فدک چیست و چرا غصب شده است؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که پیروان وهابیت، در مبحث اهلبیت به شیعه وارد میکنند، این است که میگویند: فدک چیست و چرا غصب شده است؟
پاسخ:
فدک، دهکدهای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت، این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی بودند؛ فاصله خیبر تا مدینه را 140 کیلو متر ذکر کردهاند.[1]
در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئهگر، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت فرستاد و پس از چند روز محاصره، دژهای آن را تصرف کرد، جز « فدک » که مردم آنجا از در صلح و مسالمت وارد شدند و اراضی آنان به صورت انفال در اختیار پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرار گرفت.
آنچه گفته شد مطابق نص صریح قرآن میباشد
آنجا که میفرماید: « و ما أفاء الله علی رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب و لکن الله یسلّط رسله علی من یشاء و الله علی کلّ شیء قدیر ». [ حشر / 6 ]
« آنچه را خدا از آنان (یهود) به رسولش بازگردانیده، چیزیست که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید، نه اسبی تاختید و نه شتری، امّا خدای متعال، فرستادگانش را بر آنچه خواهد، چیره میگرداند، که خداوند بر همه چیز تواناست ».
از سوی دیگر، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) میبایست طبق آیه قرآن « و آت ذا القربی حقّه ». [ اسراء / 26 ]، حق نزدیکان خود را بپردازد. از طرفی نزدیکترین فرد به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، حضرت زهرا ( علیها السّلام ) بود. فلذا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن سرزمین را به حضرت زهرا ( علیها السّلام ) بخشیدند.
علمای شیعه و گروهی از محدثان اهلتسنن، اتّفاق نظر دارند که وقتی آیۀ « و آت ذا القربی حقّه » نازل شد، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، فدک را به دختر خود، فاطمه ( علیها السّلام ) بخشید. سند حدیث به دو صحابی بزرگ، ابوسعید خدری و ابن عباس منتهی میشود .
از میان محدّثان اهلتسنن هم افراد ذیل این حدیث را نقل کردند:
جلال الدین سیوطی[2]، علاء الدّین علی بن حسام معروف به متّقی هندی[3]، ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم نیشابوری معروف به ثعلبی[4]، مورخ شهیر، بلاذری[5] و احمد بن عبد العزیز جوهری[6].
علاوه بر اینها ابن ابی الحدید، حلبی و مسعودی هم، شأن نزول این آیه را در مورد فدک میدانند.[7]
آنچه در آغاز نقل شد، سرگذشت فدک در عصر رسول خدا بود، امّا این که چگونه این سرزمین، از دست حضرت زهرا ( علیها السّلام ) گرفته شد، خود داستان مفصلی دارد که به طور مختصر به بیان آن میپردازیم:
خلیفه اول، به خاطر تقویت مالی پایههای حکومت نوپای خود، فدک را ملک پیامبر انگاشت و به عنوان این که پیامبران چیزی از خود به ارث نمیگذارند، فدک را مصادره کرد. آنان حدیثی ساختگی را دستاویز این غصب خود قرار دادند که قرآن آن را تکذیب میکند، چگونه پیامبران از خود ارث برجا نمیگذارند، در حالی که سلیمان وارث داوود شد؟ « و ورث سلیمان داود ». [ نمل / 16 ].
و زکریا در دعایی از حضرت باریتعالی، فرزندی میطلبد که وارث او گردد:
« فهب لی من لدنک ولیّا یرثنی و یرث من آل یعقوب واجعله ربّ رضیّا ». [ مریم / 5 و 6 ]
« به من فرزند پاکیزهای عطا کن تا از من و از خاندان یعقوب ارث برند او را مورد رضایت خود قرار ده ».
بنابراین اگر واقعا پیامبران ارث نمیگذارند، چرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن حکم الهی را به دخترش زهرا ( علیها السّلام ) که تنها وارث او بود، نگفت و به فردی گفت که اصلا با موضوع ارتباطی نداشت ؟ [8]
منابع:
[1]. معجم البلدان، ماده « فدک ».
[2]. الدر المنثور، ج 4، ص 177.
[3]. کنز العمّال، باب صلۀ رحم، ج 2، ص 157.
[4]. الکشف و البیان معروف به تفسیر ثعلبی: 6 / 95.
[5]. فتوح البلدان، ص 46.
[6]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 216.
[7]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16 ص 268 و 284. سیرۀ حلبی، ج 3، ص 399 ـ 400. مروج الذهب، ج 2، ص 200
[8]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 419 ـ 428.
افزودن نظر جدید