»زیارت قبور» سنت، یا بدعت؟

  • 1393/06/18 - 21:01
از جمله ایراداتی که وهابیت نسبت به سایر مسلمین و مخصوصا شیعیان وارد می‌کنند، مسئله زیارت قبور است. وهابیت زیارت قبور را حرام و بدعت می‌دانند و رفتن بر سر مزار و قبور را اگرچه مربوط به پیامبران و اولیاء و صالحین باشد، کاری لغو و بی اساس می‌دانند. بنابراین به جز هنگام تشیع و تدفین بر مزار حاضر نمی‌شوند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_از جمله ایراداتی که وهابیت نسبت به سایر مسلمین و مخصوصا شیعیان وارد می‌کنند، مسئله زیارت قبور است. وهابیت زیارت قبور را حرام و بدعت می‌دانند[1] و رفتن بر سر مزار و قبور را اگرچه مربوط به پیامبران و اولیاء و صالحین باشد، کاری لغو و بی اساس می‌دانند. بنابراین به جز هنگام تشیع و تدفین بر مزار حاضر نمی‌شوند و اگر بنایی نیز بر آن ساخته شود، آن‌را از مظاهر شرک دانسته و چنانچه برایشان مقدور باشد، به سرعت تخریبش می‌کنند.

با توجه به این‌‌که وهابیت و سلفیه خود را پیرو سلف صالح و در راس آن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند، در اینجا به ذکر مواردی اشاره خواهیم کرد که مبنی بر جواز و ترغیب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به زیارت قبور است. برای این منظور چهار دسته روایات را پیش رو داریم:

1. روایت‌هایی که به صورت عام دلالت بر جواز زیارت قبور دارند.

ابی‌ذر غفاری می‌گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: «زر القبور تذکر بها الاخره»؛ قبرها را زیارت کن و به وسیله آن آخرت را به یاد بیاور.[2] حاکم بعد از نقل این حدیث، در مستدرک خود می‌گوید: «هذا حدیث صحیح».

عایشه می‌گوید: « ان رسول الله رخص فی زیاره القبور»؛ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زیارت قبور را اجازه داد.»[3] و نیز در کتب معتبر اهل سنت از طرق مختلف نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: « فزروها(القبور) فانها تزهّد فی النیا و تذّکر الاخره» و همچنین می‌فرماید: «... فزورو القبور فانّها تذّکرکم الموت»[4]؛ قبور را زیارت کنید؛ زیرا زیارت قبرها، [شما را نسبت به دنیا، بی‌اعتنا و زاهد می‌گرداند و] آخرت را به یادمی‌آورد.»[5]

2. روایات خاص در مورد زیارت قبر نبی‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

«من زارنی بعد موتی کان کمن زارنی فی حیاتی؛ هرکس پس از مرگم مرا زیارت کند، مانند این است که مرا در حال حیات زیارت کرده است.»[6] « عن عبدالله بن عمر: من زار قبری وجبت له شفاعتی؛ هرکس قبر مرا زیارت کند، از شفاعتم بهره‌مند خواهد بود».[7] «من جاءنی زائرا (لا تحمله) الا زیارتی کان حقا علی ان اکون شفیعا یوم القیامه؛ هرکس به قصد زیارت به سوی من آید، شایسته است بر من که در روز قیامت شفیع او باشم».[8]

3. روایاتی که بیانگر سیره نبی اکرم و اصحابش در زیارت قبور می‌باشند: ابوهریره می‌گوید: «زار النبیّ قبرامه فبکی و ابکی من حوله ... و قال: فزروروا القبور فانّها تذکرکم الموت»[9]پیامبر قبر مادر خود را زیارت کرد و در کنار قبر او گریست و کسانی را که دور او بودند، گریاند و فرمود: قبرها را زیارت کنید؛ زیرا زیارت آن‌ها مایه یادآوری مرگ است. « رافع بن هلال می‌گوید: «کان ابن عمر رایته ماته مره او اکثر یجی ء الی قبر، فیقول: السلام علی النّبیّ...» بیش از صدبار دیدم که عبدالله عمر به زیارت قبر پیغمبر می‌آمد و می‌گفت: السلام علی النبی... . سلیمان بن بریده از پدرش نقل می‌کند: «قال زار النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قبر امه فی الف مقنع فلم یرباکیا اکثر یومئذ»؛ پیامبر با هزار نفر از نیروهای نظامی خود (در حالی که لباس جنگی به تن داشتند) قبر مادرش را زیارت کرد و خیلی گریه کرد؛ به طوری که دیده نشده بود به اندازه آن روز گریه کند.[10]

4. روایاتی که دلالت بر چکونگی زیارت اهل قبور دارند.

 در صحاح و سنن در باره آداب و چگونگی زیارت اهل قبور احادیث فراوانی آمده است که به ذکر نمونه‌ای از آن بسنده می‌کنیم. عایشه می‌گوید: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زیارت قبور را به من یاد داد و گفت: پروردگارم به من دستور داد تا به بقیع بیایم و بر آن‌ها طلب آمرزش کنم. گفتم یا رسول الله من چه بگویم؟ فرمود: بگو سلام بر اهل این دیار از مومنان و مسلمانان. خدا گذشتگان از ما و بازماندگان از ما را رحمت کند! ما به شما به همین زودی ملحق می‌شویم.»[11]

در پایان و پس از ذکر این احادیث، این نتیجه حاصل می‌شود که نه تنها زیارت قبور بدعت نبوده، بلکه سنت نبوی است.

 

 

منابع:

[1]. المستدرک علی الصحیحین, ج 1, ص 377, و ج 4, ص 330
[2]. سنن ابن ماجه, ج 1, ص 500, باب 47, ما جاء فی زیاره القبور
[3]. صحیح مسلم بشرح النووی, ج 4, جزء 7, ص 46
[4]. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری, ج 3, ص 148, و سنن ابن ماجه, ج 1, ص 501
[5]. المعجم الکبیر, ج 12, ص 309
[6]. سنن الدر قطنی, ج 2, کتاب الحج, ص 278, ح 194
[7]. وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی, ج 4, ص 1340
[8]. المستدرک علی الصحیحین, ج 1, ص 375 
[9]. احیاء علوم الدین, ج 6, ص 175
[10]. الجامع لاحکام القرآن, ذیل آیه 21 سوره کهف؛ السنن الکبری, ج 5, ص 458, ح 7239
[11]. الجامع الصحیح (صحیح مسلم), ج 3, ص 63

    

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.