باخرزی: خروج از تصوف مساوی است با ارتداد!

  • 1393/02/23 - 10:29
باخرزی: هر که در این راه آید و باز آید مرتد طریقت باشد و او بدتر از مرتد شریعت است. زیرا که مرتد شریعت چون کلمه‌ی لا اله الا الله بگوید نجات یابد، اگرچه هر طاعت که کرده‌ بود بر باد داده باشد، اما مرتد طریقت به عمل ثقلین به سر کار نیابد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسی که صوفیه‌ی فرقه‌ای را رصد می‌کند، به یقین پی به انحرافات ایشان در زمینه‌های مختلف برده است و از بدعت‌های عجیب ایشان اطلاعاتی دارد. بدعت صوفیه در شرعیات، اخلاقیات و اعتقادات از جمله بحث عُشریه به جای خمس، بحث سماع و رقص و بحث قطب که هر کدام مباحث مفصلی دارد. اما یکی از بدعت‌های ایشان که در حوزه‌ی شرعیات مطرح می‌شود، این است که ایشان در پروسه‌ی صوفی شدن، طالب را دستور می‌دهند تا پنج غسل انجام دهد که یکی از این غسل‌ها به نام غسل اسلام است!

غسل اسلام از قرن هشتم هجری قمری[1] در آداب صوفیه گنجانده می‌شود و در بیشتر سلاسل، قبل از اینکه صوفی بخواهد صوفی شود (مشرف شود) باید آن‌ را به جای آورد. در مقابل این اتفاق از همان آغاز یک سؤال اساسی طرح گردید که آیا غسل اسلام به این معنا است که، شخصی که به اصطلاح مشرف شده، قبل از صوفی شدن، مسلمان نبوده؟! ایشان در تکاپوی پاسخ به این سؤال برآمده و پاسخ‌هایی نیز داده‌اند. از جمله سلطان حسین تابنده با لقب طریقتی رضا علی شاه میگوید: مراد از اسلام در این مورد تسلیم شدن امر الهی است که چون شخص تصمیم و عزم دارد خود را نسبت به اوامر شریعت مقدسه تسلیم و مطیع محض نماید، به این نیت غسلی انجام میدهد و اشکالی ندارد![2]

در پاسخ به این توجیه باید گفت؛ آیا مسلمان قبل از ورود به فرقه، تسلیم اوامر الهی نبوده‌است؟ آیا منظور از تسلیم شدن در کلام شما، مطیع خالق بودن است یا مطیع اوامر شیخ بودن؟ چنان‌چه ملاسلطان گنابادی می‌گوید: باید به ظاهر و باطن تسلیم ولایت شیخ خود باشد.[3] این تسلیم شدن و اسلام در برابر سردمداران و اقطاب تصوف است نه اوامر الهی که ایشان مدعی آنند و در واقع غسل اسلام می‌فهماند که سران فرقه مسلمانی شخص مشرف شده را قبول نداشته‌اند.

مؤید این سخن سخنان تند یحیی باخرزی از صوفیان بزرگ قرن هشتم هجری است که خارج شده از تصوف را مرتد می‌داند! وی می‌نویسد: هر که در این راه آید و باز آید مرتد طریقت باشد و او بدتر از مرتد شریعت است. زیرا که مرتد شریعت چون کلمه‌ی لا اله الا الله بگوید نجات یابد، اگر چه هر طاعت که کرده‌ بود بر باد داده باشد، اما مرتد طریقت به عمل ثقلین به سر کار نیابد.[4]

سخنان سران تصوف حول جریان غسل اسلام و در این‌جا مطالب باخرزی به خوبی نشان می‌دهد که مقصود از غسل اسلام، طهارت روح و دیگر توجیهاتی که برخی از مشایخ صوفیه کرده‌اند نیست، بلکه ایشان به جِدّ بدعتی در آداب اسلامی و شریعت مقدس نهاده‌اند که اگر این کار انجام شود، شخص را مسلمان می‌دانند و اگر هم روزی از چنگال صوفیه رهایی یافت، وی را مرتد و کافر می‌پندارند. برای نمونه می‌توان به مرحوم حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی ملقب به منصور علیشاه اشاره کرد که پس از مشاهده‌ی انحرافات و بدعت‌های بیشمار در صوفیه‌ی گنابادی، از ایشان جدا شد و به افشاگری پرداخت. ایشان وی را مرتد دانسته و بارها در پی قتل او بودند که سرانجام در رشت درگذشت و در سلیمان دار آباد به خاک سپرده شد.

منابع:

1- روضات الجنان و جنات الجنان ج 2 ص 237 / سید عبداله برزش آبادی پیشوای فرقه ذهبیه اغتشاشیه به هنگامی که می خواهد نزد مرشدش خواجه اسحاق ختلانی برود دستور غسل اسلام به او می دهند.
2- رساله رفع شبهات ص 21
3- ولایت نامه ص 284
4- اورادالاحباب/ یحیی باخرزی ص 28

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.