیست مگر از آن جهت که این امور از نشانههای دین حنیف ابراهیم است. و نیز «مزدلفه» مشعر نامیده شده، از آن جهت که علامتها و نشانههای دین خداست. همۀ مناسک حجّ شعائر نامیده شده است از آن جهت که نشانههایی به سوی توحید و دین حنیف است. اگر این امور از شعائر دین خدایند، و مردم را متذکر به توحید و دین حنیف میکنند، شکی نیست که وجود انبیا و اولیا نیز از بزرگترین و بارزترین نشانههای دین خداوند است، زیرا آنان از آن جهت که معصوماند و کار خلاف انجام نمیدهند، سیره و اقوال آنان مطابق با حقّ و حقیقت است. آنان کسانی هستند که میتوانند بشر را به سوی حقّ و حقیقت و توحید رهنمون شوند. حال اگر وجود پیامبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و اوصیای او و اولیای الهی چنین خاصیتی دارند، حفظ و صیانت آثار آنان و حفظ قبورشان و بنای قبر و گلدسته برای آنها نیز در راستای همین اهداف است، زیرا این اعمال در حقیقت تعظیم اشخاصی است که خود و سنّتشان شعائر و راهنمایی به سوی خدایند. قرطبی در تفسیرش میگوید: «شعائر خدا عبارت است از علمها و نشانههای دین خدا، خصوصا اموری که مربوط به مناسک است».[1] استاد عباس محمود عقّاد نویسندۀ مصری دربارۀ کربلا و حرم حسینی میگوید: «کربلا، امروز حرمی است که مسلمانان برای عبرت و یادآوری به زیارتش میآیند. همچنین غیر مسلمانان برای دیدن و مشاهده به آنجا میآیند. ولی اگر قرار باشد که آن سرزمین حقّش ادا گردد، باید مزار انسانی باشد که برای نوع خود نصیب و بهرهای از قداست و فضیلت قائل است، زیرا ما در میان بقعه و بار گاههای مقدس، جایی برتر از بارگاه امام حسین (علیه السّلام) سراغ نداریم».[2]
- بنای بر قبور از مصادیق مودّت ذویالقربی
قرآن کریم به صراحت، امر به مودّت و محبّت اقربای پیامبر اسلام (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرموده، آنجا که میفرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی [شوری/ 23] بگو از شما تقاضای اجر و مزدی نمیکنم مگر مودّت ذویالقربی را». واضح است که بنای بر قبور اقربای پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله وسلّم) از مصادیق اظهار مودّت و محبّت اهلبیت (علیهم السّلام) است، زیرا مودّت و محبّت بروز و ظهور دارد، و تنها مورد آن محبت قلبی و اطاعت نیست، تا حدّی که مشمول نهی صریح از آن مورد نشده باشد.
- بنای بر قبور اولیای الهی مصداق ترفیع بیوت
خداوند متعال در قرآن کریم اذن داده که خانههایی که در آنها یاد خدا شده، رفعت پیدا کند آنجا که میفرماید: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ...[نور/ 36-37] در خانههایی که خدا رخصت داده رفعت یابد و در آن، ذکر خدا شود و صبح و شام در آن تسبیح ذات پاک او کنند. پاک مردانی که هیچ کسب و تجارت، آنان را از یاد خدا غافل نگرداند».
استدلال به آیۀ فوق متوقف بر بیان دو امر است. نخست اینکه بیوت در آیه خصوص مساجد نیست بلکه اعم از مساجد و اماکنی است که در آنها یاد خدا میشود، همانند بیوت انبیاء و ائمه (علیهم السّلام). بلکه میتوان مراد از بیوت را غیر از مساجد دانست، زیرا بیت به معنای بنائی است که دارای چهار دیوار و سقف باشد، همانند بیت اللّه الحرام همچنین در قرآن میخوانیم: «وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَانِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فَضَّةٍ [زخرف/ 33] و اگر نبود که همۀ مردم یک نوع و یک امّتاند ما آنانکه کافر به خدا میشوند، سقف خانههایشان را از نقرۀ خام قرار میدادیم». از این ادله استفاده میشود که بیت در لغت عرب به بنایی اطلاق میشود که دارای سقف باشد. از سوی دیگر مستحب است مساجد بدون سقف باشد. پس مقصود از بیوت در آیه غیر از مساجد است. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: «مقصود از بیوت در آیه، بیوت انبیا و بیوت علی (علیه السّلام) است».[3] ثانیاً مقصود از رفع در آیۀ شریفه دو احتمال است. مقصود از «رفع»، تعظیم و ترفیع قدر بیوت است که همان رفع معنوی است. همانگونه که در قرآن میخوانیم: «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا [مریم/ 57] و ما مقام او را بلند و مرتبهاش را رفیع گردانیدیم». و یا اینکه مقصود از رفع، بالا بردن ساختمان قبر است که همان رفع ظاهری و بنای قبر است. زمخشری در تفسیر آیه میگوید: «رفع بیوت، یا به معنای بنای بیوت است همانند آیۀ شریفه "وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ ..." و یا به معنای تعظیم بیوت و بالا بردن قدر و منزلت بیوت است».[4] در روح البیان آمده است که «أن ترفع» یا به بنا است یا به تعظیم و بالا بردن قدر و منزلت.[5]
اگر مراد به رفع در «أن ترفع» بنا باشد که دلالت صریح بر بنای بر بیوت انبیا و اولیا دارد، خصوصا با در نظر گرفتن اینکه مدفن پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و تعدادی از ائمه درخانههایشان بوده است. و اگر مراد به رفع در «أن ترفع» رفع معنوی است، نتیجۀ آن اذن به تکریم و حفظ بیوت انبیا و اولیای الهی است که عموم آن شامل بنای بر قبور اولیای الهی و تعمیر آن نیز میگردد. سیوطی از انس بن مالک و بریدة نقل کرده که رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آیه «فی بیوت أذن اللّه أن ترفع...» قرائت نمود، شخصی جلو آمد، عرض کرد این بیوت کداماند؟ حضرت (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «بیوت انبیا.» ابوبکر در این هنگام نزد رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آمد و خطاب به خانۀ علی و فاطمه (علیهما السّلام) کرده و عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا این خانه از آن بیوت است که خدا و تو اراده کردهای که تعظیم شود؟» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آری، از بهترین آن بیوت است».[6]
پینوشت:
[1]. تفسیر، ابو عبدالله قرطبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 12، ص 56.
[2]. ابوالشهداء، عباس محمود عقّاد، مکتب سعد بی تا، قاهره،مصر، ص 145.
[3]. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، موسسه بعثه، قم، ج 3، ص 137.
[4]. کشاف، زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 2، ص 390.
[5]. روح البیان، حقی، دار الفکر، بیروت، ج 6، ص 158.
[6]. درالمنثور، سیوطی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 50.
افزودن نظر جدید